دومین جلسه از دور ششم لژیون پزشکان کلنیک ها با نگهبانی مهندس و دبیری آخانم دکتر آتوسا و استادی آقای دکتر مسعود با دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکه گیری ( نق زدن و حاشیه ) در تاریخ 93/8/16 راس ساعت 9 آغاز به کار نمود.
آقای دکتر مسعود :
موضوع جالب و چند جنبهای است. چرا معرکهگیری؟ چرا یاد گیری؟ چه چیزی در افکار آقای مهندس بوده که این دو را در کنار یکدیگر قرار داده؟ معرکهگیری دیگر آن نیست که کسی مردم را دور خود جمع میکرد و با مار نمایش میداد، در این قرن شکل آن تغییر کرده و بسیار پیچیدهتر و خطرناکتر شده و ضررهایش وحشتناک است. زمانی ما میخواهیم چیزی را یاد بگیریم، میرویم سراغِ اهل آن؛ مانند همین درسی که خواندهایم و شدهایم دکتر و مهندس. ولی زمانی هست که ما میخواهیم میانبُر بزنیم و سریع به آن خواستهمان برسیم؛ سریع به درمان برسیم؛ به سرعت به حل مشکلات برسیم؛ سریع مدارج ترقی را طی کنیم؛ و... و این خطرناک است!
در این سیدی میگوید: اگر در شهر وجودی؛ که میتواند از یک سلول تا کل کائنات باشد، میتواند انسان، خانواده یا یک ساختار باشد؛ اگر بر این ساختار یک روح و تفکرِ سالم حاکم باشد حتی اگر دشمن یا مسایل جوی در اصطلاح این باغ را ویران کند، یک باغبان عاقل دوباره این باغ را احیا میکند و یا از نابودی کامل آن جلوگیری میکند. یا برعکس، همانطور که میبینیم متأسفانه جوانهایی که خداوند به آنها زیبایی و جسم سالم داده ولی روحِ سالمی بر آنها حاکم نیست و در نتیجه به بیراهِ میافتند. اگر کمی به بیماراهای خود توجه کنید میبینید که چه انسانهای خوب، شرایط خانوادگی خوب، سالم و ورزشکار و احیاناً قهرمان که به چه شرایطی افتادهاند! دلیل آن این است که در یک مقطع خاص، یک روح ناسالم، یک تفکر ناسالم، حاکم بر یک جسم سالم بوده. یا یک فرد خانواده با یک تفکر غلط یک خانواده را نابود میکند.
همانطور که آقای مهندس مثال زدند: آلمان ویران شد! ولی با دو ساعت کار اضافه کردن و البته کار کردن! توانستند دوباره آلمان را بسازند و ما در المپیک مونیخ شاهد بودیم که بعد از 27 سال آن کشور ویرانه تبدیل شد به آن عظمت! و کشورهای دیگر به همین ترتیب. البته برعکس آن هم هست کشورهایی که مثلاً نمیگوییم مانند خودمان که همه چیز داریم؛ نفت، گاز، زمین، جوانان و... داریم ولی متأسفانه آن چیزی که باید باشیم نیستیم. این است که این جمله بسیار مهم اساسی است: یک تفکر و روح سالم، یک مسئول سالم که ایشان به ساکن نام بردند، میتواند یک محیط ویران را آباد کند و برعکس آن هم میتواند یک محیط سالم را نابود کند.
حال چطور میشود معرکه گیری را آورد در کنار یادگیری؟ یادگیری یعنی من پلهپله چیزی را یاد میگیرم و رشد میکنم؛ بهتر میشوم؛ انسانتر میشوم و ...
اما معرکه گیری چیست؟ آقای مهندس گفتند که یک شکست است که در اثر منیت بهوجود میآید. در مواقعی یک موفقیت بهدست میآوریم که شاید حقمان نباشد یا مواقعی شکستهایی میخوریم که باعث میشود مجبور شویم برای جبران این شکست و یا حفظ آن موفقیت بیجایی که بهدست آوردهایم، مجبوریم به بیراهِ بزنیم که آقای مهندس به آن میگویند معرکه گیری.
بیراه زدن چیست؟ ایراد گرفتن از دیگران، فرا فکنی، تقصیر من نبود و ... دقیقاً مانند مثالی که در سیدی های قبلی بیان شده: بره آهویی در گله، که علف تَر و تازهای کنار جاده میبیند، منحرف میشود آنرا بخورد، علف دیگری آنطرفتر میبیند میرود آنرا بخورد و همینطور یکدفعه به خود میآید میبیند از گله جدا شده و نابود و فنا شده. گاهی دقیقاً کارهای ما اینگونه است.
خیلی جالب است، آقای مهندس همیشه در کنگره راه حلها را ارائه میدهند و البته این راه حلها را از دلِ مشکلات به دست میآورند؛ مانند اینکه یک مصرف کننده را که کل خانواده و فامیل نمیتوانند او را کنترل کنند، چگونه در کنگره کنترل میشود؟ ایشان میگویند: ما به تدریج متوجه شدیم وقتیکه کلاسهای آموزش کنگره به اتمام میرسد، محیط کنگره و خیابانهای اطراف هم به دلیل شلوغی وضعیت ناسامانی پیدا میکند. برای جلوگیری از این وضعیت تصمیم گرفتیم لژیون تشکیل بدهیم که اشخاص هم بتوانند آموزش بیشتری ببینند، گفتگو و بحث کنند و ... و مثلاً در رشته تخصص من؛ ورزش را راهاندازی کردند که خود کار گستردهای است؛ تشکیل تیم، زمین تمرین، برنامه ریزی و زمانبندی مسابقات و ... و میبینید هر جمعه همه لژیونها با هم کار میکنند. منظور این است که در کنگره راهِ حل را از دلِ مشکل پیدا میکنند.
علم ساده و زیبا است ولی آیا ما؛ از آقای مهندس به عنوان بزرگ این جمع و بنیانگذار این تفکر گرفته تا ما که پزشک و پیراپزشک و دانشگاهی هستیم، ما چکار میکنیم؟ آیا ما سادگی و زیبایی علم را یاد گرفتهایم و الان یاد میدهیم؟ یا فقط به فکر استفاده از لغات عجیب و قریب تخصصی هستیم که کسی چیزی متوجه نمیشود. واقعاً بهترین را کوتاهترین راه است، نه به مفهوم میانبُر زدن، به معنی راه درست رفتن!
آقای دکتر اردشیر:
زمانی بشریت خیلی علاقه داشت که علم و دانش گستردهای پیدا کند که البته این اتفاق هم افتاد ولی به جای اینکه بشر به آرامش و به منزل مقصود برسد به بیراهِ رفت و با آمدن دانش دائم مضطربتر شد. اگر بررسی کنیم که چرا اینگونه شد، میفهمیم بشریت علم ظاهری، علم Ego، علمی که برای توجیح کردن است را افزایش داد. شخص زمانی که متخصص میشود به جای اینکه به درون خود و مسئولیتهای خود بپردازد میآید از یکسری مکانیزم دفاعی مانند توجیح کردن استفاده میکند. کنگره به توجیه کردن میگوید معرکهگیری.
توجیه یعنی چه؟ یعنی من به جای اینکه بپذیرم مشکل از من بوده است، میگویم همسرم یا جامعه باعث شد. وقتی افراد اوِکتا را بررسی میکنید، میبینید که دائم مشکلات را میاندازند به گردن جامعه و دیگران و دیگر توجیهات. ولی کنگره گفت که برگردیدم به خودمان، مسئول اصلی این زندگی من هستم؛ یعنی اگر من برگردم به خودم و مشکلات را درون خودم ببینم و مشکلات را در درون خودم بیابم و به آنها بپردازم راحتتر از این هستم که توجیه کنم. حتی خودِ من هم این مشکل را داشتم و در زمینههای دیگری مسایل را توجیه میکردم و الان درحال یادگیری هستم که توجیه نکنم.
در کنگره هیچ وقت از کلمه ما استفاده نمیشود و همیشه میگویند من؛ یعنی بدانم و پذیرم که من این کار را انجام دادم. به نظر من برای همین شیوۀ کنگره است، افرادی که وارد کنگره میشوند بسیار موفقتر هستند.
آقای دکتر حبیبالله:
قائده هر بازی این است که یا نباید وارد یک بازی شد و یا اگر وارد شدی باید تمام قوانین آن بازی را بپذیری، منطقی هم است و عقل هم میپذیرد. من در این چندین سال، چندین بار در این دستور جلسه حضور داشتم. با توجه به اینکه هم در لژیون بودهام و هم لژیون دارم، به عنوان کارکرد در میدان کاربردی عرض میکنم: وقتی که استاد جلسه با مسافران دور هم جمع شویم و به جای پرداختن به پکیج آموزشیمان برای هم داستان و خاطره تعریف کنیم، این میشود معرکه گیری و نتیجهاش میشود اینکه خروجی نداریم. اگر میبینم لژیون من خروجی ندارد باید متوجه بشوم به جای آموزش دارم معرکه گیری میکنم.
حاشیهای هم که گفته میشود؛ یعنی به جای اینکه به متن بپردازیم به حواشی بپردازیم، آقای مهندس بارها گفتهاند که لازم نیست در لژیون از حافظ و سعدی و مولانا صحبت شود، بلکه همان متون آموزشیِ مشخص شده را باید کار کنیم. اگر من بگویم که من بلدم و خودم میدانم چه کاری باید انجام دهم، این میشود معرکه گیری، اما اگر پذیرفتم و ایمان داشتم و آموزههای کنگره را پیاده کردم، این میشود آموزش. یک کدام است، یا آموزش است یا معرکه گیری، با هم نمیشود. اگر میخواهیم به نتیجه برسیم، آموزش! اگر به نتیجه نرسیدیم بدانیم که معرکه گیری بوده است.
خانم دکتر فرشته:
با این سیدی انسان یاد میگیرد که حاشیه نرود. اتفاقاً این راحتترین کار هم هست. کوتاهترین مسیر بین دو نقطه همان مسیر مستقیم است. حتی در مسیر اسلام، اگر چند رکن اصلی اسلام را رعایت کنیم و نترسیم از اینکه اسلام دین سختی است، زندگی راحتی میتوانیم داشته باشیم، در حالی که اگر انسانها را از مشکلات بترسانید و به عبارتی حواشی کار را زیاد کنیم میتوانید آنها را از مسیر مستقیم خارج کنید. وقتی در راستای انسان سازی و اسلام که برترین دین است فکر میکنم، میبینم به قول آقای مهندس این مسیر مستقیم، مسیرِ خیلی عریضی است و جا برای همه هست.
این فکر اشتباه است که کسی فکر کند برای پیشرفت کردن باید برای دیگران مشکل ایجاد و حاشیه سازی کند، اینطور نیست. خداوند با «بسم اللّه الرحمن الرحيم» در تمام آیهها دو نکته را به ما گوشزد میکند: بخشنده باشید و مهربان. اگر ما یاد بگیریم که با هم نوعهای خود که وجودی از خداوند هستند، مهربان باشیم و همچنین ببخشیم و کینه نداشته باشیم، اگر بتوانیم این دو نکته را پیاده کنیم به راحتی میتوانیم به مقصد خودمان برسیم. چنانچه با اسلام هم اگر ما به حواشی نپردازیم، باید از بهترین کشورها در دنیا بشویم چون دین ما کاملترین است ولی متأسفانه بعضی وقتها ما به ساختار اصلی آن نمیپردازیم و برایمان مشکل ایجاد میشود.
آقای دکتر حمید:
بنایی بعد از ایجاد شدن، برای سالم و پایدار ماندن نیاز به مراقبت و آموزش دائمی دارد. ساکنین آن بنا، حال شهر وجودی انسان باشد یا کنگره یا یک کشور، باید دائم تحت آموزشهای نو باشند تا بتوانند از آن بنا مراقبت کنند تا استوار بماند.
اما در زمینه یادگیری باید شخص دستش را بدهد تا ما بتوانیم آنرا بگیریم. شخص باید تمایل به یادگیری داشته باشد. با زور نمیتوان کاری برای کسی کرد. در کائنات این یک قانون است. این سیدیها و این لژیونها و آموزشهای مداوم باعث شده کنگره روز به زور استوار تر بتواند پیش رود.
