با عرض سلام و خدا قوت؛ لطفاً بهرسم کنگره خودتان را معرفی نمایید؟
سلام دوستان زهره هستم همسفر سعید؛ تخریب هفده سال؛ آنتی ایکس مصرفی تریاک؛ داروی درمان اوتی؛ به لطف خدا و حمایتهای جناب آقای احمد و سرکار خانم مژگان؛ در حال حاضر هفت سال و بیستوسه روز است که آزاد و رها هستیم.
از چه سالی با کنگره آشنا شدید و از چه زمانی سفر خودتان را آغاز نمودید؟
فکر میکنم حدوداً سال 78 یا 79 بود که بهوسیله سریال مسافر که از تلویزیون پخش میشد؛ جرقه آشنایی من با کنگره زده شد و باز فکر میکنم حدوداً سال 79یا 80 بود که وارد کنگره شدیم؛ که پس از مدتی سفر؛ یک وقفه 6 ساله افتاد و مجدداً در سال 86 فرمان برای ورود به کنگره صادر شد و به لطف و یاری خدا همچنان در کنگره حضور داریم؛ از خدا میخواهم که حضورمان مؤثر باشد و در راستای اهداف کنگره قدم برداریم و با تمام قوا خدمتگزار باشیم.
جنابعالی برای عبور از مسیر پرپیچوخم درمان و رسیدن به صلح و آرامش چه نظری دارید؟
فکر میکنم در مسیر درمان چون راهی است هم سخت و هم سهل؛ با صبر؛ گذشت و بخشش بیشترین و بهترینها را دریافت کنم. میگویم دریافت کنم؛ چون در کنگره ما باید فقط در مورد خودمان صحبت کنیم و نباید جمع ببندیم؛ پس این فقط نظر شخصی من است. به دلیل نداشتن اطلاعات و عدم آگاهی از مسیر؛ زمان و داروی درمان؛ پستی بلندیهایی که در مسیر وجود دارد؛ صبر لازم و ضروری هست؛تا آموزشها را دریافت کنم. گذشت ازاینجهت که وقتی آموزشها را دریافت کردم؛ باید ابتدا روی خود اجرا کنم؛ تا بتوانم در زندگی شخصی خود به اجرا درآورم. داناییها را به دانایی مؤثر تبدیل کردن صبر و گذشت بالایی میخواهد؛ زیرا شاید با برخوردها وعکسلعمهایی روبهرو شوم که هم برای خودم و هم برای اطرافیانم دشوار و گاهی دیرهضم باشد و موردپذیرش قرار نگیرد. زیرا تغییر کردن و تبدیلشدن به چیزی که تابهحال نبودهای دشوار و دردناک است پس گذشت بسیار لازم و ضروری است و بخشش باید باشد؛ ببخشی تا بخشیده شوی؛ چون تا از خود نگذری؛ به خدا نرسی. پس به نظر من این سه پارامتر برای رسیدن به صلح و آرامش ابزار موردنیاز است.
چه جایگاههای خدمتی را در کنگره تجربه کردهاید و تاثیراین خدمتها در زندگی شما چه بوده؟
در کنگره سعی کردم اگر جایی خدمتی بوده است کوتاهی نکنم و خدا را شکر در سمت مسئول تازه واردین؛ دبیری؛ نگهبانی؛ مرزبانی؛ استادی و اکنون هم خدا رو شکر بهعنوان کمک راهنما خدمتگزار هستم و تمام تلاشم را کردم و میکنم که بتوانم خدمتگزار خوبی باشم و خدمت به خلق؛ نظم و انضباط؛ سیاستهای زندگی و آرامش و امنیت خاطری که در زندگی دارم اثرات کنگره و خدمتهای کنگره است.
پیشنهاد شما به عزیزان همسفر به جهت اینکه راه را پیداکردهاند؛ اما با توجه به اینکه در طول مسیر ممکن است موانع و سختیهای فراوانی وجود داشته باشد؛ چیست؟
به این عزیزان صمیمانه میگویم که ما سالها بدون دانش و آگاهی از بیماری اعتیاد در کنار پدر؛ برادر؛ خواهر؛ همسر و عزیزان مصرفکننده خود با بردباری و شکیبایی زندگی کردیم. اما الآن ما چهارده وادی؛ جهانبینی؛ کتاب شصت درجه؛ سیدیها و آموزشهای منحصربهفردی را در کولهپشتی خودداریم؛ پس راحتتر و بهتر میتوانیم حرکت کنیم؛ با کمک این دانشهای بیهمتا صبورانهتر و مطلعتر حرکت کنیم چون با حرکت راه نمایان میشود.
بعضی از عزیزان همسفر و مسافر در ابتدای راه با دیده شک و تردید سفر خود را آغاز میکنند؛ برای اینکه سفر خوبی داشته باشند چه راهکاری را ارائه میدهید؟
ما در وادی هشتم داریم شیطان دشمن آشکار شماست و یکی از ابزارهای شیطان و نفس اماره شک و تردید و ترس است. البته قبول داریم که ناشناختهها ایجاد ترس و تردید میکنند اما باید به دل تردید زد. من معمولاً پس از اطلاعات قابلدرکی که میدهم توصیه میکنم؛ مدتزمانی مثلاً سهچهارماهه بیایید؛ اگر راه نمایان نشد مختارید تصمیمتان را عوض کنید و توصیه دیگر که میکنم این است که اگر ترک سریع میخواهید از انجیوهای دیگر استفاده کنید؛ اما اگر درمان قطعی و کامل میخواهید به این مسیر ادامه دهید زمانبر است؛ اما مطمئن؛ البته این راه تفکر و تجربه و آموزش درست به همراه دارد که صبر و شکیبایی میطلبد.
همهی ما در روز الست باخدای خویش پیمان بستیم که از فرمانها الهی سرپیچی نکنیم؛ پیشنهاد شما برای پایبند بودن به این پیمان چیست ؟
فقط کافی است نقض قانون نکنیم و از قوانین تخطی نکنیم؛ یعنی بد خدا را بد و خوب خدا را خوب بدانیم و عمل کنیم.
برداشت خودتان؛ راجع به این بیت از شعر عطار برایمان بفرمایید؟
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت
این بیت شعر را هر جا و هر بار که میخوانم به من حس عجیبی میدهم خودم هم علتش را نمیدانم؛ اما این حس را دوست دارم؛ بههرحال امیدوارم بتوانم به آتش بزنم؛ تا مفهوم گلستان شدن را بیشتر درک کنم؛ چون ادعا میکنم که من؛ مرد این راه هستم؛ اما مطمئن نیستم بتوانم از پای افتاده و سرنگون بتوانم بروم.
خانم زهره عزیز؛ جبران خسارت از خودمان چگونه انجام میشود؟
من فکر میکنم با پذیرش نقاط ضعف خودم و پذیرفتن اینکه اگر یک انگشت اشاره سمت دیگران دارم سه انگشت دیگر به سمت خودم هست.
آموزشهای کنگره چگونه کمک میکند؛ تا فرزندان مسئولیتپذیری داشته باشیم؟
مسیر کنگره و آموزشهای کنگره برای من صراط مستقیم و روش درست زندگی کردن؛ را نمایان میکند؛ تا من در صراط مستقیم قرار بگیرم و طبق اصول و قوانین هستی حرکت کنم. از وادی تفکر که فکر کردن را به من آموزش میدهد و وادی دوم که به من گوشزد میکند بیهوده پا به حیات نگذاشتهای تا وادی هشتم که به من میگوید حرکت کن و همینطور که به جلو میروم تکتک وادیها که برای من دنیایی از درس و آموزش است؛ بهدرستی اجرا کنم؛ قطعاً فرزند من نیز چگونه زندگی کردن و مسئولیتپذیر بودن را میآموزد؛ چراکه فرزندان آن چیزی را میآموزند که ببینند نه آن چیزی که میشنوند.
چه پیامی برای همسفران عزیزی که تازه سفر خودشان را شروع کردهاند؛ دارید؟
من همیشه میگویم همسفر؛ همین ابتدای راه تکلیفت را با خودت مشخص کن؛ هدفت مشخص باشد و اولویت بندی داشته باش؛ برای رسیدن به خواسته ات تشنه وار به دنبال آب بگرد درحاشیه قرار نگیر و برای رسیدن به آرامش ابتدا دوربین را روی خودت متمرکز کن.
با تشکر از شما؛ از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید بینهایت سپاس گذاریم و برای شما و خانواده محترم آرزوی موفقیت و سلامتی داریم.
تهیه و تایپ: همسفر عفت( لژیون پنجم)
عکاس: همسفر فاطمه
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
2181