English Version
English

سی دی کبر ( استاد امین دژاکام )

سی دی کبر ( استاد امین دژاکام )

در جهان‌بینی در مورد شرک صحبت کردیم.شرک:به معنی نقض فرمان است.نقض فرمان:انسان در عمل (نه در کلام)موقعی که شرایط ایجاب می‌کند که فرمان کس دیگری را اجرا  کند.ده فرمان یعنی فرامین الهی.حتی اگر از دین الهی خارج شدید و به مکتب دیگری در بیایید،حتماً در آن فرمان دارد.حالا اگر در شرایط خاصی فرمان را عمل نکند مثلاً رشوه نگیر .اما شرایط خوبی پدید بیاید و شخص رشوه بگیرد این می‌شود شرک.یعنی شخص دیگری نقش خالق را بازی می‌کند.شرک یعنی عملاً ،عمل کردن به فرمان شخص دیگر.در مرحله اول که انجام می‌شود، دربی ،باز می‌شود و وارد جای دیگری می‌شود.وقتی بر می‌گردد می‌بیند، دربی وجود ندارد که بتواند از آن خارج شود.وقتی کسی برای اولین بار مواد مصرف می‌کند زوری پشت آن شخص نیست.ولی وقتی تکرار می‌شود اگر بخواهد دیگر مواد مصرف نکند، زور پشتش هست و باید مصرف کند.داستان آدم و حوا ماندگاری در تمام ادیان دارد.چرا؟نقطه‌ای که شیطان به این‌ها می‌گوید اگر به شجره خبیثه نزدیک شوید ،تبدیل می‌شوید به چیز بهتری.آن‌ها در حال تعادل بودند ولی برای اینکه به چیز بهتری برسند ،نقص فرمان می‌کنند .خداوند می‌فرماید بروید پایین.چون کارشان شرک بوده است.من فکر می‌کردم آغاز ورود به تاریکی شرک است .اما وقتی به داستان ابلیس و خداوند رسیدم .خداوند به فرشتگان گفت سجده کنید و ابلیس سجده نکرد و کبر ورزید.

کبر یعنی کبیر،بزرگ.از ابلیس سؤال شد .چه شد که سجده نکردی ؟ابلیس گفت من از آتشم و او از خاک است.من برترم.من از جوهره برتری خلق شدم.کبر به معنای برتر بودن در ماهیت یا در جوهر است.خداوند به شیطان می‌گوید تو از رانده‌شدگان هستی.به آدم  و حوا می‌گوید تو باید بروی پایین.این دو باهم فرق دارد.

خاصیت کلام‌الله:مثل پازل می‌ماند باید قطعاتش را کنار هم بگذاریم نه اینکه هر چیزی را که خوشت آمد برداری و از بعضی قسمت‌هایش که خوشت نمی‌آید ، دور بریزی.الله نور السموات و الارض.هیچ موجودی از خودش نور ندارد مگر نوری که خداوند بدهد.عده‌ای نور دارند و خداوند نور را از آن‌ها می‌گیرد.

رانده شدن:یعنی از نوری که من می دهم تو معاف هستی.نوری به تو تعلق نمی‌گیرد یعنی سهمیه‌ات قطع می‌شود.

ابلیس یک شخص است و فرمانده همه این‌ها هست.شیطان جمع بسته می‌شود و یک دسته از موجودات هستند.ما یک شیطان درونی داریم و یک شیطان بیرونی.

موقعی که موجود رانده می‌شود به او می‌گوید برو ، و نفرات خودت را بردار .این یک نقطه شروع است.حالا که رانده شد و نوری ندارد باید امورات خودش را بدون نور بگذراند.همه چیز باید سهمیه‌اش را از جای دیگری به دست بیاورد.روزی خودش را از اولاد آدم به دست بیاورد،از کسانی که با تو هم عقیده هستند(سربازان تو).این نقطه ،آغاز خلق جهان تاریکی است.تا قبلش همه چیز در تعادل بود ولی از اینجا به بعد این‌ها می روند و جهان تاریکی را خلق می‌کنند .فالهما فجورها و تقواها.باید فجوری باشد که از طرف این تاریکی‌ها کشیده شود. یعنی نور نیروهای منفی از انس آن‌ها تأمین می‌شود،تا انسان را بکشند .یعنی انسان مورد آزمایش قرار می‌گیرد و این معماری خداوند است.

دسته‌ای از انس آن‌ها که خیلی از آن‌ها یاد می‌شود مستکبرین هستند.کسانی که فکر می‌کردند (مثل شیطان) که جنسشان بهتر است.هر انسانی که فکر می‌کند  در ماهیت جنس و جوهر از بقیه انس آن‌ها برتر است،همین سنت در موردش اجرا می‌شود.وقتی شخص باور کرد که من یک موجود خارق‌العاده هستم .تافته جدا بافته هستم.من جنسم بهتر است این سنت در مورد او اجرا می‌شود.او جزء رانده‌شدگان قرار می‌گیرد و وارد تاریکی‌ها می‌شود.

