English Version
English

دستور جلسه این هفته: وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من

دستور جلسه این هفته: وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است .
برای شروع مطلب، از کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر که مهم‌ترین منبع آموزشی کنگره 60 می‌باشد کمک می‌گیریم.
صفحه 111 کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر:
در اینجا دیگر در حال نوشتن این مطلب به آشوب کشیده می‌شوم، از قدرت الله و وجود نیروهایی که به چشم جسم آن‌ها را نمی‌توان دید به شگفت درمی‌آیم و سرتاسر بدنم به لرزه درمی‌آید و اشک در چشمانم حلقه می‌زند و بغض گلویم را می‌گیرد و قلبم می‌تپد و در تعجب هستم که خداوند چه بهای سنگینی برای انسان پرداخت می‌کند ولی انسان نمی‌داند و همواره ناسپاس است و ما همواره نیروهاي عظیم را در بیکران بیهوده و خرافات می‌پنداریم و هستی را  آن می‌دانیم که می‌بینیم، در اینجا فقط قطعه‌ای را از دوست دیگرم ارائه می‌دهم که می‌تواند مرا کمی آرام نماید
شاید متوجه بشوید که تنها پیوند محبت انسان‌ها را به هم متصل نگاه داشته است و انسان‌های فاقد محبت بسان ظرف‌هایی هستند تهی و یا ظرف‌هایی که پر از خالی هستند، این سخن را اگر امروز باور نکنید، یک روز بالاخره متوجه می‌شوید، حتی اگر پس از مرگ هم باشد، چون همین پیوند محبت ما را به استادانمان وصل نموده و وصل می‌نماید.
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
من که می‌گویم کلام خود نیست، بلکه فردیست در جمع بیکران هستی؛
که باورش کار هر کس نیست، مگر معنی آن بداند که آن چیست؛
ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند؛
 بشکافید، آنچه شکافتنی نیست، در دل‌سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید.
 
