جلسه دوم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، به استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه " جهانبینی 1و2 " در روز یکشنبه شانزدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد محترم
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
خداوند را شکر میکنم که توفیق پیدا کردم که در این جایگاه در خدمت شما باشم، خداوند را شکر میکنم و از تکتک شما عزیزان سپاسگزارم که نشستهاید و در کنگره حضور دارید و به صحبتهای من گوش میدهید و این فرصت را به من دادهاید که بتوانم حال خوش را دریافت کنم. جهانبینی ۱و۲ دستور جلسه این هفته است، امیدوارم واقعاً از نظر جهانبینی آن چیزی که آقای امین و آقای مهندس بزرگوار در آموزشهایی که دادهاند را بتوانیم ذره ذره اجرا کنیم.
افرادی هستند که میگویند: جهانبینی چه ربطی به درمان اعتیاد دارد؟ ما آمدهایم اعتیاد را درمان کنیم، اعتیاد که فقط روی جسم اثر گذاشته است چه ربطی به جهانبینی ما دارد چرا من باید نفس، نفس واحده، روح و ادموند و هلیا را بخوانم. اینها چه چیزی است که میگویید؟ آقای مهندس در یکی از سیدیهایش، در جواب این افراد یک مثال خیلی زیبایی زدند و فرمودند: ملانصرالدین یک شتری داشت که میخواست آن را بفروشد شتر را به بازار برد؛ مثلاً آن موقع قیمت یک شتر صد تومان بود و ملانصرالدین قیمت شتر را گفت یک تومان همه آمدند و گفتند که ملا شتر را ما میخواهیم.
ملا گفت هر کسی که اول آمده است شتر را به او میدهم، آن کسی که اول آمده بود را پیدا کردند و گفتند که شتر را به شما میدهم ولی فقط یک شرط دارد، خریدار گفت چه شرطی دارد؟ گفت یک گربه است که با این شتر بزرگ شده است و اگر این گربه را نخرید این شتر هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد. مرد گفت مشکلی ندارد گربه را هم میخرم، ملانصرالدین گفت: خب گربه هم یک قیمتی دارد، خریدار گفت: قیمت گربه چقدر است؟ گفت صد تومان است.
در درمان اعتیاد جهانبینی دقیقاً حکایت همان گربه است و جسم ما حکایت همان شتر است. یعنی جسم یک تومان و جهانبینی صد تومان ارزش دارد. اگر من جهانبینیام یک جهانبینی ضعیف باشد، اصلاً نمیتوانم سفر کنم، اصلاً میگویم برای چی باید سفر کنم و با خودم میگویم من که در این دنیا چند سال دیگر بیشتر زندگی نمیکنم و از دنیا میروم و بدنم خوراک کرم و مار و حشرات میشود و نابود میشوم، پس تا جایی که میتوانم در این چند سالی که زندگی میکنم، مواد مصرف میکنم، مشروب میخورم، عشق و حال میکنم و لذت دنیا را میبرم.
خب این یک نوع از جهانبینی است که یک فرد میتواند داشته باشد و یک نوع از جهانبینی هم جهانبینی راستین و درست میباشد، یعنی همان جهانبینی که آقای مهندس و استاد امین با آموزشهایشان به ما آموزش دادهاند. این آموزشها بیهوده نیست و اینگونه نمیباشد که بخواهند عمداً ما را دلخوش کنند، مثلاً ما بخواهیم که بخاطر این موضوع اعتیاد خودمان را درمان کنیم، نه اینگونه نیست و این واقعاً واقعیت میباشد که انسان یک موجود فناناپذیر است؛ یعنی من اصلاً نمیمیرم، من انرژی هستم و از یک شکل به شکل دیگری تبدیل میشوم، (وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ) یعنی تو حلول میکنی در این بَلَد، بَلَد یعنی جسم.
این موضوع را من بارها در لژیون برای رهجوها مثال میزنم که ما مانند یک راننده هستیم که این جسم را به ما دادهاند، خب این جسم چی هست، این جسم ماشین من میباشد. حالا اگر این راننده به یک درجهای برسد که مانند مایکل شوماخر راننده فرمول یک در دنیا بشود، اگر یک ماشین پراید هم داشته باشد و داخل مسابقات شرکت کند باز هم مقام اول را کسب میکند چون بلد میباشد، دانایی دارد، جهانبینی استفاده کردن از ماشین در این فرد نهفته میباشد، جهانبینی استفاده از جسم در این فرد وجود دارد، خب این فرد آموزش گرفته است، همان سوار و سوار کار است که آقای مهندس داخل کتاب ۶۰ درجه مثل میزنند.
اگر یک سوار کار ماهر باشد امّا سوار بر یک الاغ بشود هرچند که این فرد ماهر است ولی خب نتیجه خوبی نمیگیرد ولی اگر یک سوار کار ماهری هم باشد و جسم این فرد هم خوب باشد، که در کنگره ۶۰ هم، همینگونه میباشد یعنی به موازات از هم دیگر رشد میکنند یعنی هم جسم فرد و هم جهانبینی این فرد به موازات یک دیگر بالا میرود و اگر اینگونه باشد همه چیز باهم به تعادل میرسد. من میخواستم که این موضوع را بگویم که واقعاً جهانبینی صد میباشد و اگر من به این موضوع اعتقاد داشته باشم که اگر بنده معتاد از این دنیا رفتم، در جهان دیگر نیز معتاد به دنیا خواهم آمد.
امام علی (ع) میفرمایند: به گونهای در دنیا زندگی کن که گویی تا ابد زنده خواهی بود، همچنین برای آخرت خود بصورتی کار کن که گویی فردا آخرین روز زندگیت میباشد. پس سعی کنید برای بُعد بعدی خویش نیز همیشه خدمت کنید، همچنین باید جسم خود را به تعالی برسانیم، یا اینقدر معتاد به دنیا خواهیم آمد تا مشکل اعتیاد حل شود، به طور مثال کودکی که بسیار شیطنت دارد، پزشکان برای او داروی ریتالین تجویز میکنند، کودک بعد از خوردن دارو به خواب میرود و تا زمانی که خواب است همۀ شرایط ایدهآل میباشد. حال سؤال پیش میآيد، زمانی که کودک از خواب بیدار خواهد شد تغییری نیز در رفتار او صورت گرفته است، یا همان کودک با شیطنتهای قبل میباشد؟
در اصل همان کودک با شرایط قبل میباشد، مگر این که فکر، اندیشه و جهانبینی کودک تغییر کند، به قول حضرت مولانا: ای برادر تو همه اندیشهای؛ ما همگی نیز از این قاعده مستثنی نیستیم؛ به طور مثال فردا ماشین تیبا بنده را میگیرند و یک خودروی پراید به بنده داده میشود، در صورتی که راننده همان شخص میباشد؛ چه شخصی؟ محسن خیراندیش با همان خصوصیات و همان گواهینامه پایه یک یا پایه دو و یا همان رانندهای که با خودرو حرکات مارپیچ انجام میدهد، اینجا خودرو یا همان جسم تغییر کرده است در صورتی که راننده همان شخص قبل میباشد. همگی ما در جهت تغییر راننده در کنگره حضور پیدا نمودهایم تا خصوصیات و افکار راننده را تغییر دهیم، به قول جناب آقای امین: در درمان اعتیاد جهان بینی حکم شالوده را دارد. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
مرزبان کشیک مسافر مهدی
ضبط صدا: مسافر غلامعلی ل۹، مسافر حمید ل۱۸
تایپ: مسافر جلال ل۶ ، مسافر منصور ل4، مسافر محسن ل4
ویراستار: مسافر ابراهیم ل۴
مسئول صوتی و دیتا شو: مسافر عظیم ل۱، مسافر رضا ل۲
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
554