در شرک شخص می‌خواهد بهتر شود،می‌خواهد معامله کند.ولی در کبر باورش شده که جنسش بهتر است .پس نقطه شروع سقوط ،کبر است ،کسانی که استکبار ورزیده‌اند.قانون جهان تاریکی و جهان روشنایی فرق می‌کند.کسانی که وارد جهان تاریکی می‌شوند ناخودآگاه از قوانین جهان تاریکی پیروی می‌کنند.تمام نژادپرستان یا کسانی که در قسمت ملیت و دین احساس برتری می‌کنند،کسی که می‌گوید من برترم ،کبر دارد.من IQ بالاتری دارم.ما نژاد برتری هستیم.ما بچه‌های تهران یک چیز دیگری هستیم.فامیل ما از همه برترند.فقط ما می‌رویم بهشت.چون ما این اعتقاد را داریم ،برتر هستیم.این‌ها خالقان جهان تاریکی هستند.اگر کسی به شما گفت بیا ما دو تا بهتر می‌فهمیم ،باید از او جدا شد.کسانی که کبر دارند به تأیید دیگران محتاج‌اند.اگر دیگران تاییدش کنند خوشحال‌اند.اگر تأیید نکردند حالشان  بد می‌شود.اگر در موردش چیزی گفتند بر افروختگی و طغیان به او دست می‌دهد و این طغیان البته از قبلش وجود دارد.یعنی کبر و طغیان باهم وجود دارند.هیتلر نمونه کامل این قضیه است.

صفاتی که انسان دارد باخدا مشترک است.ولی صفتی هست که انسان نمی‌تواند داشته باشد و این صفت همان کبریاست و این فقط برای خداست.چون انسان مخلوق است و او کسی است که انسان را خلق کرده است. او می‌تواند در ماهیت و در جوهرش برتر باشد.

انسان می‌تواند علیم،قادر،صبور،صابر ،قیوم،قهار و جبار باشد.اما تنها صفتی که انسان و هیچ مخلوقی ندارد کبر است.اگر کسی بخواهد داشته باشد باید وارد دسته تاریکی‌ها شود و این قضیه این قدر در انسان مخفی است که انسان متوجه نمی‌شود تا موقعی که انس آن‌ها در مورد  برتر بودن خودشان صحبت می‌کنند و شما خوشتان می‌آید یعنی کبر دارید.

خارج شدن از کبر و اینکه متوجه شود که تفاوتی وجود ندارد کار سختی است.آیا بهشتیان و جهنمیان یک عرض هستند؟خیر.جایگاه‌هایشان باهم فرق می‌کند .جایگاه انسانی که در خدمت دیگران است با دیگری که فقط برای خودش کار می‌کند فرق دارد.این جایگاه است اما جوهر یا ماهیتش بهتر نیست.انسان می‌تواند ماهیت خودش را تغییر دهد. مس خودش را تبدیل به نقره کند.اما اینکه فکر کند من جنسم بهتر است ،نه.وقتی از یک آدم ناجور خیلی خوشتان می‌آید، بگردید و ببینید چرا خوشتون می‌آید.

پرسش و پاسخ:

در جایی گفته نشده که ابلیس بخشیده شدنی هست یا نیست.انسان خودش شرایطی ایجاد می‌کند که وارد تاریکی می‌شود.حالا اگر به جایی برسد که این تفکر من اصولاً درست نبوده یا در تفکرات خودش شک می‌کند و اینجا به عنوان شاگرد قرار می‌گیرد.آن موقع وقتی قدرش رسید ،شروع می‌کند به خارج شدن و ممکن است زمان زیادی ببرد و باید بهایش را پرداخت کند.

تفاوت کبر و منیت:

منیت جایگاه خودش را بالاتر از چیزی که هست، می‌بیند.لیسانس دارد فکر می‌کند دکتر است.حسابش قوی است ولی فکر می‌کند نابغه است.ولی در کبر شخص هیچ‌چیز هم نباشد ،فکر می‌کند که جنس من یک چیز دیگر است.با خود می‌گوید ،اگر شرایط خوب بود،من اگر این امکانات را داشتم بهترین استاد موسیقی بودم.

رهایی از حسادت:

اگر برای چیزی تعریف وجود داشته باشد 70 درصد به ما کمک می‌کند.اول دانستن اینکه تو حسادت داری ،نصف راه است . در حسادت حتماً خواسته وجود دارد و این قدر مهم باشد و به دست نیاوردن آن ،در من حس بدی به وجود می‌آورد.ممکن است خواسته معقول یا غیرمعقول باشد.

باید من فکر کنم حق مسلم من است که باید آن چیز را داشته باشم.با تمام وجود می‌خواهم و آن را حق مسلم خودم بدانم اما دیگری آن چیز را دارد و دارد از آن استفاده می‌کند.بعد قیاس انجام می دهم.مسیر را نگاه می‌کنم ،من برای رسیدن به این خواسته 3 سال زحمت کشیدم .این شخص 6 ماه زحمت‌کشیده و مال آن شده یعنی عدالت هم وجود ندارد.اینجا دیگر حسادت به اوج خودش می‌رسد.عدالت( از نظر او )به کمک شخص می‌آید تا اشتباه کند.

باید چند مطلب را بدانیم.

1-هر چیزی در هستی بر مبنای عدالت و جایگاه خودش است.یا چیز را با زور گرفته که هستی به زور آن را می‌گیرد.یا با زحمت به دست آورده که نوش جانش.

2-باید باور کنیم مانع اصلی خود ما هستیم که با افکار و اندیشه‌ای که داریم ،امکان رسیدن به خواسته را از بین بردیم.اگر صبر کنیم و احتمال آن را بدهیم که چیزی که ما می‌خواهیم ،واقعاً آن چیزی نیست که ما می‌خواهیم.یا اینکه خداوند به ما می‌دهد و به رحمت او اعتقاد داشته باشیم ،به ما هم عطا می‌شود.

کسی که فقط می‌خواهد ،خیلی گیر حسادت است.

3-اگر بدانم که شاید سال دیگر این خواسته را نداشته باشم و باکمی صبر و زمان اوضاعم بهتر می‌شود .حساسیتم کم می‌شود و زمان به کمکم می‌آید و این هم یک گذر گاه است.

منبع : وبلاگ نمایندگی سلمان فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .