English Version
English

بازیگری و درمان روان ، دیدگاهی از خانم ناهید

بازیگری و درمان روان ، دیدگاهی از خانم ناهید

ضلع روان ما همسفران و مسافران با بازیگر بودن است که درست می‌شود و به تعادل می‌رسد بنابراین باید رونده و در جریان باشیم. تماشاچی بودن نابجا و بیش از حد مثل آب راکدی می‌ماند که بالاخره می‌گندد، البته تماشاچی بودن بیش از حد، چون....

بازیگری ما از لحظه‌ای که به دنیا می‌آییم شروع می‌شود. از لحظه‌ای که تخمک و اسپرم با هم تلفیق می‌شوند و سلول‌ها به مرور زیاد و زیادتر می‌شوند، دست و پا و قلب و... تشکیل می‌شوند و طبیعت کار خود را به بهترین شکل و طبق برنامه‌ریزی دقیق خداوند انجام می‌دهد. تمام کائنات برنامه خود را به دقت انجام می‌دهند و بدون اینکه مادر متوجه باشد کودک به تدریج رشد می‌کند و در وقت تعیین‌شده خود به دنیا می‌آید بدون اینکه کسی در آن دخالت داشته باشد یا فرمانش را صادر کند بنابراین طبیعت و خلقت کار خود را به نحو احسن و به دقت انجام می‌دهد. کودک طبق برنامه  به دنیا می‌آید، برنامه‌ریزی شده سینه مادر را می‌گیرد، تغذیه می‌کند، رشد می‌کند، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و در واقع نقش خود را بازی می‌کند. همه ما انسان‌ها مشغول بازی هستیم و نقشی را به عهده داریم با این تفاوت که یکی بازی و نقش خوبی را ایفا می‌کند و دیگری بازی و نقش بدی دارد. در همه مسائل دو روی خوب و بد وجود دارد ، در بازیگری ما انسان‌ها هم به همین ترتیب.

خیلی وقت‌ها خوب و بد را از هم تشخیص می‌دادیم اما قادر به انجام آن‌ها نبودیم و در جهت انجام آن‌ها حرکت نمی‌کردیم اما امروز در کنگره کم‌کم آموزش می‌گیریم که قوانین درست زندگی را بشناسیم، خوب و بد را از هم تمیز دهیم و در جهت آن‌ها حرکت کنیم و به انجام آن‌ها اهتمام بورزیم. من نوعی می‌دانستم که نباید دورغ بگویم، بلد بودم که نباید ربا بخورم، بلد بودم که باید یتیم‌نوازی کنم و... اما اکثراً آن‌ها را انجام نمی‌دادم، خواست خدا بود که کنگره در مسیر زندگی‌مان قرار بگیرد و به انجام این قوانین توانا شویم و بازیگری خوب را آغاز کنیم. آموزش بگیریم که همه این قوانین را اجرا کنیم، در واقع همه این بایدها و نبایدها را بلد بودیم اما فراموش کرده بودیم و در مسیر آموزش در کنگره همه این‌ها برای ما یادآوری می‌شود. چون همه چیز درون انسان وجود دارد فقط باید کشف شود و بیرون کشیده شود.

در کنگره بازیگر بودن را به ما یاد می‌دهند. بازیگر بودن یعنی در حرکت بودن، در جریان بودن، مثل یک رود. آبی که از دل زمین بیرون می‌آید مسیری را در پیش می‌گیرد و به حرکت در می‌آید، در مسیر خود با سنگ‌ها و صخره‌ها برخورد می‌کند. ما انسان‌ها همان آب و سنگ و صخره‌ها هم پستی و بلندی‌های زندگی ما است. انسان آموزش‌دیده می‌داند که از این موانع چه طور عبور کند. راه سخت است اما اگر ما آموزش بگیریم و در جریان باشیم راه برای ما هموار می‌شود.