همان‌گونه که می‌دانیم بر اساس پروتکل درمان اعتیاد در کنگره 60 و یا متد دی اس تی، برای رسیدن به درمان قطعی  اعتیاد و قطع کامل بندها و پیوندهای مصرف‌کننده با مواد مخدر و اعتیاد و دنیای آن، بایستی سه ضلع مثلث درمان اعتیاد، یعنی جسم، روان و جهان‌بینی در کنار یکدیگر  به تعادل و سلامتی برسند،
 در مبحث جهان‌بینی،  مسئله، تحت تأثیر مستقیم وضعیت جسمی و روانی ماست، آموزش در کنار تفکر و تجربه یکی از ارکان مهم دانایی است و دانایی نیز شالوده و زیربنای جهان‌بینی.
 انسان برحسب درجه دانایی، دنیا و جهان را از زوایای مختلفی می‌بیند که این زوایا وسعت دانایی اوست.
در پروسه درمان اعتیاد، به تعادل رسیدن جهان‌بینی مصرف‌کننده،  از نقطه جهان‌بینی افیونی آغاز می‌شود و به موازات به تعادل رسیدن ساختارهای جسم و روان و کسب آموزش و آگاهی و معرفت در جهت صراط مستقیم، به‌تدریج جهان‌بینی فرد از وضعیت افیونی و معتاد گونه خارج می‌شود و در ادامه، معطوف سالم زیستن بر مبنای اصول و قواعد زندگی سالم و به‌دوراز ضد ارزش‌ها و در یک‌کلام صراط مستقیم می‌گردد.
 به قول سردار صراط مستقیم در انوار الهی تجلی می‌یابد و انسان را از نقطه‌ای کور به فراز روشنایی هدایت می‌کند.
در این مسیر طولانی برای آموزش پله‌ای قوانین زندگی سالم، کنگره 60  (14) وادی یا قانون و یا راه  را در قالب فصل‌های آموزشی به مصرف‌کنندگان مواد مخدر ارائه می‌دهد،
اگر به متن و نوشتارهای این وادی‌ها دقت کنیم می‌بینیم که هرکدام از آن‌ها گره‌گشای بخش عمده‌ای از مشکلات و گره‌های زندگی ما هستند که تا به امروز  نمی‌دانستیم و نمی‌توانستیم  آن‌ها را بازنماییم وادی‌های آموزشی کنگره 60 برای درمان اعتیاد و در ادامه زندگی سالم، از موضوع تفکر آغاز می‌گردد (با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد  و بدون تفکر آنچه هست روبه‌زوال می‌رود) و به موضوع محبت در وادی چهاردهم ختم می‌گردد (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.)
وادی‌ها دایره‌ای را تکمیل می‌نمایند که باز در انتها به هم می‌رسند. مسیر تفکر تا محبت و محبت که با تفکر رابطه تنگاتنگی دارد.
بنیان و مؤسس کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام، جمله زیبایی را از دانشمند بزرگ، سهروردی نقل می‌نمایند که کسب معرفت در جهت خیر محض، رسیدن به محبت است.
بنا به‌قاعده بایستی عکس آن نیز صادق باشد؛ یعنی کسب معرفت در جهت شر محض نیز رسیدن به دشمنی و کینه و نفرت است، همان‌گونه که ما در دوران مصرف مواد مخدر و رسیدن به اعتیاد که کسب معرفت  در جهت شر بود به نفرت، کینه و دشمنی با خانواده و مردم رسیدیم.
اما حالا در پروسه درمان اعتیاد، عکس آن مسیر را می‌پیماییم و در جهت خیر محض که برای ما درمان اعتیاد و خروج از ظلمات اعتیاد و تحت نیروی شیطانی  بودن است، حرکتمان را آغاز می‌نماییم و در جهت خیر محض کسب معرفت می‌نماییم.
پیمودن و عبور کردن از وادی‌های کنگره 60 به مفهوم آموزش، یادگرفتن و عمل به آن‌هاست، چیزی جز کسب معرفت در جهت خیر و صلاح محض نیست و قطع به‌یقین، ما را به وادی محبت می‌رساند و به همین دلیل موضوع محبت در وادی چهاردهم قرارگرفته است.
 سفر اول برای درمان اعتیاد در کنگره 60 حداقل 10 ماه زمان می‌برد و در این مدت، مسافر یا به دانایی و معرفت نسبی می‌رسد و اعتیاد خود را برای همیشه درمان می‌کند و یا اینکه نمی‌رسد و از درمان بازمی‌ماند.
درمان اعتیاد بدون رسیدن به دانایی غیرممکن است. در پیام سفر اول که یکی از زیباترین پیام‌های کنگره 60 می‌باشد و خود به‌تنهایی یک کتاب است، برای مسافران سفر اول وعده پاداشی نیکو داده می‌شود. "اما بیندیش که وقتی این سفر تمام شد، آنجا تو را پاداشی نیکو خواهد بود و آن پاداش بند عشقی است که بیت تو و قدرت مطلق الله برقرار می‌گردد"
این بند عشق چیزی جز عشق و محبت به خالق و محبت و خدمت به مخلوق نیست که نتیجه رسیدن به دانایی و کسب معرفت و علم و آگاهی در جهت صراط مستقیم و دوری از ضد ارزش‌هاست.
اصولاً صحبت کردن از محبت و دوست داشتن، برای انسان‌هایی که به دانایی نرسیده‌اند، امری عبث و بیهوده است و به‌واقع فقط بازی کلمات است بدون احساس و بدون درک معنا و مفهوم.
شاید تصور شود که محبت را همه انسان‌ها دارند و احساس می‌کنند و این موضوع ربطی به دانایی ندارد، هر انسانی فرزند خود را دوست دارد والدین خود را دوست دارد  چه دانا باشد و چه نباشد.
در پاسخ این سؤال یا نظریه باید بگوییم که محبت بر دو نوع است، خاص و عام.
 محبت خاص این است که انسان موجودات متعلق به خود را اعم از بی‌جان و جان دار که نسبت به آن‌ها احساس مالکیت  می‌کند، دوست دارد مثل‌اینکه ما اتومبیل  خود را دوست داریم چون مال ماست، خانه خود را دوست داریم چون خانه ماست، فرزند خود را دوست داریم چون فرزند ماست، پدر و مادر خود را دوست داریم چون پدر و مادر ما هستند ، حال سؤال این است که آیا انسان‌های دیگر را دوست داریم؟  آیا فرزندان انسان‌های دیگر را هم دوست داریم، آیا همه پدر مادرها را دوست داریم؟
محبت خاص که ریشه آن احساس مالکیت است، از اولین و پایین‌ترین سطوح محبت است که برای موجودات پایین‌تر از مرحله انسانی یا حیوانات نیز صدق می‌کند، این نوع محبت ربط چندانی به دانایی ندارد.
 