آقای دکتر حمید:
یک سیستم برای اینکه سرپا بماند و پیشرفت کند باید همیشه به خود Feedback (بازخورد) بدهد. خود را بازنگری کند و ایرادات و مشکلات خود را بررسی کند. اگر یک سیستم از خود بازخورد نگیرد روز به روز به قهقرا میرود.
ما در کلینیک همیشه به خانوادهها میگوییم که لغزش به معنای شکست نیست و نباید ناامید بشوند. همیشه به بیماران هم امید میدهیم که شما میتوانید درمان شوید، به جای اینکه شکست را بپذیرند و به دنبال توجیه مشکلات باشند. از ویژگیهای معتادین این است که مسئولیت پذیر نیستند و عواقب کارهای خود را نمیپذیرند. ما در درمان میخواهیم به بیمار یاد دهیم که شما مسئول کارهای خود هستی، کار خوب نتیجه خوب دارد و کار بد نتیجه بد. ما و خانواده به عنوان تسهیلگر در کنار شما هستیم. در کتاب جملهای است که میگوید: شما قهرمان بهبودی خودتان هستید.
مسئله دیگر: بارها این مورد پیش آمده که بیمارانی که برای درمان آمده بودن، با هم قرار گذاشته، رفته و مواد مصرف کرده بودند. برای همین به بیماران آموزش میدهیم که خارج از گروه هیچ گونه قرار، رابطه مالی و ... نداشته باشید. البته این موضوع در کنگره بهوسیله قوانین و لژیون حل شده ولی ما در مراکز باید این کار را انجام دهیم.
آقای دکتر مهران:
برای من جالب است، مسایلی که کنگره مطرح میکند، با زبان بسیار ساده است. در مورد بحث امروز ما در سمینار اعتیاد به صورت یک Topic (موضوع) و عنوان مطرح شده بود... در حالی که کنگره چند سال است روی این موضوع کار میکند! ما روانشناسان تازه داریم به این نتیجه میرسیم و تازه داریم در سیستم روانشناسی مطرح میکنیم.
شما یادگیری را در مقابل معرکه گیری، زمانی دارید که بتوانید بپذیرید موضوعی را ... شما زمانی میتوانید اصلاح بشوید و تغییر کنید که اجازه بدهید آن نور امید به شما بتابد. وقتیکه همه چیز را بازتاب دهید به سمت چیز دیگری، به هیچ عنوان در شما پذیرشی نیست و تغییری هم ایجاد نمیشود، لازمه تغییر، گرفتن آن انرژی و نور و آن برداشت است.
همین چیزی که اینجا عنوان میشود، الان مطرح میشود به عنوان پذیرش، چیزی که من دارم کارم میکنم با بچههای خودمان! کنگره به من یاد میدهد که این موضوع را با زبان ساده و عامیانه بگو، لازم نیست قضیه را پیچیده کنی و سعی کنی از واژههای روانشناسی استفاده کنی، و واقعاً دیدم که حوصله بیمار هم سَر میرود و خسته میشوند. شما زمانی میتوانی تغییر ایجاد کنید که آنها پذیرش داشته باشند. این مسایل پذیرش و ... ممکن است با آزمون و خطا همراه باشد؛ مثلاً ابتدا شما تمامی اطلاعات را به بیمار میدهید ولی اگر بیمار میخواهد با روشی غیر از روش شما عمل کند، اگر شما دائم گارد بگیرید و دائم حرف خودتان را بزنید به نظر من فقط بیمار را از خود دور کردهاید، باید بپذیرید آن سیستم را، باید اجازه دهید آزمایش کند، سَرش به سنگ بخورد.
آقای دکتر کمال:
نباید بیماران را پایینتر از خودمان در نظر بگیریم. بعضی از بیماران را دیدهام، خیلی با سوادتر از ما هستند، مطالعات خیلی بیشتری از ما دارند اما دچار مشکل شدهاند. اول بیایم اعتماد ایجاد کنیم، نقطه ضعف را پیدا کنیم و روی آن نقطه ضعف پیش برویم. اینها همه بیسواد نیستند، همه بدون معلومات نیستند و اکثرشان انسانهای بسیار با احساسی هستند و خیلی زود وابسته میشوند. نقطه ضعف را پیدا کنیم و به دنبال آن نقطه ضعف آنها را ارتقاء دهیم.
آقای دکتر محمد:
در مورد معرکهگیری بعضی از بیماران گاهی افکار ما را به انحراف میاندازند و دوست دارند علت اعتیادشان را دروغ بگویند و بیشتر از 90% هم دروغ میگویند و داستانهای عجیب و غریبی تعریف میکنند... و اصلاً ما را هم از پرروسه درمان خارج میکنند! در این طرفِ قضیه هم این معرکهگیری است، که آقای مهندس خیلی خوب دست روی آن گذاشتهاند. چون این مسئله را کنگره، عامیانه و ساده گفته است خود من و بیماران بیشتر میفهمیم و سود میبریم.
پیشنهاد من این است که ما به دام معرکهگیری بیماران نیافتیم. آن مصاحبه اولیه که میکنیم، در روال علمی پیش رود و بتوانیم طبق اصول علمی آن چیزی که لازم است به آنها بگوییم و بیمار را وادار کنیم که خودش تصمیم منطقی را بگیرد و صادق باشد.
آقای احسان(مسافر):
زمانی که اعتیاد داشت برای من شروع میشُد، هرچند که هنوز نمیدانستم اعتیاد چی هست، همیشه چیزی ذهن مرا مشغول میکرد، اینکه هدف از بودن چیست؟ آن موقع چون جهانبینی درستی نداشتم، فکر کردم هدفی نیست، استفاده از مواد مخدر را برای گذشت زمان انتخاب کردم. امروز که در کنگره 60 هستم و جهانبینیم تا حدودی سالم شده، میبینم که هستی از یک نقطهای شروع شده و به نقطهای در حال حرکت است. مسئله مهمی که هستی دنبال میکند، مسئله انتقال اطلاعات است، یعنی اگر امروز ما میتوانیم یک ماشین بسازیم به این علت است که قبل از این به هزار مسئله دیگر پیبردهایم. چیزی که خیلی مشخص است این است که هستی با تمام وجود در حال انتقال این اطلاعات است،. اینجا مسئله یادگیری مطرح میشود و سوال اصلی این است که آیا من میخواهم یاد بگیرم؟ یا به دنبال چیز دیگری هستم؟
کنگره 60 حاشیه، نق زدن و معرکهگیری را در مقابل یادگیری مطرح میکند. خداوندی که این مسیر را برای ما ایجاد کرده، لازم دیده که یادگیری مستقیم انجام نشود؛ یعنی یکسری مسایلی باشد که جلوی ما را بگیرد. این جمله آلبرت اینشتین را خیلی دوست دارم که میگوید: آن موجودی که این دنیا را هدایت میکند بسیار زیرک است اما میدانم که بدخواه نیست! موضوع اصلی زندگی یادگیری است. چه کاری میتوان کرد که شخصی علاقهمند شود که یاد بگیرد؟ من اینگونه مثال میزنم: من نوشیدن نسکافه را خیلی دوست دارم ولی خودم بلد نیستم درست کنم، همیشه کسی برای من درست کرده. حال اگر اتفاقی بیافتد ومن درست کردن نسکافه را یاد بگیرم و دیگر به کسی متکی نباشم، اولین چیزی که برای من به ارمغان میآور لذت است، لذتِ اینکه من خودم میتوانم این کار را انجام دهم! من فکر میکنم اصلیترین فاکتور برای اینکه یادگیری ایجاد شود این است که لذتِ یادگیری به شخص چشانده شود، همانطورکه برای من اتفاق افتاد. به نظر من وقتی یک انسان توان حل کردنِ کوچکترین مسئله از زندگی خود پیدا میکند، آن لذت زاید الوصفی که در درون انسان ایجاد میشود دیگر اجازه نمیدهد که انسان از آن مسیر یرگردد.
آقای دکتر نادر:
در سیدی چند مطلب برای من جالب بود و میخواهم اینها را به یکدیگر ارتباط بدهم: 1- شهری اگر بخواهد سالم بماند، ساکنینش باید سالم باشند. 2- تا آن فرد اجازه ندهد نه نیروهای خوب و نه نیروهای خوب نمیتوانند به او غلبه کنند و یا او را به انحراف بکشند و یا بخواهند کمکش کنند؛ یعنی تا وقتی که کرامت انسانی به نیروی خارجی یا هر چیز دیگری، اجازه ندهد اتفاقی نخواهذ افتاد. از طرفی در سیدی گفتند: راه راست خیلی عریض است و طولانی و صداقت و درستی از راههای راست هستند.
در تصدیق فرمایش استاد در سی دی؛ در قرآن هم، وقتی شیطان به انسان سجده نمیکند و... به خدا میگوید من همه را جز آنهایی که خالصانه تو را میپرستند منحرف خواهم کرد. خداوند در جواب شیطان میگویند همین است راه راست! در واقع همان صداقت باعث ایجاد آن راه راست میشود. راه راست در لحظه خیلی کوتاه است و باصداقت میتوان به آن رسید و دراز است چون از ازل بوده و تا ابد هم ادامه دارد.
خانم دکتر الهام :
بشر در حال یادگرفتن میباشد و بسیاری از چیزها در ژن افراد منتقل میشود ، ما باید بدانیم برای به دست آوردن علم باید بهای آن را پرداخت کرد و آن بهاء رنج میباشد ، همانطور که ما صبحهای جمعه به پارک میآییم درواقع با در نظر گرفتن سختی آن میتوانیم چیزهای زیادی یاد بگریم ، اگر ما در حال یادگرفتن باشیم حتماً از معرکهگیری فاصله خواهیم گرفتن ، درواقع اساس یادگیری رنج میباشد
مهندس :
روزی که من کار تصمیم به راهاندازی لژیونها گرفتم، لژیونها به این صورت نبودند ، افراد به این پختگی نبودند ، آن زمان من حتی افراد مصرفکننده را برای استادی میگذاشتم و به آنها مسئولیت میدادم ، اما اگر امروز بخواهم در یک کلینیک ، لژیون دایر کنم ، با شروع کار امروز برای 5 سال آینده برنامهریزی میکنم ، توقع ندارم از چند ماه دیگر همهچیز خوب شود ، نکته بسیار مهم این است که افراد باید تکلیف داشته باشند ، آنها نباید بیکار باشند ، میبایست از کتاب و ... برای آنها استفاده کرد ؛ گروه برنامهریزی و کتاب و سی دی ... میخواهد ، این کار در کلینیکها انجامپذیر میباشد ، به نظر من بهترین نیروی و پتانسیل در خودمصرف کنندهها میباشد ، در بیرون هنوز در شش وبش هستند که شیشه درمان دارد یا نه ؟ آنوقت در کنگره عباس رسولزاده با مصرف شیشه واردشده به درمان رسیده و در حال حاضر همراه تیم ملی راگبی قهرمان مسابقات غرب آسیا شده است ، راگبی را هم کنگره یاد گرفت و مدال خود را به من اهدا کرد ، اینیکی دیگر است ، یک دیگر هم بهادر می باشد ، این زمان میخواهد و ما در زمان به این پتانسیل رسیدهایم.
امروز میخواهم در مورد حشیش صحبت کنم ، حشیش از گیاه شاهدانه گرفته میشود ، گیاه شاهدانه دور رقم است ، ماده و نر ، درختان ماده چاق و کوتاه و درختان نر لاغر و بلند میباشند. گیاهان بهصورت گردهافشانی میتوانند تولیدمثل نمایند، در شاهدانه اگر گردهافشانی صورت بگیری میشود شاهدانه و اگر گردهافشانی انجام نشود میشود سرشار از THC ، برای تهیه حشیش درختان نر را از مادهها جدا میکنند تا نتوانند گردهافشانی کنند ، این گیاه دارای 24 درصد THC دارد و در بین اینها کش افغانی از همه قویتر می باشد ، اما در سال 1960 آمریکایی با دستکاری ژنتیکی و استفاده از کش افغانی و مواد دیگر توانستند به تولید THC تا مقدار 30 درصد دست پیدا کنند .
گرس و یا علف از پایه همان شاهدانه میباشند که کوتاهتر میباشند و برای مصرف از برگ این درختان استفاده میشود ، که از 4 تا 7 درصد دارای THC می باشد ، با پیوند این گیاهان انواع حشیش به دست آمد ، که درواقع پایه و مادر همه اینها همان کش افغانی می باشد ، خیلی جالب است که اینها داری کاتالوگ می باشد و میگویند اعتیاد ندارد و برای فلان و چیز خوب است، آنکسی هم که میفروشد دکتر است ( البته دکتر که نیست به اسم دکتر این کار را میکند ) ، این نوع فلان فاز را میدهد ، آن نوع فلان فاز ، یکی غمگین میکند و دیگری تو را شاداب میکند .
چرس همان روغن حشیش می باشد ، در قدیم حشیش را داخل سیگار میریختند ، ابتدا سیگار باید خشک شود و توتون آن را خالی کنند ، البته سیگاری برای این کار خوب بود که دیر تمام شود ، در آن زمان سیگار زر از همه بهتر بود ، توتون را در کف دست له کرده و توتونهای درشت را بیرون میریختند ، حشیش مثل قرهقروت می باشد و یا تریاک ، آن را سر سنجاق یا سر کبریت زده و آن را حرارت میدهند ، این کار به این دلیل است که حشیش پودر شود ، در غیر این صورت حشیش پودر نمیشود ، اما با حرارت پودر میشود و آن را با توتون سیگار مخلوط کرده و داخل سیگار میریزند با تکان دادن سیگار مواد را به پایین هدایت میکردند.
حشیش مصارف دیگر هم داشته است ، حشیش حس را تغییر میدهد و خاصیت آن این است که انسان بر روی یک نقطه متمرکز میشود ، حشیش را بهعنوان یک دارو استفاده می کرند ؛ از مخلوط حشیش و شراب به دارویی میرسیدند به نام هوش بر ، کما اینکه رودابه مادر رستم هم برای به دنیا آوردن رستم ، به دلیل بزرگ جسته بودنش از این دارو استفاده کرده است ، که سیمرغ میگوید یک حکیم حاذق میبایست با تیغ آبگون پهلوی او شکافته شود و به آن داروی هوش بر بدهی ، درگذشته از این دارو برای بیهوشی استفاده میکردند ، به قول ما امروز اگر کسی حشیش بکشد چت میشود و قدیم میگفتند میخ میشود ، حرکت برای آن کندتر میشود و رفلکس دیرتری انجام میدهد ، اگر موضوع خندهداری باشد ، زیاد میخندد و اگر موضوع غمناکی باشد ، شدیداً غم ناک میشود ، اگر بترسد هم که بیچاره میشود ، من این موضوع را خودم تجربه کردهام و با مصرف حشیش در سالهای خیلی دور فکر میکردم که میخواهم بمیرم ، این حالت بسیار وحشتناک بود تا جایی که نمیتوانستم روی زمین بنشینم.
از عوارض دیگر حشیش فراموشی و ازکارافتادن حافظه می باشد ، با مصرف مداوم آن حسها تغییر میکند و شخص دچار اوهام میشود ، من دراینبین چند نفر را دیدم که ادعای مهدویت و امامت و ... می کرند ، به نظر من حشیش از تریاک خیلی خطرناکتر است . پس داروها یک هوش بر ( حشیش + شراب ) و دیگری نوش دارو ( تریاک ) بود ، البته نوش دارو بهگونهای دیگری هم بود که البته پایه اصلی آن همان تریا ک بود و زمانی که نمیتوانستن اقدامی کنند از نوش دارو استفاده میکردند .
با مصرف حشیش گلو خشک می شود و نمی توان به راحتی نفس کشید ، به این دلیل با خوردن کره و یا روغن کمک میشد تا شخص راحت نفس بکشد ، افرادی که خیلی مصرف زیادی دارند از چلیم استفاده می کننند .
حشیش همان علف می باشد و به فروشندهای علف و داروهای گیاهی حشاشیش اطلاق می شده است ، شخص با مصرف حشیش در گوشه ای مینشیند و چت می کند.برای درمان درمان هم از OT و پروتکل DST استفاده می شود ، نگاه ما نگاه درمانی می باشد ، می توان برای درمان از روش درمانی شیشه استفاده کرد.
با احترام کامران رک
نگارنده عادل
|
نام پزشک
|
نام کلینیک
|
تلفن تماس
|
منطقه
|
*
|
دکتر رضا کارگشا
|
کلینیک اهورا
|
09125183651
|
اسلامشهر
|
*
|
دکتر محمد جعفری
|
کلینیک آرش
|
09121777043
|
سعادتآباد
|
*
|
دکتر آرش حسینی
|
کلینیک ساقی
|
09121944214
|
اتوبان ستاری
|
*
|
دکتر بهنام شاه محمدی
|
کلینیک مهرنام
|
09121035939
|
خانی آباد نو
|
*
|
دکتر اکبر محبی
|
کلینیک همدلان
|
09125777568
|
ستارخان
|
*
|
دکتر محمد یوسف کریمی
|
کلینیک روشنگر
|
09125362341
|
سرسبز
|
*
|
دکتر صمد روحی
|
کلینیک راه تندرستی
|
09123054579
|
فرجام
|
*
|
روانشناس آمنه اوجی
|
کلینیک عصر اندیشه
|
09197119372
|
میدان آزادی جناح
|
*
|
لیلا شعبان علی
|
کلینیک بعثت
|
09355554031
|
شهر ری
|
*
|
روح الله محبوب
|
مهر آیین
|
09124970387
|
شهر ری
|
*
|
دکتر وحید حاجی پور
|
دکتر حاجی پور
|
09126976683
|
-
|
*
|
روان شناس اردشیر محمدیان
|
پاکزاد
|
09101768510
|
مجیدیه
|
*
|
دکتر طوطی عادل زاده بنام
|
کلینیک دندان پزشکی60
|
09122935463
|
|
*
|
دکتر مسعود حاج رسولی
|
کنگره ٦٠
|
09123057408
|
|
*
|
دکتر رضا ناصر معدلی
|
کلینیک دندان پزشکی60
|
09121190247
|
|
*
|
دکتر مسعود میر حسینی
|
رهپویان جاوید
|
09123483026
|
کاگر جنوبی
|
*
|
دکتر ابراهیم قدوسی
|
کیمیای شرق
|
09122345210
|
جناح
|
*
|
دکتر نادر اشرف نیا
|
سفیر سلامت
|
09123061526
|
13
|
*
|
دکتر یوسف حداد
|
کیان مهر
|
09121159327
|
تجریش
|
*
|
دکتر مهین نعمت اللهی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
*
|
دکتر جهان فر وحیدی
|
ماکان شهریار
|
65222751
|
شهریار
|
*
|
دکتر علی شاه مرادی
|
ساحل تندرستی
|
09123389811
|
شهدا
|
*
|
دکتر الهام بیات
|
انصار
|
09127152991
|
یافت آباد
|
*
|
دکتر اعظم انصاری
|
انصار
|
09124540662
|
رباط کریم
|
*
|
دکتر مهران نیکبخت
|
سایه
|
09123547635
|
صادقیه
|
*
|
دکتر همایون قاسمی
|
آفتاب عبدل آباد
|
09369494104
|
خانی آباد نو
|
*
|
دکتر احسان طاهری
|
رهام
|
09124835546
|
شهرقدس
|
*
|
دکتر حدیث محرابی
|
جام سبز
|
09131998323
|
خیابان مدنی
|
*
|
دکتر حمید آتش بهار
|
سعادت آباد
|
09123947833
|
منطقه2
|
*
|
دکتر افشین واعظی
|
کتاب یک پزشکی ایران
|
09121781885
|
فاطمی
|
*
|
دکتر حبیب الله رسولی
|
کنگره60
|
*
|
*
|
*
|
دکتر یاسدار
|
صبای مهر
|
09197279265
|
مهرآباد
|
- تعداد بازدید از این مطلب :
8494