English Version
English

آشفتگی تا محبت؛ تولد سومین سال رهایی میثم جمالی

آشفتگی تا محبت؛ تولد سومین سال رهایی میثم جمالی

جلسه پنجم از دوره بیست و دوم سری کارگاه‌های آموزشی، عمومی کنگره 60 نمایندگی سمنان روزهای پنج‌شنبه با استادی مسافر قاسم حافظی ، نگهبانی مسافر یاسر خطی و دبیری مسافر  نادر ارمغانی و با دستور جلسه وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من " رأس ساعت 17 شروع بکار نمود.

 

 

خلاصه سخنان استاد :

در ابتدا خداوند را شاکرم که توانستم دوباره در جمع شما قرار بگیرم روال تولدهای ما ظاهراً به روال گذشته برگشته است و امروز تولد جشن سه‌سالگی آقای جمالی یکی از کمک راهنمایان سمنان است و در مشارکت‌ها فقط در مورد آقای جمالی صحبت می‌کنیم، البته این تولد مصادف شده است با دستور جلسهٔ وادی چهاردهم.

همه می‌دانند آقای جمالی یکی از خدمتگزاران شعبهٔ سمنان است، ایشان در محل اول نمایندگی به شعبه مراجعه کردند و توسط خودم مشاوره شدند، ایشان بسیار بسیار آشفته بودند و واقعاً به عجز و ناتوانی رسیده بودند ولی خواست ایشان درمان بود، بعد از مشاوره اول 40 روز بعد ایشان برگشتند زیرا خواست داشتند که به درمان برسند، در لژیون حاشیه پرداز بودند و همیشه درگیر حاشیه می‌شدند به‌طوری‌که خودم گاهی خسته می‌شدم ولی سعی کردم با آموزش‌ها مانند دیگر رهجو ها به هدفمان که درمان بود برسیم، ایشان آمدند و درمان شدند و بعدازآن برخلاف پیش‌بینی خیلی‌ها در آزمون کمک راهنمایی قبول شدند و سعی کردند در همهٔ جایگاه‌ها خدمت کنند و پتانسیل بالای ایشان باعث شد که در تمامی این جایگاه‌ها موفق باشند. خود من وقتی به ایشان نگاه می‌کردم گاهی اوقات درس می‌گرفتم، در مورد ایشان صحبت زیاد است،

 

 

چیزی که برای من ملاک بود این بود که رهجو چیزهای زیادی از راهنما به ارث می‌برد و ایشان در پازلی که ساختند سعی کردند مثل راهنمایشان عمل کنند، یکی از آنها جاری کردن و فرمان‌برداری بود. در سفر اول و سفر دوم مشکلات زیادی داشتند و با همهٔ این مشکلات بازهم در کنگره حضور داشتند و خدمت می‌کردند، در اردو هم حضور داشتند و خود من از ایشان درس گرفتم، در کل نقاط مثبت ایشان بیشتر از نقاط منفی است و ایشان حتی برای من الگو بودند، این تولد را به بنیان‌گذار کنگره 60، خانم آنی، استاد امین و استاد راهنمای خودم آقای محمد صداقت، به خود آقای جمالی و همسفر محترمشان و همچنین به سرکار خانم منصوری و داداش لژیونی‌ها و رهجوهای ایشان و نمایندگی سمنان تبریک می‌گویم، امیدوارم ایشان را در  جایگاه‌های بالاتر و راهنمایی ببینم

 

در ادامهٔ جلسه آقای جمالی اعلام سفر کردند

سلام دوستان میثم هستم یک مسافر آنتی ایکس‌های مصرفی: تریاک، مشروب، حشیش، کرک، ترمادول و قرص‌های آرام‌بخش روش درمان DST داروی درمان OPIUM  سفر اول 8 ماه و 20 روز رشته‌های ورزشی: والیبال، شنا، دارتاستاد راهنمای محترم: جناب آقای قاسم حافظی رهایی 3 سال 4 ماه و 6 روز

سپس آقای جمالی آرزوی خودشان را اعلام نمودند:

 

 

امروز مقارن شده با 30امین سال تولد شناسنامه ایم و خدا را شکر می کنم که آروزی تولد قبلی ام برآورده شد و به تازگی خبردار شدم دارم صاحب فرزند می شوم ، نتوانستم این را به شما نگویم .