اما محبتی که مدنظر وادی چهاردهم است، محبت عام است، محبتی که همه‌چیز و همه موجودات  و انسان‌ها را دربرمی گیرد، رسیدن به این سطح از محبت، کار ساده‌ای نیست، به حرف و سخن نیست، دنیایی است زیبا در پشت کوه تزکیه  و تصفیه و رسیدن به دانایی.
 تا زمانی که وجود ما سرشار از ناخالصی و صداهای ناهنجار و ناهمگون است، صدای زیبا و لطیف محبت را نخواهیم شنید، همان‌گونه که صدای یک ساعت را در شلوغی  و سروصدای زیاد نمی‌توانیم بشنویم، صدای محبت را در شلوغی و سروصداهای ناشی از ضد ارزش‌ها و احساسات منفی نخواهیم شنید،
 پیمودن وادی‌ها و فراگرفتن این قوانین  و عمل به آن‌ها چیزی جز تزکیه و تصفیه و رسیدن به دانایی نیست، در آن هنگام این صداهای زشت و ناهنجار  مانند حسادت، کینه، دشمنی خودخواهی و غیره.
به‌تدریج ضعیف می‌شوند و در فرایند تزکیه، از شهر  وجودی  ما رخت برمی‌بندند و آنگاه نوای زیبا و دل‌نشین محبت را احساس می‌کنیم که برای همه است. این محبت، محبت عام است  و همه‌چیز را دربرمی گیرد. در آن حالت همه انسان‌ها را دوست داریم، حتی آن‌هایی که با ما سنخیتی ندارند. در آن هنگام برای همه موجودات و آفریده‌های خداوند ارزش و احترام قائل هستیم و حتی با یک درخت نیز با احترام و دوست داشتن برخورد می‌کنیم.
یکی دیگر  از بزرگان می‌گوید، اگر حق را در خلق نیابی،    بیابی خانه، اما در، نیابی.
اگر ما حق و خداوند را که ادعا می‌کنیم بسیار دوست داریم و از کودکی  به ما آموخته‌اند که خداوند  را بیشتر از هر چیزی دوست داشته باشیم، در مردم، انسان‌ها و آفریده‌های خداوند نیابیم، انگار که خانه را پیداکرده‌ایم، اما درب آن را پیدا نمی‌کنیم و باالتبع هیچ‌وقت نمی‌توانیم  وارد خانه شویم، حتی اگر خیلی کارهای مثبت انجام داده باشیم و یا انجام بدهیم و در مسیر بندگی بسیار موفق باشیم اما با دیگر بندگان خدا رابطه درستی نداشته باشیم و محبتی بین ما و آن‌ها نباشد، یعنی حق را درنیافته‌ایم.
وادی چهاردهم به ما می‌گوید، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، فکر می‌کنم  آنچه باور است محبت است، شاید به این معنی باشد که هر آنچه  باور و اعتقادداریم  و به‌واسطه آن‌ها زندگی و موفقیت‌های خود را پی گیری می‌کنیم، اگر با چاشنی محبت نباشد و به محبت نرسد، فاقد ارزش و اعتبارند و آن باور و اعتقادی ما را به سرمنزل مقصود می‌رساند که در جهت خیر محض باشد و ما را به محبت برساند.
و آنچه نیست ظروف تهی است، انسان‌هایی که محبت ندارند و وجودشان از محبت  و دوست داشتن دیگران خالی است، درست مانند انسان‌هایی هستند که خالی و تهی هستند مانند ظرف‌های خالی. چقدر این جمله پرمغز و مفهوم است، اگر وجود ما ظرف باشد، هر چه از علم و دانش در درون این ظرف باشد  اما محبت نباشد، یعنی اینکه خالی است.
 
اگر دقت کرده باشیم، افکار منفی و ضد ارزش‌ها دشمن محبت  هستند، هر وقت می‌آیند محبت را از وجود ما اخراج می‌کنند و هر وقت محبت می‌آید افکار منفی و ضد ارزش‌ها از شهر وجودی ما اخراج می‌کند.
محبت عنصری است الهی، از خالص‌ترین عناصر است، عنصری است که در کنار ناخالصی‌ها جای نمی‌گیرد و برای رسیدن به  آن راهی جز کسب معرفت، علم و آگاهی و رسیدن به دانایی در کنار تصفیه و تزکیه وجود ندارد ضمن اینکه داشتن جسم سالم و فکر سالم و سیستم ایکس سالم ونیز برای رسیدن به محبت الزامی است. به شما عزیزان پیشنهاد می‌کنیم برای فراگیری وادی چهاردهم  متن اصلی وادی نوشته بنیان کنگره 60 آقای مهندس دژاکام و همین‌طور سی‌دی‌های وادی چهاردهم را تهیه و گوش کنید. متن وادی چهاردهم نوشته آقای مهندس به‌قدری خواندنی است که انسان از خواندن آن سیر نمی‌شود.
برای حسن ختام نیز همچون شروع مطلب، از پرچم‌دار محبت رعد کمک می‌گیریم:
"محبت اتفاق نیست، تقدیر نیست. محبت دامنه وسیع یک کمان بی‌انتهاست، واقعی است، صوری نیست. اگر باشد حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل می‌خواهد. به آن ارج بگذاریم."


 

نویسنده: دیده‌بان تحقیقات کنگره 60 مسافر علی خدامی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .