پنجمین جلسه از دوره بیست و هفتم سری کارگاهای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی نیمایوشیج بهشهر با استادی ایجنت همسفر منصوره، نگهبانی همسفر زینب و دبیری همسفر منیره با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز دوشنبه مورخ ۱۰ اردیبهشتماه رأس ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
اندیشهام از تو سبز و آباد شده از جهل و غم این فکرتم آزاد شده، در مکتب پاک و شاد استاد ببین غم رفته ز جانم و دلم شاد شده، در مکتب تو همیشه شاگردم من دور از رخ تو همیشه پر دردم من.
خدا را هزاران بار شکر که یکبار دیگر به من فرصت داد تا در این مکان مقدس و بهشت امن حضور داشته باشم و با افرادی که محبت و عشق واقعی دارند آشنا شوم تا بتوانم گرههای درونی خود را پیدا کنم و دنیای بیرون و درون خود را بشناسم. این هفته را به استاد راهنمای کنگره ۶۰، جناب مهندس و سرکار خانم آنی بزرگوار و استاد امین استاد جهانبینی، خانم آنی و خانم شانی خداقوت و تبریک عرض میکنم و آرزوی بهترینها و سلامتی را برای این بزرگواران دارم. به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ بهخصوص راهنمایان پرتلاش و پرانرژی شعبه نیمایوشیج و همچنین به راهنمایان تازهواردین و راهنمایان تغذیه سالم تبریک و خداقوت عرض میکنم، آرزوی بهترینها را برای این بزرگواران دارم. تبریک و شادباش به اولین راهنمایان شعبه نیمایوشیج سرکار خانم عاطفه و خانم رقیه عزیز؛ اگر این بزرگواران نبودند این شعبه رشد نمیکرد و همه ما مدیون این دو عزیز هستیم. تبریک به راهنمای ارزشمند خودم که درست زندگیکردن، عاشق بودن و همه چیزهایی که به صلح و آرامش رسیدم حتی در این جایگاه قرار گرفتم همه را مدیون خانم رقیه عزیز هستم، امیدوارم هرکجا که هستند در کنار خانواده صحیحوسالم باشند. ما در سال ۴ جشن در کنگره داریم؛ هفته راهنما، هفته همسفر، هفته مرزبان و هفته دیدهبان که هفته راهنما اولین جشن در سال است و این جشنها پشت آن هدفی وجود دارد. جناب مهندس برای برپایی چنین جشنهایی تفکری داشتند؛ اولاً هدف اصلی ایشان این بود که آموزش بگیریم و شکرگزاری و قدردانی را در مقابل عزیزانی که زحمت میکشند، بخشش و ازخودگذشتگی میکنند تا ما راحت بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم و به آرامش برسیم را یاد بگیریم. همانطور که میدانیم امروزه دو گروه در زمینه ترک اعتیاد فعالیت میکنند؛ گروه اول پزشکان و روانشناسان هستند که دارای بورد تخصصی هستند، گروه دوم استادان و راهنمایان تجربی که تجربه اعتیاد و رهایی از درمان را دارند که گروه دوم شامل کنگره ۶۰ است. همانطور که در نوشتارهای کنگره ۶۰ میخوانیم؛ کنگره بر اساس اصل پذیرفتهشده کمک فرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف مواد مخدر متشکل شده است و راهنماها دارند در این حیطه کمک میکنند.
شاید شما پیش خودتان بگویید؛ راهنما خیلی راحت میتواند این جایگاه را به دست بیاورد؛ ولی مسئله راهنمایی یک مسئله بسیار مهمی است که باید مسیر، فیلتر و گذرگاههای سختی را طی کند تا راهنما بتواند در این جایگاه خدمت کند. ابتدا باید سفر اولش به اتمام برسد، چهل سیدی خود را تحویل دهد و بعد از اینکه وارد سفر دوم و جهانبینی شد شاید ساعتها در کارگاههای آموزشی مینشیند و باز هم آزمون میدهد، بعد از آزمون با کسب نمره قبولی، سپس باید مورد تأیید راهنما، ایجنت و ورزشبان قرار گیرند و در نهایت پیمان، مصاحبه و شال است. قانون پارسال که جناب مهندس گفتند؛ وادی هشتم را باید راهنماها اجرا کنند؛ ولی قانون امسال این است که قد و وزنشان باید متناسب باشد تا بتوانند جایگاه راهنمایی را تجربه کنند. اینطور نیست که ما فکر میکنیم هرکسی از راه رسید و ترک اعتیاد انجام داد میتواند در جایگاه راهنمایی خدمت کند. راهنماها تکثیر دانایی را انجام میدهند و آن دانش و آگاهی که راهنماها از اعتیاد، جسم انسان و مواد مخدر دارند دیگر گروهها و انسانهای دیگری که خودشان ترک میکنند اصلاً آگاهی ندارند. راهنماها وظیفه سختی به عهده دارند؛ چون رسالت راهنما در نهایت به احیا و زنده کردن انسانها است. ما خودمان را نگاه کنیم زمان قبل از کنگره با بعد از کنگره واقعاً تفاوت داریم، قبل از کنگره یکمردهٔ متحرک بودیم، زنده بودیم؛ ولی زندگی نمیکردیم. آمدیم کنگره ۳ جلسه اول توسط راهنمای تازهواردین که شال سبز دارند مشاوره و پذیرش شدیم، در نهایت با حس خودمان وارد لژیون راهنماها رفتیم و راهنماها با دلوجان ما را با آغوش گرم خود قبول کردند. آن زنجیره محبت، زنجیره بسیار زیبایی است که با انتقال دانش از راهنما به رهجو اتفاق میافتد و این پیوند عشق است که واقعاً پیوند قوی است که رهجو را بهطرف خودش جذب میکند و کمک و دست همیاری به او دارد. شأن و جایگاه راهنما واقعاً ارزشمند است، به نظر من کم جایگاهی نیست و واقعاً در کلامالله هم آمد که؛ اگر یکنفس را احیا کنی، انگار کل نفسها را احیا کردی. تمام راهنماها هدفشان رسیدن به صلح و آرامش است. زمانی که آمدیم کنگره، راهنما به ما یاد داد که بمانیم و زندگی کنیم و یاد گرفتیم که این رسم زندگی زمینی است که باید مشکلات وجود داشته باشد، وقتی آن مشکلات را حل میکنیم واقعاً برای ما لذتبخش است. رهجوها باید نهایت احترام و قوانین را نسبت به راهنمایشان داشته باشند و شکرگزاری انجام دهند. این راهنماها مثل یک باغبان هستند، باغبانی که عاشق گل، درخت و مزرعهاش است. کاری که باغبان میکند، علفهای هرز را از زمین شخم میزند و از بین میبرد، آفت را از بین میبرد و آبیاری میکند و کار راهنما هم در همین حیطه است. راهنما کارش این است که میآید آن زمین جهل وجودی مرا شخم میزند و آن نهال دانایی را در وجود من میکارد و آن دانش و عشق را به من هدیه میکند. صلاح راهنما عشق و محبت است. ممکن است بعضی از افراد بگویند که شغل راهنما مثل معلم است، شاید در صور آشکار مثل معلم باشد؛ ولی در صور پنهان تفاوتهای زیادی دارد. معلم شغلش مقدس است و در یک حرفه یا در یک موضوع دارد فعالیت میکند و آموزش میدهد؛ ولی راهنما آن نگرش راهنما به رهجو برای اینکه در مسیر صراط مستقیم حرکت کند را دارد و تلاش خود را بدون هیچ چشمداشتنی میکند؛ حتی خیلی وقتها از خواستهها و منفعت خود میگذرد تا به دیگران کمک کند. شاید از بیرون خیلیها بگویند؛ مگر میشود آنجا بروی و حقوقی دریافت نکنی و راهنما برود زحمت بکشد بدون دریافت حقوقی؟ این دیدگاه را دارند؛ چون قبول ندارند و دنیای بیرون برابر است با پول و پول انرژی میدهد؛ ولی راهنماها دارند وقت و انرژی خود را صرف ما میکنند تا ما به آرامش برسیم. انشاءالله که همه بتوانیم در این جشن شکرگزاری کنیم. سیدیهای آقای مهندس ما را هوشیار و بیدار کرد؛ اگر در یک مقطعی شکرگزاری انجام ندهیم و قدرشناسی را یاد نگیریم، هستی با ما طور دیگر برخورد میکند؛ اگر بخواهیم یک یادداشت و پاکتی را تهیه کنیم آن نفس عمل خود را نشان میدهیم. یاد گرفتهایم و داریم قدردانی میکنیم. امیدوارم که بتوانیم با قدردانی و سپاسگزاری و با حضورمان گوشهای از زحمات راهنما را جبران کنیم. ممنون که به صحبتهای بنده گوش فرادادید.
و در ادامه گزارش تصویری از جشن هفته راهنما «نمایندگی بهشهر»؛
تایپ و ویرایش: همسفر سکینهسادات، راهنما همسفر فیروزه (لژیون پنجم)
عکس: همسفر معصومه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ارسال: همسفر رقیه (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
685