English Version
English

برداشت از سی دی "مــثــلث مــحــبــت"

برداشت از سی دی

شما اگر خوب به وادی ها توجه کنید، پس از طی کردن همه آنها به وادی چهاردهم که وادی عشق و محبت است می رسیم. منظورم این است که محبت از یک انسان دانا تراوش می کند، یک انسان جاهل نمی تواند دارای محبت همیشگی باشد.

وادی چهاردهم با توحید برابری می‌کند و توحید چیزی نیست جز محبت. پایه اصلی آسایش و آرامش محبت است. تا زمانی که انسان به محبت نرسد و یا محبت نداشته باشد، نمی تواند آسایش و آرامش داشته باشد. محبت یعنی همه هستی را دوست داشتن، عشق ورزیدن، مهربان بودن.

در هستی همه جمادات، نباتات و... در مسیر خود حرکت می کنند و همه وظیفه خودشان را می دانند؛ به طور مثال درختان در وقت مشخص به خواب زمستانی می روند و به وقتش دوباره جوانه می زنند و شکوفه و میوه می دهند.

انسان گاهی در جهت فرمان حرکت می‌کند و گاهی در جهت خلاف و منفی؛ در صورتی که در جهت منفی حرکت کند، جز دشواری و سختی چیزی برای خودش به ارمغان نمی آورد. مثلاً فردی هست که در بهترین خانه زندگی می کند و ثروت زیادی دارد ولی از آسایش و آرامش برخوردار نیست، فردی هم هست که در بیغوله ها زندگی می کند ولی زندگی اش در آرامش است، گویی در بهشت زندگی می کنند. پس پول و ثروت آرامش نمی آورد چون باید دل، خوش باشد.

اگر ما آن محبت واقعی را نداشته باشیم به درجه کمال نمی رسیم. همان طور که گفتم: آخرین مراحل آرایش جسم، فرمان فکر و عقل است. فرمان فکر و عقل هم بدون محبت و عشق اصلاً امکان پذیر نیست.

می توانیم برای محبت هم یک مثلث در نظر بگیریم که یک ضلع آن مربوط به محبت کردن به خویش است. انسان باید خودش را دوست داشته باشد و از جسم و زندگی خود محافظت کند. در این صورت است که به جسم خود آسیب نمی رساند (مشروب نمی خورد، مواد مصرف نمی کند، سیگار نمی کشد، ورزش می کند و...) در ادامهٔ همین ضلعِ مثلث خانواده هست که باید برای اعضای خانواده ارزش قائل بود و به آنها محبت کرد.

ضلع بعدی این مثلث مربوط به خویشان و دوستان می شود؛ مثلاً شخصی هست که فقط محبتش را به خود و خانواده خود نثار می کند این محبت ناقص است. شما اگر خویشی داری که در فقر است و تو وضع مالی خوبی داری، باید به او کمک و محبت کنی؛ برای دوستان هم همین طور.

ضلع بعدی مثلث مربوط به بیگانگان می شود که با تو هیچ نسبتی ندارند ولی در زندگی مشکل دارند که بایستی تو به آنها کمک و محبت برسانی. وقتی که انسان یک ظرفی می شود که مملو از محبت است، محبتش در همه جا گسترش پیدا می کند، مثل خورشید که در هیچ جا فرق نمی گذارد و به همه یک جور می تابد.

تایپ و بارگذاری: مسافر مهدی (خدمتگزار سایت)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .