English Version
English

راهنما؛ خورشیدی که بر کالبد یخ‌زده رهجو می‌تابد.

راهنما؛ خورشیدی که بر کالبد یخ‌زده رهجو می‌تابد.

هستند کسانی که خود روزی راه گم‌کرده و در اعماق تاریکی‌ها و ناامیدی بودند؛ اما با تجربه‌کردن سختی‌ها و قرارگرفتن در مسیر درست، امروز به عظمت روشنایی‌ها پی پرده و به جهت فرمان نوری شده‌اند بر دل‌های ناامید انسان‌ها تا راه را برایشان نمایان کنند.
ابتدا هفته راهنما را خدمت آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و تمامی راهنمایان کنگره۶۰ تبریک می‌گوییم. به همین مناسبت مصاحبه‌ای را با زوج خدمتگزار، راهنما همسفر خدیجه و راهنما مسافر جواد از «نمایندگی همسفران کاسپین قزوین» ترتیب داده‌ایم که شما عزیزان را به خواندن این گفتگوی زیبا دعوت می‌نمائیم.

ابتدا به رسم کنگره ۶۰ خودتان را معرفی کنید؟
راهنما همسفر خدیجه: سلام دوستان خدیجه هستم همسفر جواد. با بیش از ۱۰ سال سوء مصرف انواع مواد مسافرم وارد کنگره شدیم. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی مسافرم؛ متادون، هروئین، شیشه، شربت تریاک و الکل به روش DST با داروی OT با راهنمایی اساتید بزرگوار آقا عطا و خانم محدثه عزیزم، ۱۹ ماه سفر کردیم. ورزش خودم و مسافرم تنیس روی میز و اکنون ۶ سال و ۷ ماه و ۱۴ روز است که از مواد و نیکوتین آزاد و رها هستیم.

حس و حال خودتان را قبل از کنگره و بعد از کنگره چگونه با هم مقایسه می‌کنید؟
راهنما همسفر خدیجه: قبل از کنگره مانند پرنده‌ای اسیر در قفس بودم. می‌دانستم که بیرون از قفس دنیایی پر از آزادی و آگاهی وجود دارد؛ ولی قدرت و دانش پرواز را نداشتم. با ترس از آینده و توکل به خدا روزهایم را سپری می‌کردم؛ ولی همیشه با همه وجود حس می‌کردم راهی که در آن قدم برمی‌دارم راه درستی نیست و به بیراهه می‌روم. خدا را شکر در کنگره راه درست زندگی‌کردن را آموختم و در تلاش هستم تا با کاربردی‌کردن آموزش‌ها به تعادل و تکامل خود نزدیک و نزدیک‌تر شوم.
راهنما مسافر جواد: قبل از کنگره به خاطر اینکه جهت حرکتم اشتباه بود و با سرعت به سمت تاریکی می‌رفتم حس خوبی نداشتم. اساساً انسان وقتی به سمت تاریکی می‌رود یکی از نشانه‌های آن حس او است؛ زیرا وقتی حس انسان خوب نباشد، تمام صفت‌های بدی که در تاریکی است را در وجود خودش می‌بیند. خدا را شکر که در کنگره هستم و ‌اکنون نیز حس من خیلی خوب است و می‌دانم در مسیر درستی، خودشناسی و خدمت در حال حرکت هستم.

چه عاملی باعث شد که شما زوج عزیز در کنگره بمانید و خدمتگزار باشید؟
راهنما همسفر خدیجه:
وقتی وارد کنگره شدم هیچ امیدی به مسافرم و آینده‌مان نداشتم، پر از ترس و جهل بودم. سفر طولانی و پرفراز و نشیبی داشتیم، مسائلي که با آن‌ها روبه‌رو بودیم برایم غیرقابل حل بودند؛ ولی با ورود به کنگره از همان ابتدا نور امید در دلم زنده شد و ایمان پیدا کردم تنها جایی که می‌تواند به ما کمک کند کنگره ۶۰ است. صحبت‌های راهنمای عزیزم، آموزش‌های ایشان و راهی که طی کرده و به هدف رسیده بود این انگیزه را در من به وجود آورد که من هم باید همانند او زکات رهایی خود را پرداخت نمایم و تلاش کنم که بتوانم امیدی در دل ناامید و پر از ترس یک همسفر ایجاد کنم.
راهنما مسافر جواد: بعد از اینکه من و همسفرانم وارد کنگره شدیم، درست است که در تاریکی بودیم و حس‌های ما بسته بود؛ ولی آنقدر انرژی، عشق و محبت در کنگره زیاد بود و این در وجود همه خدمتگزاران و اعضاء دیده می‌شد که به طور ناخودآگاه الفت خاصی با کنگره پیدا کردیم و بعد از رهایی هم تصمیم گرفتیم در کنگره بمانیم؛ ولی موضوع مهم آموزش است. آموزش راستین توسط اساتید راستین، انسان را به سمتی هدایت می‌کند که قوانین هستی را بشناسد و زمانی که آن را شناخت، درک می‌کند که گذشتن از خود و خدمت به دیگران موضوعی است که می‌تواند به رشد او کمک کند.

از آنجایی که خود شما در جایگاه راهنمایی خدمت می‌کنید، تعریف شما از واژه راهنما چیست؟
راهنما همسفر خدیجه: راهنما مانند نوری در دل تاریکی‌ها است؛ مانند خورشیدی که بر کالبد یخ‌زده رهجو می‌تابد. راهنما خود عشق است که تمام خواسته‌اش دیدن آرامش و حال خوش رهجو است.
راهنما مسافر جواد: راهنما شدن در اصل ادامه پروسه درمان و به تعادل رسیدن است. زمانی‌که شخصی در جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد وارد مراحل جدیدی از آموزش می‌شود که می‌تواند خود را بهتر بشناسد. در اصل راهنما انگشت اشاره است؛ اول برای اینکه راه خود را گم نکند و دوم برای رهجویی که دنبال راه است تا بتواند از گذرگاهی که راهنما عبور کرده با کم‌ترین تنش و با آرامش عبور کند تا به درمان و تعادل‌ نزدیک شود.

چگونه توانسته‌اید تعادل را بین کنگره و زندگی شخصی خود حفظ کنید؟
راهنما همسفر خدیجه:
آقای مهندس می‌فرمایند که کنگره هدف نیست؛ بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است. یادم می‌آید راهنمایم همیشه می‌گفت که سعی کنید به همراه مسافرتان با هم راهنما شوید؛ چون این‌گونه می‌توانید یک‌دیگر را بهتر درک کنید و برای خدمت به هم کمک کنید. آموزش‌های کنگره در تمام زندگی ما جریان دارد و به نظر من هر کسی که با تمام وجودش خواسته خدمت داشته باشد خداوند تمام سختی‌های مسیر را برایش آسان می‌کند تا به هدفش دست یابد. آموزش‌های کنگره تماما تعادل را به ما درس می‌دهد و خدمت‌کردن ناخودآگاه این تعادل و نظم را در زندگی ما ایجاد کرده است.
راهنما مسافر جواد: استاد عزیزم آقا عطا می‌گفت که باید زندگی خود را به سه قسمت تقسیم کنید؛ قسمت اول از این ضلع پرداختن به خانواده، قسمت دوم به کار و درآمد و قسمت سوم ضلعی را برای خدمت‌کردن در کنگره در نظر بگیرید. زمانی‌که من این موضوع را اجرا کردم خود‌ به خود تمام مسائل و مشکلاتم حل شد و ذره‌ذره آن تعادل لازم به وجود آمد. در مجموع خدمت‌کردن باعث می‌شود انسان خود را بشناسد و موقعی که خودش را شناخت، گره‌های وجودی‌اش را پیدا کرد شروع به حرکت برای برقرای تعادل در تمام جریان‌های زندگی‌اش می‌کند‌.

با توجه به این‌که می‌دانیم عشق با محبت آغاز می‌گردد، چگونه می‌توان محبت را که صورت مسئله است حل کرد و به عشق رسید؟
راهنما همسفر خدیجه:
در وادی چهاردهم می‌خوانیم که خوشا به حال آن کسی که می‌دهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست. وقتی من یاد بگیرم بی‌منت و بدون چشم‌داشت ببخشم؛ چه از عشقم، مالم و یا از علمم و ایمان داشته باشم که با بخشیدن نه‌تنها چیزی از من کم نمی‌شود؛ بلکه زیاد و زیادتر نیز به دست خواهم آورد. آن‌گاه متوجه خواهم شد که انسان بودن؛ یعنی سپاس از هستی، یعنی عشق به قدرت مطلق و تمامی مخلوقین خداوند است. اگر به این نقطه برسم، صورت مسئله را حل کردم و به فلسفه وجودی خود، هستی و کائنات دست یافته‌ام.
راهنما مسافر جواد: ما برای حل کردن صورت مسئله عشق باید معرفت کسب کنیم. انسان برای حل کردن هر موضوعی ابتدا باید آن موضوع را درک کند و الفبای حل کردن آن را بیاموزد‌. پیش لازمه درک عشق و حل کردن آن آگاهی است و این آگاهی را می‌توانیم با آموزش‌های کنگره به دست آوریم. همان‌طور که در کتاب عشق ۱۴ وادی داریم، ما نیز برای رسیدن به عشق باید این ۱۴ وادی و قوانین آن را یاد بگیریم که در زندگی خود کاربردی کنیم و به سمت جلو در حرکت باشیم تا بتوانیم عشق را درک، حل و لمس کنیم.

علم و هنر درست زندگی کردن در چیست؟
راهنما همسفر خدیجه: آقای مهندس همیشه می‌فرمایند که بزرگترین معجزه حیات، خود حیات است. ما باید قدر فرصت زندگی که به ما داده شده است را بدانیم. در وادی یازدهم قانون اصلی خلقت بیان شده است؛ کسانی که همیشه در حال بازپرداخت آنچه که دریافت نموده‌اند هستند چه مادی و چه معنوی، مانند چشمه‌ای زلال و سرشار از انرژی و شادی و شعف هستند؛ ولی کسانی که هرچه دریافت می‌کنند بازپرداختی ندارند و همه چیز را برای خود و خانواده خود می‌خواهند، تبدیل به کویر شوره‌زار می‌شوند که همیشه منتظر طوفان‌های شن هستند. کافی است که این قانون همیشه سرلوحه زندگی ما باشد تا موفق عمل کنیم.
راهنما مسافر جواد: آقای مهندس در سی‌دی صلح می‌گوید که تمام موضوعاتی که یاد می‌گیریم ما را باید به یک صلح درونی برساند و به سمت و سویی سوق دهد که بتوانیم در کنار همه انسان‌ها در صلح و آرامش زندگی کنیم. ما باید انسان‌ها را همان‌گونه که هستند بپذیریم و سعی نکنیم که کسی را تغییر دهیم و در اصل به دنبال تغییردادن خود باشیم. علم و هنر زندگی کردن در این است که روابط خوبی با همه آدم‌ها داشته باشیم تا دیگران بتوانند به راحتی در کنار ما زندگی کنند.

با توجه به اینکه هفته راهنما را در پیش رو داریم، رهجوها چگونه می‌توانند قدردان زحمت‌های راهنمای خود باشند؟
راهنما همسفر خدیجه: یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در کنگره به ما آموزش داده می‌شود، قدردان بودن است و نحوه انجام آن هم به ما آموزش داده شده است. ناسپاسی باعث می‌شود چیزهایی که به ما داده شده از ما پس گرفته شود. ما انسان‌ها موجوداتی هستیم که نسبت به رب خود ناسپاس و فراموش‌کار هستیم.
اگر من زمانی را که در رنج، درد و ناآگاهی غوطه‌ور بودم را فراموش نکنم و یادم نرود که چه کسانی دستم را با عشق و بدون چشم‌داشت گرفتند تا از قعر تاریکی‌ها و نادانی‌هایم بیرون بیایم؛ قطعاً برای چیزهایی که به دست آورده‌ام ارزش و بهای زیادی قائل خواهم شد و هیچ‌گاه قدردانی از عزیزانی که در این راه به من کمک کردند را فراموش نخواهم کرد. علاوه بر پاکتی که در خور راهنمایم است با رهجویی خوب و فرمانبردار بودن برای کنگره و راهنما شدن می‌تواند ذره‌ای از زحمات این عزیزان را جبران نماید.
راهنما مسافر جواد: در مرحله اول با رهجوی خوبی بودن، خوب سفرکردن، درمان‌شدن و در ادامه خدمت‌گزار بودن می‌تواند نهایت تشکر را از راهنمای خود داشته باشد. اساساً ما در کنگره برای هر کاری آیین خاص خودش را داریم و قبل از اینکه شکرگزاری را به جا آوریم، درباره آن آموزش می‌بینیم. شکرگزاری یکی از مهمترین ابزارهایی‌ است که انسان در اختیار دارد و می‌تواند با استفاده از این ابزار به درجات بالاتری برسد. ما همیشه در آموزش‌های دینی خودمان داشته‌ایم که شکرگزاری باعث می‌شود انسان رشد کرده و درهای نعمت به سوی انسان باز شود. ما در کنگره به وسیله پاکت از راهنمای خود تشکر می‌کنیم و مبلغ آن در هفته راهنما نیز هیچ محدودیتی ندارد، بسته به توان خود، حس و حال و چیزی که فکر می‌کنیم به دست آورده‌ایم مقداری پول نو به همراه دل‌نوشته در پاکت می‌گذاریم و به راهنمای خود تقدیم می‌کنیم.

احساسی که درباره راهنمای خود بعد از گذشت چند سال دارید را در چند جمله کوتاه بیان کنید؟
راهنما همسفر خدیجه: راهنمای من رب من، استاد من و چراغ راهم است. تا روزی که نفس می‌کشم عاشقانه دوستش دارم و حال خوش، آرامش و خدمتی که در کنگره دارم را مدیون راهنمایی‌ها و آموزش‌های ایشان هستم و همیشه تلاش می‌کنم رهجوی خوبی برای ایشان باشم. از خداوند می‌خواهم راهنمایی، هم‌چون راهنمای خود باشم.
راهنما مسافر جواد: آقا عطا، ابراهیم زندگی من هستند. من وقتی‌که در اعماق تاریکی در حال درد کشیدن، منتظر پایان و تسلیم تاریکی شده بودم، آقا عطا در زندگی من پیدا شد‌. ایشان با نوری که در درونش داشت و با عشقی که در دستش و قلبش بود و مدام در حال تپیدن بود، مسیر و راه درست را به من نشان داد و من توانستم از تاریکی خارج شوم.

ضمن اینکه نزدیک امتحان راهنمایی هستیم، توصیه شما برای کسانی که می‌خواهند در آزمون راهنمایی شرکت کنند چیست؟
راهنما همسفر خدیجه: زمان زیادی تا آزمون باقی نمانده است. اگر کسی واقعا خواسته رسیدن به جایگاه راهنمایی و پرداخت زکات رهایی‌اش را دارد، باید از این فرصت باقی‌مانده نهایت بهره را ببرد. در این چند ماه فقط کتاب‌ها و سی‌دی‌ها را چندین بار بخواند و گوش دهد و با عمل به راهنمایی‌های راهنمایش قطعا موفق خواهد شد؛ چون هیچ تلاشی بی‌ثمر نخواهد ماند.
راهنما مسافر جواد: توصیه‌ من این است که نگرانی و استرس نداشته باشند؛ چون زمان به اندازه کافی دارند و فرض بر اینکه همین امروز وارد کنگره شده باشند اگر شروع به خواندن بکنند؛ قطعا موفق می‌شوند. به عقیده من عزیزان تمرکز بیشتری را روی جزوه جهان‌بینی بگذارند و تمام نکات مبهم آن را درک کنند تا بتوانند منابع دیگر را به راحتی مطالعه کنند‌؛ چون جزوه جهان‌بینی الفبای آموزش‌های کنگره است و هر کس این الفبا را متوجه شود بیشتر مسیر را رفته است.

به نظر شما همسفران چگونه می‌توانند به خود و مسافران‌شان کمک کنند و بیشترین بهره را از آموزش‌های کنگره ببرند؟
راهنما همسفر خدیجه: مسافر و همسفر باید دوشادوش یکدیگر در مسیر آموزش‌های کنگره حرکت کنند تا حس‌ها و زبانشان با هم یکی شود. ما نباید از آموزش‌های جهان‌بینی برای تخریب یکدیگر استفاده کنیم. هر آموزشی که می‌گیریم آن را در جهت تغییر صفات، تزکیه و پالایش خود استفاده کنیم. در این مسیر به هم یاری برسانیم و برای ارتقاء دانش و آگاهی یکدیگر تلاش کنیم تا زندگی سرشار از حس خوب و آرامش را تجربه کنیم.
راهنما مسافر جواد: کنگره اصطلاح زیبایی دارد که می‌گوید همسفر بال پرواز است. همسفر کمک می‌کند که مسافر از نقطه نامناسب و بی‌تعادلی که قرار گرفته خارج شود؛ ولی بال پرواز برای کمک ابتدا باید خود را التیام بخشد و زخم‌های خود را بازسازی کند. برای همین بهترین کار این است که همسفر فقط به خود بپردازد و مسافر خود را زیاد کنترل و سخت‌گیری نکند و تمام انرژی‌اش را روی تغییر خودش بگذارد؛ چون با تغییر خودش، آن انرژی و حس و حال منتقل می‌شود که باعث تغییرات خوبی در زندگی می‌شود.

کلام آخر؛
راهنما همسفر خدیجه: خدا را شکر می‌کنم که من و مسافرم را لایق خدمت به خلق خود دانسته است. تمام تلاشم بر این است که خدمتگزار خوب و لایقی برای کنگره باشم و بتوانم رهجویانی خدمتگزار پرورش دهم، انشاالله که خداوند در این راه مرا یاری کند. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و هم‌چنین از راهنماهای بزرگوارمان بی‌نهایت سپاسگزارم. به خاطر آرامش و حال خوش امروز خود و فرزندانم از مسافر عزیزم تشکر می‌کنم. به گروه سایت نیز خداقوت می‌گویم، امیدوارم که موفق باشید.
راهنما مسافر جواد: خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم و همیشه از خدای مهربان این در‌خواست را دارم که در این زندگی و در هر حلقه از حیات که بودم، سرباز کنگره و آقای مهندس باشم و بتوانم ایشان را در انجام مأموریت‌های‌شان کمک کنم. از گروه سایت هم تشکر می‌کنم، امیدوارم که در این آزمون راهنمایی همه همسفران و مسافران عزیز موفق باشند.

مصاحبه‌کننده: همسفر زینب (خدمتگزار سایت)
تنظیم و ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
عکس: همسفر آرزو (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .