وقتی ما میخواهیم هر کاری را انجام دهیم خصوصاً در کارهای ضد ارزشی همواره دو صدا در درون ما شکل میگیرد که یکی صدای عقل و دیگری نفس اماره است یکی میگوید انجام بده و دیگری نفی میکند. مثلاً در یک شخصی که در حال سقوط آزاد به سر میبرد چیزی درونش او را به سمت مواد مخدر و استفاده از آن سوق میدهد و میگوید برو بزن اما صدایی دیگر در درونش میآید که این کار را نکن همهچیز را خراب میکنی و حالت بدتر میشود. اولی صدای نفس اماره و دومی عقل است. درواقع ما هر کاری را که میخواهیم انجام دهیم دو مشاور داریم که در درون ماست یکی به سمت مثبت و یکی در جهت منفی عمل میکند.
پس عقل برای ما چیز پیچیدهای نیست، فرمان عقل در مسائل جزئی هم وجود دارد و لذا از همانجا شروع به رشد میکند. در کنگره سفر اولی موفق کسی است که برای رسیدن بهفرمان عقلش یعنی مصرف نکردن مواد مخدر، شروع به تمرین میکند.
درروند تکامل همه این رفتن و آمدنها برای رسیدن بهفرمان عقل است یا همان «شو شود» یعنی هر تصمیمی که گرفتیم انجام شود کسانی که بهفرمان عقل در این دنیا میرسند به مکان لازم یا همان تکامل عقل رسیدهاند و این افراد بعد از مرگ به ارتقاء رسیدهاند یا به قول تمثیل در بهشت قرار خواهند گرفت.
اما فرمان عقل از یک سری چیزهای کوچک شروع میشود و هرچه انسان بیشتر تلاش کند بهفرمان عقل نزدیکتر خواهد شد و این انسان به آرامش و آسایش بیشتری نزدیک میشود اما اگر از فرمان عقل دور گردد عذاب زیادی را متحمل خواهد شد. نکته مهمتر اجرای فرمان عقل است گاهی فرد میداند انجام یک کار برایش مفید است مثل مسواک زدن تصمیم هم به این کار دارد اما نمیتواند آن را اجرا کند.
شخص سفر اول میداند که باید هرروز سه وعده دارویش را رأس ساعت مصرف کند و تا زمانی که این کار را منظم انجام میدهد اعتمادبهنفس بالایی دارد اما آن سفر اولی که این کار را انجام ندهد اعتمادبهنفس ندارد و به شعور و درک لازم نمیرسد بنابراین شاید سالها یکجا بماند و سفر کند.
اما برای من هم آن زمان که مصرفکننده بودم فرمان عقلم به شکلی دیگر از امروز بود. در اوایل اعتیاد که مشروب، حشیش و بعد هم تریاک میزدم، فرمان عقلم گفت که مشروب با تریاک سازگار نیست پس مشروب کنار رفت، بعد از مدتی که گذشت دوباره عقلم گفت تریاک هم نزن سقوط آزاد ترک کردم و بهفرمان عقل چند تن از دوستان پای منقلی، مشروب میزدم تا به قول آنها مواد از بدنم کاملاً خارج شود البته تا یکی دو ساعت هم سرم داغ میشد و چیزی نمیفهمیدم اما بعد از آنچنان حال و عذابی شروع میشد که خودتان میدانید بعد از مدتی عقل گفت نه برو دوباره مصرف کن با مشروب بدتر شدی این شد که به همان روز اول برگشتم.
اما بعد از چندی فرمان عقل به داد من رسید و گفت مصرف نکن اما نفس اماره سراغم آمد و گفت اگر مصرف نکنی نمیتوانی راه بروی راست هم میگفت و این مناظره نفس و عقل در من وجود داشت تا اینکه عقلم زرنگی کرد و گفت مصرف کن اما به میزان مشخص و در زمان مشخص نفس اماره هم به خواستهاش رسیده بود و بعد از مدتی عقل گفت مقداری از آن را کم کن و در ادامه روش درمان تدریجی به دست آمد.
افراد با ورود به کنگره شروع به تغییر میکنند بهشرط آنکه گوشبهفرمان راهنما باشند، زمانی که ما وارد کنگره میشویم هرچه هستیم برای خودمان هستیم همه ما در اینجا مسافریم و کاری نداریم خارج ازاینجا در چه جایگاهی هستیم اینیک گذرگاه سخت است و باید از آن گذشت افرادی که در سفر دوم هستند از این گذرگاه عبور کردهاند و هر کس از این گذرگاه عبور کرد مانند آن است که طوق بندگی را از گردن خود بازکرده است بله مواد مخدر ابلیس بزرگ است مواد مخدر از هر سحر و جادویی مخربتر و ویرانکنندهتر است.
آزاد شدن از بند مواد مخدر تا قبل از کنگره امکان نداشت، تو اگر 50 سال هم بهصورت سقوط آزاد مواد نزنی هنوز هم معتادی مگر به روش درمان تدریجی درمان شوی. آنهایی که از سفر اول گذشتهاند در تمام مراحل زندگی از اعتمادبهنفس بالایی برخوردارند و این همان فرمان عقل است.
اگر توجه کنید وقتی از پنج وادی اول میگذریم و به این وادی میرسیم درواقع میخواهد به ما بگویید که از این وادی به بعد باید شروع به عمل کردن نماییم. دانستن خوب است اما وقتی نتوانی از آن استفاده کنی هیچ ارزشی ندارد مثل یک نوار یا سی دی که کلی اطلاعات درونش ضبطشده اما هیچ حاصلی ندارد و این توهم دانستن است مثل آن شخصی است که میگوید من تمام مطالب کنگره را میدانم اما هنوز دو سه سال است نتوانسته سفرش را تمام کند.
یک سری هم توهم معنویات دارند من تا حالا ندیدهام از این کلاسهای معنوی یا مثلاً انرژیدرمانی و چه و چه چیزی دربیاید چند وقت پیش درجایی بودم دیدم یک نفر آمد و گفت من حالم بد شده اینجا کلی انرژی منفی میبینم آقا این حرفها کدام است بله انرژی، الهام، القاء و ... در همهجا است و در مواقعی به انسان کمک میکند اما حسابوکتابی هم در کار است این نیست که به هر کس بهراحتی همهچیز برسد. حالا جالب اینکه بعضی میخواهند برای رسیدن به معنویات و یا سیر و سلوک از مواد استفاده کنند؛ مانند افراد حشیشی که گاهی ادعای پیامبری میکنند یا افراد شیشهای که به بهانه حلول شیطان در فرزندش او را به قول خودش قربانی کرده. مواد مخدر خود ابلیس است حال چگونه با آن میتوان به مدارج معنوی رسید.
منبع : وبلاگ مسافر حسن بابایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2173