اما آرزوی تولدم :

تنها خدا می داند در زندگی تان بهترین یعنی چه . از خدا می خواهم برایتان بهترین ها را تقدیر کند .

خلاصه سخنان آقای جمالی :

امروز مقارن شده با 30 امین سال تولد شناسنامه‌ایم و خدا را شکر می‌کنم که روزی تولد قبلی‌ام برآورده شد و به‌تازگی خبردار شدم دارم صاحب فرزند می‌شوم، نتوانستم این را به شما نگویم.

اما آرزوی تولدم:

تنها خدا می‌داند در زندگی‌تان بهترین یعنی چه. از خدا می‌خواهم برایتان بهترین‌ها را تقدیر کند.

خلاصه سخنان آقای جمالی:

خدا را بی‌نهایت شکر، این اولین باری است که قرار است صحبت کنم و هیچ مطلبی آماده نکرده‌ام و می‌بینم این کار خیلی سختی است. در سال گذشته خیلی بالا و پایین داشتم، خیلی‌ها هستند و خیلی‌ها نیستند، یک روزی با یک کیف سامسونت آمدم کنگره، آن چیزی که من از کنگره یاد گرفتم خیلی زیاده ولی مهم کاربردی کردن آموزش‌هاست. در مورد مشارکت‌های بچه هاهم خیلی خوشحالم که در مورد تولدم هر نقطهٔ کاستی وجود داشت را گفتند، هنوز نتوانستم یاد بگیرم که چگونه به شما بگویم دوستتان دارم و دارم تلاش می‌کنم و خیلی سخت است

 

 

در کنگره می‌خواهم کوه باشم، می‌خواهم از بایر بودن بیرون بیایم که هرکسی نتواند به‌راحتی روی من راه برود. من اعتیاد خیلی سختی داشتم که الآن نمی‌توانم بیان کنم، من کارتن‌خواب بودم و به همسفرم آنجایی را که می‌خوابیدم را نشان دادم که ایشان نمی‌توانستند به آن نقطه نگاه کنند، من خیلی بیماری‌ها داشتم مثل خشکی روده، بیماری رینود، سردردهای زیادی داشتم و خدا را شکر، تمامی این بیماری‌ها با روش dst خوب شد  و این را مدیون مهندس دژاکام و خانواده بزرگ کنگره 60 هستم. می‌خواستم کوه باشم البته نمی‌دانستم این کوه بودن سرمای شکننده بودن را هم دارد و این ضعف من است هیچ‌کدام از شما از ترکش‌های زبان من و رفتار من در امان نبودید بخصوص رهجوهایم در لژیون  . افتخار می‌کنم به رهجو هایم که می دونم باشم و یا نباشم در کنگره خدمت می‌کنند و می‌دانم که تمامی این‌ها به خاطر راهنمایم آقای حافظی است. در این روزگار که خیلی کم به کسی می‌شود اعتماد کرد من یک‌نفری رادارم که می‌توانم با ایشان درد دل کنم و می‌دانم که حتماً یک‌راه حلی هم دارد. می‌دانم همسفرم کسی را دارد که حرف‌هایی را که به من نمی‌تواند بگوید به راهنمایش می‌گوید..

 

شما هیچ‌کدام قهر و خشم و اخلاق تند من را ندیده‌اید به‌جز همسفرم، به او افتخار می‌کنم  . البته هنوز هم دارم و دارم روی خودم کار می‌کنم، معجزهٔ کنگره‌این بود که به من یاد داد که عاشق مشکلات بشوم و بالاتر از آن، عاشق حل مشکلاتم شوم و قطعاً میدانم که تولد بعدی بهتر از امروزم خواهد بود، این منیت نیست بلکه اعتمادبه‌نفس و امیدواری است. امید به راهنمایی‌های راهنمایم و داشتن همسفر خوبی مثل خانم سمانه و بودن در کنار جمع بامحبت شما دوستان. همهٔ شمارا دوست دارم، به کمک همه شما نیاز دارم تا بتوانم مشکلاتم را حل کنم، شماهایی که واقعاً دوستتان دارم

