ممکن است نامتان را بگویید؟
نادیا هستم یک مسافر
میزان تحصیلات؟
سیکل
آیا دوره حرفهای و یا آموزشی گذراندهاید؟
خیر
قبل از اعتیاد نظرتان در مورد فرد معتاد چگونه بود؟
از کسی که معتاد بود خیلی بدم میامد و حتی تنفر داشتم خصوصاً اگر خانم بود!!
اولین باری که مواد مصرف کردید کی بود؟ چه طوری؟کجا اولین بار مصرف کردین و با کی؟
اولین بار حدود 10 سال پیش با همسرم و دو نفر از دوستان در منزل آنها.
آیا اعتقاد دارید که معتادین خودشان معلم همدیگر میشوند؟
بله؛ مثلاً وقتی من تریاک میکشیدم دودش را با دهان بیرون میدادم دوستم وقتی متوجه شد گفت مواد را هدر میدهی از بینی بیرون بده تا اثر بهتری هم داشته باشد.
الگوی مصرف شما کی بود؟
دوستم.
اولین بار که مصرف کردید از مواد چی گرفتید و چطور جذب شدین؟
اولین بار که کشیدم حالم بد شد اما آن جمع دوستان و بزم و دورهمی برایم لذت داشت و من را از مشکلات دور میکرد و آرام میشدم و خلق و خویم بهتر میشد.
بعد از چه مدت دوباره مصرف کردید؟
یک ماه بعد از اولین مصرف دوباره شروع کردم.
جذابیت اعتیاد برای شما چی بود و چی به شما داد؟
اعتمادبهنفس
موادتون را چگونه تهیه میکردین؟آیا سریع مصرف شما بالا رفت یا خیر و یا مواد دیگری اضافه شد و چند مصرفی شدید؟
در منزل خودمان و یا منزل دوستم همیشه در دسترس بود. طولی نکشید که از یکی دو دود به مصرف بیرویه رسید. بعد از دو سال تریاک جایش را به شیره داد و بعد سیگار و الکل هم اضافه شد. وقتی شیره را شروع کردم دیگر تریاک هم جوابگوی من نبود و از تریاک خوشم نمیامد. لذت شیره برایم بیشتر بود.
به نظرتون در دوره اعتیاد مهمترین چیزی که اعتیاد از شما گرفت چی بود؟ و کلاً چه چیزهایی را به خاطر اعتیاد از دست دادین؟
از همه مهمتر دیگر اطرافیانم را آن طور که میخواستم دوست نداشتم. و در کل اعتمادبهنفس و زیبایی را از من گرفت. جایگاهم در خانواده از بین رفت و دیگر احترامی برایم قائل نبودند.چه خمار بودم چه نشئه در هر دو صورت حالم بد بود. قبل از مصرف خیلی دوست داشتم درس بخوانم اما ناتوانی و بیحوصلگی از مصرف مداوم مانع از ادامه تحصیل شد.
تلخترین خاطرهای که در دوران اعتیاد داشتین چه بود؟
موضوعی که هنوز هم ازیادآوریش وحشت دارم دورانی بود که همسر داییام که خودش در NA بود تصمیم گرفت مرا در منزلشان ترک بدهد چشمتان روز بد نبیند مرا یک هفته در منزلشان حبس کردند و چند خانم دیگر هم از آن گروه آمدند مرا در فصل سرما زمستان چندین مرتبه در ساعات مختلف شب و روز با آب یخ حمام میبردند . وقتی دیگر توان این کار را نداشتم مرا به زور میبردند بسیار زجرآور بود و وقتی یک هفته تمام شد و من به منزل خودمان برگشتم مدام تلفنی و یا حضوری من را تهدید میکرد که اگر دوباره مصرف کنی آبرویت را جلوی دیگران میبرم و میگویم معتاد شدی و این صحبتها مرا بسیار رنج میداد.
اعتیاد تخریب دارد، تخریب آن روی شما و زندگی شما چی بود؟
هم روحي و هم روانی. بسیار منزویشده بودم.
اولین باری که فهمیدی معتاد شدی کی بود؟
یک سال از مصرف موادم میگذشت. یکی از همین روزها که به منزل مادرم رفته بودم و شب را آنجا گذراندم و مصرف هم نکرده بودم تا صبح خوابم نبرد و خیلی حالم بد شد و متوجه شدم مصرفکننده شدم.
اعتیاد برای خانمها در جامعهی ما خیلی سنگین است و برچسبهای دیگری میچسبد آیا شما اعتیاد خود را مخفی کردید و یا همه متوجه شدند؟ چه کسانی فهمیدند و عکسالعمل آنها چگونه بود؟
ابتدا اعتیاد خود را مخفی کردم اما پس از مدتی دایی و خاله و خواهرم متوجه شدند و خواهرم خیلی برایم گریه کرد.
