سلام دوستان امید هستم یک مسافر.
خدمت چشمه هدف و روشناییها است. خدمت همیشه بهعنوان یک سرچشمه یا یک شاخه از روانههای مسیر بودن در ارزشهای من است. همان چشمهای که وقتی از درون شروع به جوشش میکند، میتواند مسیر سلامتی و شادابی را برای موجودیت من در خدمت و بخشش به ارمغان بیاورد.
کنگره مسیر بودنها و ارزشها برای تجربیات من است. همه این موقعیتها و مسیرهایی که در من و برای من ایجادشده است، تنها فقط از آموزش صحیح و درست یا مسیری که سندی بدون نقص است که شاخههای خشکیده را برای من تبدیل به گلستان زیباییها کرده است و این گلستان از آن زیباییهای آرزوها بهتر است؛ چون تبدیل به خواستن در پی عمل کردن است.
آموزش از من یک شخص در مسیر نظم و انضباط ساخت، یک شخص در تلاش همراه با عملکرد ساخت، یک خدمتگزار بودن ساخت، یک آموزش در آموزنده بودن ساخت و بسیار مواردی که همواره میتوانم در مسیر آموزش و اندیشه و ارزشها به آن دستیابم.
من از زمان ورود خویش به کنگره 60 و برای ساختن خویش و رهایی و رسیدن به سلامتی شروع به خدمت کردم و در کنار و همراه راهنمای خود و با استفاده و پذیرفتن آموزشهای راهنمای خویش مسیر را برای خود روشن ساختم و در این مسیر برای خواست خویش تلاش کردم. (درواقع یعنی آنچه که به من نشاندهنده و بودن را میداد و میدهد را خواستار و در آن مسیر حرکت میکردم و میکنم)
من وقتی نگاهی به مسیر خویش میکنم و به خودم میاندیشم، میبینم که چگونه این مسیر برای من بسیار شیرین و شیوا دارد میگذرد، چون همیشه خواستار ارزشها هستم و همه اینها به اذن پروردگارم و آموزشهای ارزشمند کنگره در خواستار همیشگی من است. خدمت من از بدو ورودم به کنگره آغاز شد، چون من خودم را فقط در کنگره احساس کردم و در کنگره همه خود را در مسیر خدمت و آموزش میبینم، و درواقع همیشه با بخشندگی به دیده بینا میرسند.
کنگره به من آموخت که همه هستی زیبا و در حرکت به مسیر عشق و بخشندگی هستند.
آنچه باور است محبت و آنچه نیست ظروف تهی است.
ثبت: مسافر اسماعیل (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
86