مکاتبات حسین و بیل

حسین عزیز؛

از اینکه در باره قدم‌های بعدی تحقیق از دکتر دانشمند شنیدم خوشحالم. دستیار من مرخصی برای زایمان رفته است که شاید کمی کارمان را کند کند. ما بدون کمک او به مسیر ادامه خواهیم داد تا زمانی که در اواسط نوامبر به کار باز گردد. پیشرفت فیلم‌ها خبر خوبی است. منتظر دیدن آنها هستیم زمانی که زیر نویس انگلیسی کامل شود. اره ازشنیدن گزارش پیشرفت درباره زندگی‌هایی که در کنگره 60 تغییر می‌کنند خوشحال می‌شوم و تعداد نفراتی که از سایت کنگره بازدید می‌کنند، واقعاً فوق العاده است.

مشغول پر کردن مقاله‌های تحقیقی بوده‌ام. 100 ها نسخه از آنهارا هنگام کار کردن روی کتاب‌ها و مقاله‌ها جمع آوری می‌کنم اما معمولاً زمانی برای دسته‌بندی کردن انها نمی‌گذارم تا بعداً بتوانم به راحتی انها را پیدا کنم. در نتیجه دفترم پر از کپه‌های کاغذ است. زمانی که درآن واحد روی چند پروژه کار می‌کنم. ریتا غر می زند که اگر مواظب نباشم روزی زیر کپه ای از کاغذ مرا پیدا خواهند نمود.

بنابراین به نصیحت او گوش کرده‌ام و هرروز زمانی را برای دسته‌بندی و مرتب کردن گذاشته‌ام و خیلی از فایل‌ها را به آرشیو مطالعات اعتیاد در ایلینویز(یکی از ایالات آمریکا) می‌فرستم. به‌آرامی کپه‌های کاغذ اطراف من لاغرتر می‌شوند و من احساس مرتب‌تر بودن دارم.

اینجا در جنوب غربی فلوریدا دما همچنان بالا است، اما رطوبتی که بسیاری را در فصل تابستان در تنفس به مشکل می‌اندازد، در حال کاهش است. رطوبت مرا اذیت نمی‌کند اما از هوای معتدل و کم رطوبت ماه‌های زمستانی لذت می‌برم.

دوست و برادر همیشگی بیل