چرا تصمیم به درمان اعتیاد گرفتید و خواستید دیگر معتاد نباشید؟
خیلی خسته شده بودم دیگر مواد جوابم را نمیداد و نشئهام نمیکرد. از همه مهمتر به خاطر مادر و خواهرم و بعد چون عادت به کشیدن داشتم در مراسم و مهمانیها برایم امکانش نبود مواد خود را خوراکی مصرف میکردم و جوابم را نمیداد.
قبل از کنگره ترکی داشتید؟
بله خیلی زیاد. متادون ، قرص ، آب شیره، الکل و آن یک هفته کذایی توسط خانمهای NA با این ترکها عصبی و گوشهگیر شدم و افسردگی شدید و مدام هم گریه میکردم و دیگر امیدی به خوب شدن نداشتم و دیگر هیچچیز برایم مهم نبود.
تجربهای که تا به حال به کسی نگفتهاید و فکر میکنید به بقیه کمک میکند را بیان کنید؟
NA برایم بسیار زجرآور بود امیدوارم کسی این تجربه تلخ را نداشته باشد. به راه و کسی که ایمان و یا حس خوبی ندارید اعتماد نکنید.
چرا کنگره را برای درمان انتخاب کردید؟ عوامل موثر در کنگره برای درمان و سفر خوب به نظر شما چی هست؟
در تلتکس با خواندن صحبتهای مسافران کنگره 60 حس خوبی در من ایجاد شد و با پیگیری از طریق تلفن به کنگره آمدم و از روز اول به کنگره ایمان آوردم. پس از ورودم دیدن الگوهای به درمان رسیده در کنگره و استقبال گرم آنها و احساس امنیتی که در آنجا وجود داشت مرا جذب نمود.
چه چیزی در کنگره عامل موثر در بهتر سفر کردن شما شد ؟ آیا همسفر داشتید که در سفر شما را کمک کند، بهترین همسفرتان چه کسی بود و نقش آنها چی بود؟
و باز هم امنیت و قوانین اینجا. این قوانین در NA وجود نداشت. در خارج از کنگره همسرم خیلی به من کمک کرد و خواهرم در این مسیر باعث دلگرمیم بود. بهترین همسفر همسرم بود که مراقب بود دارویم را به موقع مصرف کنم و من را تا کنگره همراهی میکرد.
به نظر شما کنگره چه نقطه ضعفهایی دارد یا نارضایتی و کلاً برای بهتر شدن آن چه پیشنهاد و یا انتقادی دارید؟
به نظر من همه چیز در اینجا تکمیل است.
حالا که خوب شدید آیا تصمیم دارید باز به کنگره بیایین یا نه؟ برای چی میخواهید بیایین شما که خوب شدین و در سفر دوم هستید.
بله من حتماً میآیم. این جا حال مرا خوب میکند. برای بهتر شدن حال خودم و زندگیام باز هم میآیم.
ما عقیده داریم نیروی مافوق ما را کمک میکند در سفر اول آیا وجود این نیرو را حس کردید؟ میتوانید بگویید و برعکس نیروی بازدارنده را چطور؟
بله خیلی زیاد در مواقعی که احساس تنهایی و ناتوانی میکردم آن نیرو به من قدرت میداد تا به راهم ادامه دهم. نیروی بازدارنده هم در اوایل سفر به صورت صدایی در ذهنم میامد که مصرف کن کسی متوجه نمیشود البته یکبار هم در طول سفر مصرف کردم اما با مشاوره گرفتن از راهنمايم و دیده بان خانمهای مسافر به راه برگشتم و این مشاوره خیلی به من کمک کرد.
چه اهدافی در سفر دوم و یا بعد از قطع مواد دارید؟
دل آنهایی که از من رنجیدهاند را به دست بیاورم و برای زندگیام تلاش بیشتری کنم.
دیدگاه و نگاهتون به زندگی و اطرافیان عوض شده یا خیر؟(مثال بزنید)
بله ، افرادی که قبلاً دوست نداشتم الآن خیلی دوستشان دارم.
مهمترین تغییری که بعد از سفر داشتین و از آن خیلی خوشحال هستین و به عنوان موفقیت به آن نگاه میکنید چی هست؟
وقتی نظرات مثبت دیگران را در مورد خودم میشنوم مرا بسیار خوشحال میکند.
و حالا در سفر دوم نظرتون در مورد معتادین چی هست؟
برای کسانی که گرفتار میشوند دلم میسوزد و قلبم به درد میآید.
در سفر دوم خانواده رفتارشون با شما تغییر کرده یا خیر؟
آنها با من خيلي مهربان هستند.
از خانم نادیا بسیار متشکریم و برایشان سلامتی و موفقیت آرزومندیم.
تهیه گزارش: خانم سوگند و خانم مونا
منبع : وبلاگ نمایندگی خانم های مسافر
- تعداد بازدید از این مطلب :
4480