 روزی که به کنگره وارد می‌شویم می‌گویند که تا سه جلسه سکوت کن و فقط نظاره گر باش، ببین که کجا آمده‌ای. در واقع آموزش ما و بازیگری ما از همان روز اول شروع شده بود، بعد از سه جلسه به ما گفتند که: کم‌کم از صندلی بلند شو و بازی‌های جدیدی به ما دادند و هرچه جلوتر رفتیم و آموزش بیشتری گرفتیم نقشمان کم‌کم تغییر کرد. آموزش‌هایی که در سفر اول گرفتیم برای درمان جسم و روان و در نهایت جهان‌بینی و نقشی که به فراخور این آموزش‌ها بازی کردیم. همسفران برای درمان جسم شربت مصرف کردند و در کنار همسفران برای درمان روان، حرکت را آغاز کردند، حرکتی که همان بازیگر بودن است.

بازیگر بودن یعنی اینکه در جهت درمان به درستی حرکت کنم، گوش به حرف راهنما باشم، از امکانات آموزشی که در اختیار است استفاده و آن‌ها را اجرایی کنم. اما اگر فقط در کنگره حضور داشته باشم، به آموزش‌ها توجهی نداشته باشم، مشارکت نکنم، خدمت نکنم و... فقط یک صندلی اشغال کرده‌ام، اندوخته‌ای جمع نکرده‌ام و بازیگر خوبی نبوده‌ام. همین که من تصمیم می‌گیرم که مشارکت کنم به دنبال دانش می‌روم، به دنبال این می‌روم که چیزی یاد بگیرم که بتوانم ارائه بدهم، بدین ترتیب ذهنم درگیر آن موضوع می‌شود و به مسائل بی‌ارزش دیگر و امور دیگران نمی‌پردازم، در واقع از ضد ارزش‌ها دور شده‌ام.

هر کس در هر جایگاهی که هست باید خوب بازی کند و بازی زیبایی به نمایش بگذارد. من به عنوان یک کمک راهنما باید بازیگر خوبی باشم. باید به روز باشم و جدیدترین  CDها را گوش کرده باشم، درباره موضوعی که می‌خواهم صحبت کنم قبلاً آمادگی داشته باشم، باید حواسم به رهجویانم باشد، همان طور که رئوف و مهربان هستم در مواقعی هم باید جذبه داشته باشم، نباید در کار ایجنت، مرزبانان، راهنمای مسافر  دخالت کنم و یک رهجو هم در نقش خود نباید در کار راهنما دخالت کند و به دنبال ایراد گرفتن از دیگران باشد بلکه باید روی خودش زوم کرده و به خودش بپردازد. نه تنها در کنگره بلکه باید سعی کنیم در بیرون از کنگره هم نقش خود را به نحو احسن انجام دهیم. اگر مادر هستم نقش مادری خود را به نحو احسن انجام دهم، ما مادر می‌شویم اما هیچ مطالعه‌ای در این زمینه نداریم در صورتی که حتی قبل از ازدواج که مسئولیت بزرگی است باید برای بچه‌دار شدنمان هم برنامه‌ریزی داشته باشیم، یعنی تفکر داشته باشیم، وقتی تفکر پشت هر کاری باشد مطمئناً ضرر نمی‌کنیم. ما همه بازیگر هستیم پس سعی کنیم در هر جایگاهی که داریم بهترین هنرپیشه باشیم.

با این اوصاف ضلع روان ما همسفران و مسافران با بازیگر بودن است که درست می‌شود و به تعادل می‌رسد بنابراین باید رونده و در جریان باشیم. تماشاچی بودن نابجا و بیش از حد مثل آب راکدی می‌ماند که بالاخره می‌گندد، البته تماشاچی بودن بیش از حد، چون در جهان‌بینی کنگره آمده که در برابر مسائلی که برای بار اول با آن‌ها برخورد می‌کنیم باید تماشاچی و نظاره گر باشیم. پس تماشاچی بودن خوب است اما تا حدی و تا زمانی. باید بدانیم که کجا حرف بزنیم و کجا سکوت کنیم، و این به مرور زمان با آموزش گرفتن میسر می‌شود.

منبع : وبلاگ همسفر ناهید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .