عصر روز پنجشنبه مورخ 24/7/93 تولد هفتمین سال رهایی کمک راهنمای ارجمند شعبه پرستار جناب آقای محمود چراغچی را با استادی دیدهبان محترم جناب آقای علی اشکذری در محل نمایندگی پرستار جشن گرفتیم.
خلاصه سخنان استاد درباره آقای چراغچی:
من در زمان تولد رهجوهایم این مسئله بسیار برایم جالب است که زمانی که رهجویم بلند میشود من دقیقاً دو چهره از او میبینم یکی چهره رهجو زمانی که تازه به کنگره آمده بود و یکی چهره امروزش، منظور من از بیان این مطلب بازگشت به گذشته نیست چون گذشته در اکثر مواقع چیز به درد بخوری برایمان ندارد بلکه منظور من این است که تولدها یک پیام اصلی دارند مخصوصاً برای عزیزان تازه وارد، تا بدانند که تغییرات در کنگره تا چه حد میتواند باشد و انسان از کجا به کجا میتواند برسد انسانی که زمانی اختیار خودش را نداشت فرمانروای خودش نبود امروز 20-30 و یا 50 نفر را به رهایی برساند و فرمانروایی را به ایشان بازگرداند که این زیباترین و اصلیترین بخش تولدها میباشد که یک تازه وارد ببیند که یک نفر در کنگره از کجا به کجا میرسد.
البته شاید تازه وارد در ابتدا این موضوع را باور نکند که حق هم دارد البته باگذشت زمان این مطلب را باور خواهد کرد، البته این پیام را من که راهنمایش هستم بیشتر درک میکنم چون هر دو تصویر را دارم هم لژیونهایش هم این دو تصویر را دارند و میتوانند مشارکت کنند و هر دو تصویر را کنار هم بگذارند.
7سال زمان کمی نیست شاید در بیرون از 7سال مدت بسیار زیادی باشد ولی مفهوم زمان در کنگره متفاوت است چون زمان ریشه در ذهن دارد ، اگر ذهن آرام باشد زمان بهسرعت طی میشود ولی اگر ذهن درگیر باشد آنوقت است که میفهمیم یک ساعت چند دقیقه است و به همین دلیل است که زمان در کنگره بسیار کوتاه است و به همین دلیل است که من میگویم هر دو تصویر را دارم و فکر میکنم آن زمانی که محمود به کنگره آمده بود خیلی دور نیست.
استاد در ادامه با اجازه از آقا محمود به تشریح تصویر روز اول ایشان پرداخت:
محمود اوایلی که به کنگره میآمد یک پستژی (کلاه گیس) داشت و آن را استفاده میکرد و از آنجا که ما در کنگره اعتقاد داریم زیباترین چهره انسان، چهره حقیقیاش میباشد سعی در این داشتم تا این مسئله را حل کنم ابتدایی که این موضوع را با ایشان مطرح کردم به هیچ وجه زیر بار نمیرفت و نمیپذیرفت که از پستژش استفاده نکند به همین دلیل من این راه حل را به ایشان پیشنهاد کردم و به ایشان گفتم ایراد ندارد شما بیا و طی یک پله 21 روزه از پستژت استفاده کن ولی کلاه هم به سر بگذار محمود این کار را کرد بعدش گفتم حالا پله بعدی پستژت را بردار و فقط کلاه به سر داشته باش مشکلی هم پیش نمیآید چون اون پستژ زیر کلاه بوده است و او هم پذیرفت و پستژ را برداشت و تنها کلاه میگذاشت به همین شکل در پله بعدی به او گفتم قانون کلاه این است که زمانی که شخص وارد محیط مسقف میشود باید کلاه از سر بردارد این قانون کلی کلاه است که اگر توجه کنیم در نظام هم این قانون پیاده میشود بدین شکل محمود مجبور شد زمانی که به جلسه میامد کلاه را از سرش برمیداشت و زمان خروج دوباره به سر میگذاشت تا اینکه رفتهرفته به اینجا رسید که دیگر کلاه هم به سر نمیگذاشت و به این باور رسید که چهره حقیقیاش بسیار زیباست.
سخنان جناب آقای چراغچی:
آقای چراغچی در ابتدا آرزوی خود را اینگونه بیان کردند:
من آرزو میکنم تمامی سفر اولیهای خودمان و هر مصرف کنندهای که در جهان است بهنوعی پیام کنگره را دریافت کند و به درمان اعتیاد برسد.
من شاکر خداوند هستم که همچنین روزی را دوباره میبینم از دوستان تشکر میکنم که با حضورشان گرمای بیشتری به جلسه ما بخشیدند یکی از نکات جالب امروز برای من، هم زمانی تولد من با مراسم پیمان مرزبانان جدید است من خودم تجربه سه دوره مرزبانی را دارم یک دوره پارک طالقانی و دو دوره شعبه پرستار، تجربه من این است که اگر دنبال حال خوش هستیم با خدمت کردن میتوانیم آن را به دست بیاوریم.
این هفت سالی که من در کنگره هستم برایم مثل یک چشم بر هم زدن گذشته است واقعاً روزهای خوب و لذت بخشی را در کنگره داشتم و هر روز حضور در کنگره برایم آموزش جدیدی به همراه داشته است همانطور که در کنگره گفته میشود اگر قسمتی از درمان در من اتفاق نیفتد پازل درمان من کامل نخواهد بود و مشکلاتی خواهم داشت ولی اگر مراحل درمان را تکتک طی کنم مسلماً حال خوش را تجربه خواهم کرد این مراحل عبارتاند از تیپرینگ مواد، رهایی، دبیری، نگهبانی، مرزبانی، تولد، کمک راهنمایی و راهنمایی و.....
من با طی این مراحل توانستم کمکم به این حال خوش دست پیدا کنم و ورزش طناب کشی هم در این راه کمک بسیار زیادی به من کرد من در همینجا از کلیه کمک راهنمایان شعبه پرستار مخصوصاً راهنمای خودم خیلی تشکر میکنم که در این راه کمک بسیار زیادی به من کردند یکی از اتفاقات بسیار خوبی که برای من در کنگره افتاد سفر سیگار بود چون من واقعاً فکر نمیکردم در سیگار بتوانم به درمان برسم و امروز خیلی خوشحالم که این اتفاق هم برای من به وقوع پیوست ازدواج من هم در کنگره اتفاق افتاد که به نظرم این موضوع هم قسمتی از پازل درمان من بود.
از همه دوستان تشکر میکنم از همسفرم، مادرم و خواهرم بسیار ممنونم که در این راه همراه و کمک من بودند و در صدر از آقای اشکذری و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم.
در ادامه سرکار خانم نرگس کمک راهنمای همسفر آقای چراغچی فرمودند:
من در ابتدا تبریک عرض میکنم خدمت مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، خدمت جناب آقای اشکذری و خود آقای چراغچی هفت سال رهایی ایشان را تبریک میگویم به فاطمه عزیزم تبریک میگویم و خوشحالم که راه کنگره را پیدا کردند و در این راه قدم برداشتند و امیدوارم ایشان را در جایگاههای بالاتری ببینم و به آن حال خوش برسند.
در ادامه خانم فاطمه همسفر آقای چراغچی فرمودند:
من در ابتدا از تمامی شما سپاس گذارم که زحمت کشیدید و با تشرف فرمایی خودتان ما را خوشحال کردید من اولین سالی هست که در تولد محمود شرکت میکنم و بسیار خوشحالم که بهعنوان همسفر آقای چراغچی در این جلسه حضور دارم من از آقای اشکذری بسیار تشکر میکنم که راهنمای بسیار خوبی برای محمود بودند و در خیلی از مشکلات من و محمود راهنماییهای بسیار خوبی به ما دادند باز هم از همه شما ممنونم.
ما هم در همینجا هفتمین سال رهایی جناب آقای چراغچی را از طرف کلیه اعضای تیم انفورماتیک نمایندگی پرستار خدمت ایشان ،خانواده محترمشان، اساتید گرامیشان و کلیه اعضای نمایندگی پرستار تبریک عرض میکنیم.
تهیه و تنظیم گزارش: مسافر شهاب
منبع : وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
3325