English Version
English

عشق و محبت ابزار راهنمایان کنگره است

عشق و محبت ابزار راهنمایان کنگره است

جلسه چهارم از دوره دوم لژیون آموزشی کنگره ۶۰ لژیون بوئین‌زهرا؛ با استادی راهنما مسافر مصطفی و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «هفته راهنما» جمعه 14 اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۷:۴۵ صبح آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر، خدا را شکر می کنم و خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم؛ البته جا دارد از جناب ادیب مسئول لژیون بویین زهرا و همچنین مسافر رضا نگهبان جلسه تشکر کنم که این فرصت خدمت گذاری را در این صبح زیبا بهاری به من دادند .

و اما دستور جلسه ‹‹هفته راهنما›› است و وقتی در جایگاه راهنما قرار گرفته باشیم وبخواهیم در مورد آن صحبت کنیم کمی کار مشکل خواهد بود ولی بر حسب وظیفه چیزهایی که در این مدت عایدم شده است خدمت شما عرض کنم. آن چیزی که می دانیم همه ما و هر کسی که در کنگره حضور دارد یک راهنما دارد حتی جناب مهندس ، کسی به جایگاه راهنمایی خواهد رسید چه شال نارنجی و چه سبزقطعا وی یک رهجوی خیلی مرتب و منظمی بوده است و کاملا فرمانبردار راهنمای خود بوده است و در مسیر کنگره بوده است ودر واقع رهجوی کنگره بوده و وظایف رهجو را به طور کامل انجام داده است تا فرمان صادر شود وبه جایگاه راهنمایی برسد .

در کتاب 60 درجه تصویری داریم از درختی پوسیده که نشان دهنده جسم فردی که درگیر اعتیاد است را نشان می دهد . همین طور در کنار درخت جوانه هایی  دیده می شوند که نشانه تغییر و رشد دوباره درخت می باشد تا در مدت زمان مشخص به درختی تنومند و مثمر تبدیل شود. جسم آلوده به مواد مخدر و افکار افیونی و منفی نیاز به مراقبت داردو کسی که از این درخت مراقبت می کند باغبان یا همان راهنماست .

کسی که در دل کنگره حضور داشته و با خدمت کردن باغبانی را فرا گرفته و حالا نوبت اوست که با رسیدگی به درختان بیمار آن ها را به درختان تنومند تبدیل کند .

یک راهنمای کوهنوردی را در نظر بگیرید که بارها در شرایط مختلف جوی توانسته هم خود و کوهنوردان را به قله برساندو افرادی که پشت سر او حرکت می کنند همه چیز را به او سپرده و با خیال راحت به سمت قله حرکت می کنند . در کنگره هم همین طور است .راهنما کسی است که خود سالها درگیر اعتیاد بوده و سفر اول را پشت سر گذاشته و در سفر دوم جایگاه های خدمتی مختلفی را تجربه کرده است و با شرکت کردن در آزمون کمک راهنمایی و مدارک و مصاحبه و ... این هفت خان رستم را پشت سر گذاشته و فرمان الهی صادر و اجازه از طرف جناب مهندس داده شده تا فرد بتواند در جایگاه کمک راهنمایی به اشخاص خواستار رهایی کمک کند.

در کوه‌نوردی این گونه است که کسی چهل قله را فتح کرده باشد به وی مدرکی داده می شود و اجازه دارد به عنوان راهنمای سایر کوهنوردان در کوهستان راه درست را به دیگران نشان دهد و در کنگره شخص هم می تواند به عنوان راهنما افراد دیگر را از تپه ها و کوه ها بالا ببرد و به قله برساند.

این سیستم در کنگره هم وجود دارد ، راهنما در لژیون یا هر جای دیگر می تواند با آموزش های کنگره و جناب مهندس و دادن امید و صحبت کردن از تجربیات خود به مسافری که خواستار رهایی است  کمک کند تا به قله برسد . اگر خوب دقت کنیم منشاء خیلی از کارها و افکار منفی و ضد ارزش همین اعتیاد است ، خیلی ها شاید اصلا دوست نداشته باشند دروغ بگویند و عدم توجه به خانواده و ... اما به واسطه اعتیاد این اتفاق می افتد .

راهنما کسی است که مملو از عشق و محبت است چرا که اگر عشق و محبت نباشد هیچ کس از زندگی شخصی خودش نمیزند آن هم روز جمعه از تهران تا اینجا بیاید .

چون با تمام وجود تاریکی های ناشی از اعتیاد را درک کرده است و در این دنیای تاریک به اوج نا امیدی و ترس رسیده است و حالا که خداوند این توفیق را به من عطا کرده تا خدمت کنم با جان و دل وعشقی که از کنگره دریافت کردم این کار را انجام خواهم داد. قانونی در فیزیک داریم که هر عملی عکس العملی دارد در خلاف جهت آن و قدرتی که شما وارد کردید ، این بدان معنی است که به همان اندازه که عشق بورزیم به همان اندازه عشق دریافت می کنیم چه بسا بیشتر هم دریافت کنیم .در وادی 14 داریم که سراسر هستی عشق است فقط کافی است دریچه های قلبت را به روی آن باز کنید و آن وقت می توانید مفهوم عشق را دریافت کنید .

اعتقاد من این است که یک راهنما دریچه قلب خود را باز کرده است . این عشق را شما به ما داده اید و این چیز کمی نیست و این عشق در کنگره وجود دارد . شاید می توان گفت که کنگره خود منبع یا چشمه عشق است . درست است که اینجا فضای قشنگ و محیط آرامی  دارد ولی هیچ کدام نمی تواند به انسان هیجان و انرژی  بدهد مگر این که افرادی در آن باشند که هم حس بوده و بی منت و با محبت به یکدیگر خدمت کنند .

چرا در کنگره ما یکدیگر را در آغوش می گیریم؟ چون با یکدیگرهم حس هستیم و به خوبی هم را درک می کنیم و دوست داریم عشق درونمان را  به دیگران انتقال دهیم و از او عشق و انرژی دریافت کنیم و همین باعث شده است که در کنار هم جمع شویم .


در هستی هیچ کس بدون راهنما نیست، چرا که بدون راهنما راهمان را گم می کنیم . هیچ کس از ابتدا مصرف کننده مواد به دنیا نیامده است ولی از یک جایی به بعد راه گم می شود و گم شدن راه باعث می شود من وارد تاریکی ها بشوم . اگر من یک راهنما داشتم قطعا وارد تاریکی نمی شدم .

اگر کسی در کنگره به جایگاه راهنمایی برسد و ده سال هم خدمت کند باز هم نیاز به راهنما دارد و خدا رو شکر که این راه در مسیر ما قرار گرفت و من به عنوان یک رهجو وظیفه دارم به کسی که با تمام وجود و عشق به ما کمک کرده است تا من از مسیر تاریکی به سمت روشنایی ها حرکت کنم و امروزمی توانم از زندگی خود لذت ببرم ، از کنار شما بودن لذت ببرم احترام بگذارم و تا زمانی که زنده هستم و نفس می کشم قدردان راهنمای خودم باشم .

یکی از چیزهایی که انسان را وارد تاریکی ها می کند فراموش کاری است ، اگر فراموش کنم چه کسانی در خارج شدن از ظلمات به من کمک کرده اند قطعا وارد تاریکی ها خواهم شد . در پایان می خواستم از همه کسانی که در تشکیل لژیون بویین زهرا تلاش کرده اند تشکر کنم.

وجود پر برکت شما باعث شد که این اتفاق در این جا بیفتد . اتفاقی که خیلی خوشایند است و باید قدر آن را بدانیم و انشالله به زودی وارد ساختمان بشوید و لژیون های دیگر و راهنمایان قوی و باعشق تربیت کنید و از دل این شعبه شعبات دیگر ساخته شود .

فعالیت های ورزشی نمایندگی بویین زهرا 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .