سلام دوستان معصومه هستم همسفر مرتضی
در استحکام پایههای علمی و مالی من چه کردهام؟ اول از خدا خود تشکر و قدردانی میکنم که کنگره ۶۰، را سر راه من قرار داد و بعد از آقای مهندس که به فکر انسانهای دردمندی چون من در سراسر دنیا بودهاند، تشکر و قدردانی میکنم و از خداوند برای ایشان عمر با عزت آرزومند هستم. و بعد از راهنما خودم خانم شهلا، راهنما مسافرم آقا جواد تشکر میکنم. من به عنوان سفر اولی شاید به صورت جدی نتوانسته باشم برای استحکام پایه های علمی و مالی کنگره ۶۰، قدمی برداشته باشم. ولی این باعت نمیشود که قدردان کنگره ۶۰، نباشم. ما باید مثل درخت باشیم و در مقابل آنچه از کنگره دریافت میکنیم، بیتفاوت نباشیم. اگر کمی دقت کنیم کنگره این امکان را برای ما فراهم کرده که یک مشکل بزرگی که برای من همسفر سالهای سال بود، درگیر آن بودم. و همه زندگی من تحت شعاع این مشکل بود. و چه بسا این وضعیت زندگی من از نادانی و ناآگاهی من در مورد اعتیاد یا بهتر بگویم صورت مسئله اعتیاد بوده است. من همسفر وقتی از اعتیاد مسافرم با خبر شدم کمکم در تاریکی و ناامیدی و یأس و جهالت فرو رفتم و از زندگی خودم و چه بسا فرزند خودم غافل شدم. من و مسافرم خیلی جاها رفتیم خیلی راهها را رفتیم، ولی به نتیجه نرسیدیم. تا روزی که خدا خواست و وارد کنگره ۶۰ شدیم. و رفته رفته با آموزشهای کنگره ۶۰، که به نظر من مهمترین آن این بود که آقای مهندس صورت مسئله اعتیاد را برای ما حل کردند و دیدو نگرش من نسبت به اعتیاد را عوض کردند. آنجا بود که من فهمیدم که چقدر اشتباه فکر میکردم و الان وقتی میبینم که روز به روز من و مسافرم از تاریکیها و افکار منفی و ناامیدی خارج میشویم، و به قول راهنمای عزیزم که میگویند، باید ببینیم کنگره چه چیزی را از دست مسافرها گرفته و به جای آن قلم به دست ما داده تا آموزش بگیریم. و وقتی میبینم که روز به روز رفتار و حال مسافر ما و حتی خود من بهتر میشود، من اگر تا آخر عمرم حتی اگر بخواهم هم نمیتوانم جبران کنم و باید شکر گزار و قدردان باشم، شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت، نعمت از کفت بیرون کند. آقای مهندس میگویند: که تک تک ما در سازندگی کنگره ۶۰، نقش داریم. دیگران کاشتند ما خوردیم ما میکاریم تا دیگران بخورند. و من به عنوان سفر اولی میتوانم با حضور به موقع و مرتب در جلسات و خرید سیدیهای آموزشی و کاربردی کردن آنها در زندگی، به خودم و زندگیام کمک میکنم. و امیدوارم روزی برسد که بتوانم دست حتی یه نفر را بگیرم از آن ناامیدی که خود درگیرش بودم نجات دهم. بتوانم ادامه دهنده راه کنگره ۶۰ و راهنمای خود باشم و به نوعی بتوانم در مهمترین خواسته آقای مهندس که جهانی شدن کنگره ۶۰ میباشد نقش کوچکی داشته باشم و امیدوارم روزی بتونم جز لژیون سردار باشم و در ادامه دنور یا پهلوان باشم.
تایپ: همسفر معصومه رهجو لژیون ششم
ویرایش و درج: همسفر سکینه رهجو راهنما همسفر عاطفه(، لژیون چهارم)
نمایندگی همسفران نمایندگی قیدار
.
- تعداد بازدید از این مطلب :
225