الهی تا جهان باشد به دولت در جهان باشید

الهی از بلاهای دوعالم در امان باشید

الهی رخت بربندد زدنیایت غم و غصه

چو البرز و دماوندش همیشه سربلند باشید

 

 

سخنان همسفر آقای جمالی:

من امروز خداوند را شکر می‌کنم و سومین سال رهایی را به مسافرم تبریک می‌گویم، امروز خانوادهٔ من اینجا هستند و دوست ندارم از تخریب‌های ایشان بگویم و خدا را شکر که بزرگ‌ترین مشکل زندگی من که اعتیاد بود را کردیم و درنتیجه تمامی مشکلات را می‌توانیم حل بکنیم، از آقای مهندس دژاکام تشکر می‌کنم که اگر کنگره‌ای نبود من الآن اینجا نبودم، از آقای حافظی به خاطر زحماتی که برای مسافرم کشیدند تشکر می‌کنم، از مسافرم تشکر می‌کنم و تبریک می‌گویم، از آقای کامران رک تشکر می‌کنم که راهنمای سیگار مسافرم هستند و از آقای زرکش راهنمای جونز و از سرکار خانم منصوری راهنمای خودم تشکر می‌کنم. از  خانم منصوری که در تمامی لحظات شاد و ناراحتی زندگی در کنار من بودند تشکر می‌کنم، تک‌تک لحظات را با ایشان زندگی کردم، واقعاً مثل کوه پشت من بودند، امیدوارم بتوانم رهجوی خوبی برای ایشان باشم و آن‌جوری که دوست دارند من در کنگره خدمت کنم، ایشان الفبای زندگی کردن را به من آموختند، من خواهر ندارم ولی در کنگره خواهران بسیار خوبی دارم که اگر یک هفته نیایم دلم برایشان تنگ می‌شود، چون وقتی به اینجا می‌آیم حال من خوب می‌شود و باعث می‌شود تمام مشکلاتم حل بشود. از همهٔ کمک راهنمایان عزیز تشکر می‌کنم، از خانواده‌ام تشکر می‌کنم، ایشان از کنگره هیچ خبری نداشتند ولی همیشه پشتم بودند و همیشه حمایتم می‌کردند و اگر حمایت ایشان نبود مطمئناً کم می‌آوردم و در آخر این را هم بگویم که به مسافرم افتخار می‌کنم

 

 

سخنان کمک راهنمای همسفر سرکار خانم منصوری:

خیلی خوشحالم، در ابتدا به آقای مهندس، خانم آنی، استاد امین، آقای حافظی، به خانم جمالی و به پدر و مادر خانم جمالی و آقای جمالی تبریک می‌گویم، همه از سخت‌کوشی‌های آقای جمالی گفتند که کاملاً درست است، ایشان انرژی بسیار زیادی دارند که اگر در سفر دوم آموزش نمی‌گرفتند منجر به تخریب می‌شد که خدا را شکر توسط راهنمایشان آموزش‌ها را گرفتند و توانستند انرژی‌ها را تقسیم کنند و در شاخه‌های مختلف از آن‌ها استفاده کنند و از شاخه، آموزش‌های مختلفی می‌گیرند قطعاً این انرژی زیاد ایشان یک نفر از پشت پرده ایشان را شارژ می‌کند و این هم قطعاً اخلاق خوب خانم سمانه در خانه است، ایشان قبل از اینکه یک همسفر خوب باشند، یک همسر خوب در خانه بودند، خانم سمانه آموزش‌های خوبی گرفتند و الآن هم رهجوهای خوبی پرورش می‌دهند، محبت ایشان نسبت به مسافرشان باعث شد که ایشان سفر خوبی داشته باشند، این روز زیبا را به ایشان تبریک می‌گویم و بهترین‌ها را برایشان آرزومندم و امیدوارم فرزند ایشان فرزند صالحی باشند.

و در ادامه این جلسه پرانرژی و  پرنشاط آقای جمالی نشان برنز (سه سال رهایی) خود را از دستان راهنمای محترمشان آقای حافظی دریافت نمودند.

 

 

 

 

 

 

 

منبع کنگره60: وبلاگ نمایندگی سمنان

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .