English Version
English

گفتگو با لژیون خدمتگزار همسفران نمایندگی کرج (لژیون خانم بهرخ)

گفتگو با لژیون خدمتگزار همسفران نمایندگی کرج (لژیون خانم بهرخ)

همسفر بهاره میکروفون گردان

چندمین باره که این خدمت رو تجربه می‌کنید ؟

همسفر بهاره : دومین باره

چه حسی داشتید ؟

همسفر بهاره : حس کودکی و داشتم که بعد از مدت‌ها مادرش نوازشش کرده , بهش محبت کرده تا رشد کنه و بالغ بشه و به مرحله‌ای برسه که بتونه از پس خودش بربیاد حالا اون کودک داره نوازش‌های مادرش و جبران می کنه , دقیقاً روزهایی که میکروفون گردان با لبخند سمته من میومد با تکرار این موضوع این توانایی رو پیدا کردم که حالا من میکروفون گردان بشم و توی این مسیر با عشق و استوار قدم برمیدارم و این تجربه بزرگی واسم بود.

به نظر شما مهم‌ترین پیامی که این خدمت بهتون داده چیه ؟

همسفر بهاره  : یاد گرفتم که بهتر گوش بدم تا حرف بزنم , گوش دادن خیلی به رشد من کمک می کنه اگر این شنیدن و گوش دادن نباشه قطعأ به اون مرحله نخواهم رسید که بتونم خوب حرف بزنم و اینکه برای شنیدن تجربه‌های دیگران من با اشتیاق می‌رفتم که میکروفون رو در اختیارشون بزارم تا شنونده باشم و این اتفاق برای من خیلی زیبا بود.

همسفر نسرین نگهبان نظم خارج سالن :

نگهبان نظم یعنی چی ؟

همسفر نسرین : یعنی اینکه وقتی حرمت‌ها یا پیام‌ها خونده میشه تردد نکنیم من زمانی که برای بار اول این خدمت رو تجربه کردم باعث شد که تو خونه هم نظم رو اجراش کنم .

شما به عنوان یک نگهبان نظم چه کارهایی رو انجام دادید ؟

همسفر نسرین :

من جلوی درب می‌ایستادم تا به افرادی که وارد جلسه می‌شدند با روی خوش به آن‌ها خوش‌آمد بگم و زمان خواندن پیام‌ها و حرمت‌ها درب را می‌بستم تا به نگهبان و استاد جلسه احترام گذاشته شود .

آیا دوست دارید دوباره این خدمت رو به عهده بگیرید ؟

همسفر نسرین نگهبان نظم  : بله صد در

چه حسی داشتید وقتی به عنوان یک نگهبان نظم به تازه واردین خوش‌آمد می‌گفتید ؟

همسفر نسرین : حس فوق‌العاده ای داشتم و واقعاً لذت می‌بردم و از همه افراد انرژی می‌گرفتم و این انرژی را به خونه هم انتقال می‌دهم .

همسفر سمیه نگهبان نظم داخل سالن :

همسفر سمیه  : حس خیلی خوبی داشتم و انرژی مثبت می‌گرفتم و خوشحال بودم از اینکه به کسانی خدمت می‌کنم که روزی اونها به من خدمت می‌کردند و امروز با تمام وجود خدمت کردم  .

اگر وارد کنگره می‌شدید به شما می‌گفتند که نمی تونید خدمت بگیرید چه حسی بهتون دست می‌داد ؟

همسفر سمیه : امروز دقیقاً همین اتفاق افتاد به خاطر نداشتن شال سفید دبیر عزیز گفتند که نمی تونم خدمت بگیرم خیلی ناراحت شدم و روی صندلی نشستم و ناامید بودم تا اینکه مرزبان اومد و با دادن شال سفید خیلی خوشحال شدم و تونستم خدمت بگیرم و دوست دارم دوباره به عنوان نگهبان نظم خدمت بگیرم .

همسفر سارا مهماندار:

میشه برامون توضیح بدید که مهماندار یعنی چی و شما  چه کاری انجام دادید ؟

همسفر سارا  : پذیرایی از همسفران بعهده مهماندار است و همچنین حوشامدگوئی به آن‌ها . در گذشته من وقتی وارد جلسه می‌شدم نمی تونستم سلام کنم وقتی مهماندار به هم سلام و خوش‌آمد می‌گفت خوشحال می‌شدم و امروز من سعی کردم به همه لبخند بزنم و روی خوشی داشته باشم و احساس خیلی خوبی داشتم هم نسبت به خودم و هم به  بقیه . .

امروز شما چه پیامی رو از مهماندار بودن دریافت  کردید ؟

همسفر سارا  :  به هم یاد داد که وقتی حرمت‌ها خونده میشه ، نمیشه راحت خوش‌آمدگویی کرد  حتی یک لبخند کافیه , با یک لبخند زیبا به روی عزیزانی که وارد می‌شدند خوش‌آمد می‌گفتم.

توی کنگره چی یاد گرفتید ؟

همسفر سارا  :  اگر ممکنه یک خاطره واستون تعریف می‌کنم یک روز دفتری که نوشته‌های خصوصی من در اون بود رو بعد از جلسه داخل کنگره جا گذاشتم و خیالم راحت بود که کسی نوشته‌های من و نمیخونه و دفترم رو به مرزبانی تحویل داده بودند و من خیلی خوشحال بودم از اینکه همه اینجا  آموزش‌دیده هستند و من مطمئن شدم که واقعاً اینجا یک مکان مقدس و امنه .

سپاس از این عزیزان و با آرزوی موفقیت برای آن‌ها

منبع : وبلاگ همسفران نمایندگی کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .