جلسه چهارم از دور سی و چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس ویژه مسافران روزهای دوشنبه با استادی ایجنت محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر امیرعباس با دستور جلسه جشن هفته راهنما در تاریخ 10/02/1403 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم و خداوند را شاکر هستم از جناب آقای مهندس دژاکام واقعاً تشکر مینمایم که چنین بستری را فراهم نمودهاند، امروز یک حسی دارم که خانواده دورهم جمع شدهاند، شاکر خدا هستم که درکنگره 60 هستم و میتوانم از این برخوردار شوم، داشتم فکر میکردم که به چه صورتی صحبتم را شروع کنم رسیدم به اینکه در مورد جایگاه راهنمایی کمی صحبت کنم البته اون چیزی که خودم متوجه شدم، آنقدر یک مرد با یک حس ناب اینقدر تمیز چه در آشکار چه در پنهان، برایت چنان جذابیتی ایجاد میکند که من و شما که با درد آمدهایم باحالت ناامیدی و ترس ورود کردیم که به او اعتماد میکنیم، خیلی باید این اشخاص در این جایگاه یک شخصیت معقول و درستی داشته باشند خیلی بایستی شریف باشند که شخصی که با یک شرایط ویژهای البته خودم را میگویم آمد
و آنقدر جاذبهاش صادقانه و درست باشد که شخص به او جذب شود منی که ترسیده بودم، چقدر همچین جایگاهی ارزشمند است؟ من فکر نمیکنم که خداوند زیاد همچین فرصتی به انسان بدهد که همچین تجربه بزرگی را بتواند تجربه کند! شاید هم باورش نشود ولی من باور کردم و ازجمله اشخاصی بودم که نمیدانستم چه چیزی ولی محبت را احساس کردم، در اوایل شاید فکرهای دیگری میکردم اما بعد دیدم این شخصیت آنقدر حقیقی برخورد میکند که خود خودش است، خداوند درجایی از قرآن میگوید که به من قرض بدهید و باکسی هم حسابوکتابی ندارید! من با شما هستم و جبران مینمایم، من به این موضوع فکر کردم که حالا یکبخشی هست که شاید مالی باشد یک بخش جانی هست یک بخش زمان هست، چه میشود در این دنیایی که الآن همه دغدغه زندگی خودشان رادارند یک سری از آدمها دارند سه روز چهار روز پنج روز از هفته را وقت میگذارند تا حالشان بهتر شود غیرازاین هست که وعده خداوند حقیقت است؟ غیرازاین هست که خداوند برایشان میسازد و درست میکند؟
میخواهم از جایگاه راهنمایی برایتان بگویم نمیخواهم از راهنما برایتان بگویم میخواهم بگویم که هرچقدر به این جایگاه دقت کردم دیدم حتی در باور خودم هم نمیگنجد که چه اتفاقهایی برای من در این جایگاه رقم خورد، اندازه خودم خیلی بزرگ بود، اندازهای که ترس و ناامیدی را گرفت و نگاه کردم هر چیزی در زندگی در پی خدا گشتم، من خدا را گمکرده بودم! دیدم خداوند نزدیکتر از آن چیزی هست که من در پی آن در دوردستها میگشتم خداوند در دل آدمهایی هست که درد دارند!
در دل آدمهایی هست که تنها شدهاند! جناب آقای مهندس دژاکام در قسمتی از وادی چهاردهم جایی میگویند که ساکنین سؤال میکنند که، میشود ما خداوند را دوست داشته باشیم ولی بندهها و مخلوقین را دوست نداشته باشیم؟ جواب میرسد که غیرممکن است، تو چگونه میخواهی به خداوند خدمت کنی چگونه میخواهی به خداوند قرض دهی؟ چگونه میخواهی به خداوند محبت کنی؟ مگر اینکه در سایهاش وجود داشته باشید مخلوقین خداوند موجودات و انسانها سایههای خداوند هستند،
ما آنقدر خوشبخت هستیم حالا هر شخصی در زندگیاش یک سری تغییرات اساسی اتفاق میافتد ولی وقتی ما میآییم و در کنار هم باقی میمانیم خیلی تغییرات بزرگتر میشود آنقدر بزرگ میشود که یک انسانی که مملو از مشکل و ناامیدی و ترس وارد میشود و رها میگردد، الآن داشتم به گذشته نگاه میکردم و به زندگی خودم فکر میکردم، پارسال، امسالم را فکر نمیکردم! یعنی قدمهایی خداوند را اینگونه فکر میکردم، درجایی از قرآن میگوید، تو اگر یکقدم برای من برداری من 10 قدم برایت برمیدارم هرچقدر خواستم قدمهایش را اندازه بگیرم نتوانستم و متوجه نشدم چقدر است! اندازه این قدمها چقدر است؟ اندازه اینکه توبهکار کردن دوباره فکر میکنی و مجدد به زندگی کردن فکر میکنی، تو دوباره به حیات فکر می کنی و میخواهی رشد کنی، ولی یادم رفته بود و حواسم پرت شده بود، متوجه نشدم این ارزشها را مجدد کجا به من عطا کرد، این حس را، این دیدن را، این فهم را، اینکه خانواده را دوباره دارم میبینم، همه این نعمت ها در پرتو آموزشی است که یک راهنما با تمام وجودش آن چیزی که از کنگره 60 فهمیده انتقال میدهد،
یعنی این جایگاه اینقدر مهم و ارزشمند است، یعنی خداوند بیانش را، حسش را، بودنش را، از طریق یک راهنما انتقال میدهد، غیر از خدا نمیتواند رها نماید، من خیلی به این موضوع فکر کردم، فکر کردم و متوجه شدم که مطیع و فرمانبردار باید باشم، فهمیدم یکچیز دیگری در درون علیرضا در حال شکلگیری است ولی خیلی زمانش کمتر است، یعنی ما در یک جریان بسیار قوی قرار میگیریم و گاهی هم شاید فکر کنیم که ما خودمان در جریان هستیم، ما میتوانیم در این جریان یکچیز دیگری به وجود آوریم یک موجود دیگری از خودمان شکل گیرد مهم این است که تو به چیزی مشغول هستی و به چه چیزی فکر میکنی مطمئن باشید که درکنگره 60 به آن خواهی رسید،
مال و پول است؟ هر چیزی که فکر میکنید به آن خواهید رسید، انسانها همیشه در حال انتخاب کردن هستند، ولی جناب آقای مهندس دژاکام با تمام وجودشان همانگونه که در عرصههای مختلف میبینیم کنگره 60 تغییر کرد با تمام وجودشان این مطلب را بیان میکند و میگویند که تو بیشتر بخواه و بیشتر تلاش کن کنگره 60 به تو خواهد داد، ما درکنگره 60 الگو داریم نگاه میکنیم به خود جناب آقای مهندس دژاکام یا نگاه میکنیم به دیدهبانان نگاه میکنیم به راهنمایان نگاه می کنبم و تغییرات را در این عزیزان متوجه میشویم، من همیشه در لژیون به شاگردانم میگویم آن شخصی که درست عمل میکند در یک هفته الی دو هفته ببینید به چه میزان تغییر میکند بهخوبی متوجه میشوید.
من هفته راهنما را به اساتید جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و بهتمامی راهنمایان کنگره 60 بخصوص شعبه شمس، آن عزیزانی که بودند تا روزی من علیرضا آمدم تبریک عرض مینمایم
امیدوارم هیچوقت وجودشان از این شعبه کم نشود و همیشه از روز قبل پررنگتر باشند ما همیشه به حضورشان احتیاج داریم، درست است که بنیان و ریشه جناب آقای مهندس دژاکام هستند ولی ریشه شعبه همان عزیزانی هستند که تلاش کردهاند، امروز خیلی خوشحال هستم که در این شعبه عزیزان را میبینم
بیشتر از این وقت عزیزان را نمیگیرم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم
تهیه گزارش و عکس و ارسال به سایت: مسافر کوروش لژیون دهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
469