English Version
English

تمام تجربیات و اتفاقاتی که در طول زندگی مواجه می‌شویم از فیلتر جهان‌بینی می‌گذرد.

تمام تجربیات و اتفاقاتی که در طول زندگی مواجه می‌شویم از فیلتر جهان‌بینی می‌گذرد.

جلسه هفتم از دور سی و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شمس به استادی مسافر امیرحسین،نگهبانی مسافر پویا و دبیری مسافر فرید، با دستور جلسه جهان‌بینی 1و2 در تاریخ 19 اردیبهشت1403 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در مورد جهان‌بینی باید بگویم تمام منابع کنگره ۶۰ کاربردی هستند و نوشته‌شده‌اند، برای اینکه در زندگی اجرا بشوند و پیاده بشوند. ولی فقط روی جلد جزوه جهان‌بینی نوشته‌شده است ،کاربردی، که این اهمیت این جزوه را می‌رساند چون جهان‌بینی یکی از اضلاع درمان اعتیاد است. درمان اعتیاد بدون جهان‌بینی اتفاق نمی‌افتد. این فقط راجع به مسافرها نیست، در مورد هم‌سفرها هم همین‌طور هست. جهان‌بینی یعنی آنچه نسبت به جهان بیرون و جهان درون دریافت، برداشت، ادراک و احساس می‌کنیم، می‌شود جهان‌بینی. یعنی تمام تجربیات و اتفاقاتی که در طول زندگی مواجه می‌شویم از فیلتر جهان‌بینی می‌گذرد و این مهم است که ما چه جهان‌بینی داشته باشیم .جهان‌بینی روی تمام سیستم ایکس، مخصوصاً در سفر دوم تأثیر می‌گذارد. چرا یک هم‌سفر وقتی‌که می‌آید درکنگره حالش خوب نیست و حال بدی دارد؟ او که مواد مصرف نمی‌کند. آن سختی‌ها که در کنار یک آدم مصرف‌کننده کشیده است باعث شده جهان‌بینی‌اش به هم بریزد. مثلاً شکاک بشود، احساس ناامنی بکند. این احساسات منفی باعث می‌شود سیستم خمر انسان تولیداتش به‌درستی کار نکنند. در جزوه، جهان‌بینی را به دو بخش بیرون و درون تقسیم می‌کند. در جزوه درباره جهان‌بینی درون صحبت می‌کند که به دو بخش تقسیمش می‌کند، صور آشکار و صور پنهان انسان. صور آشکار که می‌شود جسم انسان، شامل دست‌وپا و کلیه و غیره که با آن کاری نداریم. ولی صور پنهان انسان می‌شود هر چیزی که در انسان قابل‌رؤیت نیست. من وقتی آمدم به کنگره نه خدا را باور داشتم نه به هیچ‌چیز ماورایی اعتقاد داشتم. ولی وقتی با تعریف صور پنهان انسان در جزوه جهان‌بینی مواجه شدم، هیچ گاردی نگرفتم. چون همه ما به ذهن اعتقادداریم  و ذهن جزو صور پنهان انسان است. به روان اعتقادداریم، روان جزو صور پنهان انسان است. و هر چیزی که نمی‌بینیم جز صور پنهان انسان است. نفس هم جزو صور پنهان انسان است. نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند. نفس را فقط انسان ندارد. حتی حیوانات و اشیا هم‌نفس دارند. فرق نفس انسان با سایر نفس‌ها این است که نفس انسان خواسته دارد . نفس مثل یک شهر عظیم می‌ماند که ساکنین متنوعی دارد. یک سری از این ساکنین خواسته‌های معقولی دارند و یک سری از این ساکنین خلاف‌کارند و خواسته‌های نامعقول دارند. در هر انسانی دو گرگ زندگی می‌کنند. یک گرگ سفید است و یک گرگ سیاه است و این دو تا گرگ همیشه باهم می‌جنگند و هرکدام از خواسته‌های خودشان رادارند.یک سؤال پیش می‌آید کدام‌یک از این گرگ‌ها درنهایت برنده می‌شود؟ به نظر من آن گرگی که به آن غذا می‌دهیم و از آن حمایت می‌کنیم برنده می‌شود. من باید درون خودم را نگاه کنم ببینم کارهایی که انجام می‌دهم خواسته‌های کدام‌یک از این‌هاست؟ تشخیص ماهیت خواسته‌ها چیزی است که هرکسی نمی‌تواند انجام بدهد نفس مثل یک طیف است. اینکه من چه‌کار دارم انجام می‌دهم جایگاه نفسم را تعیین می‌کند. من زمانی که مصرف‌کننده بودم هیچ وجدانی نداشتم . هیچ احساس پشیمانی نداشتم. یعنی هر کاری که می‌خواستم انجام می‌دادم و نگاه نمی‌کردم که این کار درست است یا نه؟ وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم یک سری کارها که انجام می‌دادم غلط بوده و وارد نفس لوامه شدم. خود نفس لوامه هم‌طیف دارد. یک نفر هست آدم می‌کشد ناراحت می‌شود یکی هست سر بزرگ‌ترش داد می‌زند ناراحت می‌شود. اینکه ما در کدام‌یک از این جایگاه‌های نفس قرار می‌گیریم بستگی به عملکرد ما دارد. مرحله سوم نفس هم که نفس مطمئنه است و معنی آن این نیست که انسان خواسته نامعقولی ندارد، نفس مطمئنه یعنی اینکه انسان می‌داند که این خواسته درست است یا غلط  و این کار را باید انجام بدهد یا نه.

تهیه گزارش مسافر امید لژیون یکم
ارسال به سایت مسافر محمد لژیون نهم
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .