جلسه چهاردهم از دوره بیستوچهارم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی اروند آبادان، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر جلال و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه « هفته راهنما » در روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از آقا جلال نگهبان جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و آموزش ببینم و از مشارکت شما عزیزان استفاده کنم.
قبل از دستور جلسه خاطرهای از خودم بگویم چهار سال پیش در همین ردیف اول نشسته بودم و آقا محسن استاد جلسه بودند پیش خودم گفتم میشود یک روزی راهنما بشوم و پشت میز بنشینم.
در سیدی اشراق جناب مهندس فرمودند ما خواستمان را قوی میکنیم و کاری به تقدیر نداریم اگر زیاد به تقدیر توجه کنیم به یک شکلی خرافاتی میشویم.
خدا را شکر بابت آموزشهای کنگره خواستم را قوی کردم تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
آقای مهندس فرمودند قدیمیها کاشتند ما برداشت کردیم، ما بکاریم دیگران برداشت کنند.
در مورد دستور جلسه، هفته راهنما را در رأس به جناب آقای مهندس، اولین راهنمای کنگره ۶۰ و سرکار خانم آنی اولین راهنمای همسفران، راهنمای خودم آقا محسن تبریک میگویم؛ در جایی از زندگی قرار گرفته بودم که خودم را رها کرده بودم ولی با ورود به کنگره راهنما به من کمک کرد.
از راهنمای تازه واردین تشکر میکنم. آقا مرتضی رحیمی، آقا محسن صیاد پیشه و آقا عباس روحله که من را مشاوره کردند هفته راهنما را به ایشان تبریک میگویم.
الان در دنیا دو گروه هستند که بصورت تخصصی اعتیاد را دنبال میکنند که بتوانند یک شخص را درمان کنند. یکی پزشکان که دوره تخصصی میروند؛ قبل از ورودم به کنگره زیر نظر پزشک متادون مصرف میکردم و بعد رفتم صحبت کردم که از این قضیه خسته شدم و میخواهم دارو را کم کنم و کم کردم؛ به قول آقای مهندس به عنوان یک مصرف کننده کهنه کار بگویم چیزی نبود که مصرف نکرده باشم، از نگاه من تخریب متادون بدتر از هروئین است، کم میکردم و به نقطهای میرسید که میخواستم قطع کنم، آنقدر به من فشار میآمد که حس میکردم کمرم میخواهد از وسط دو نصف بشود. یک روز پیش پزشکم رفتم و به ایشان گفتم که داستان این است و من تا کی باید مصرف کنم و نمیخواهم دیگر مصرف کنم، دوست دارم مثل بقیه بروم ورزش کنم و مسافرت بروم و کنار خانوادهام باشم، بدون اینکه فکر مصرف کردن و فکر اینکه از کجا بروم و مواد مصرفیام را تهیه کنم، باشم. ایشان گفت من یک کاری می توانم برای شما بکنم، اینکه متادون را بگیرم و به جای آن ترامادول تجویز میکنم به ایشان گفتم دستت درد نکند مرسی، همین متادون را میخورم تا ببینم خودم چه فکری میتوانم بکنم و خدا را شکر با کنگره آشنا شدم و در جایگاهی هم نیستم که بخواهم یک پزشک را نقد کنم تجربه خودم را گفتم، ولی موقعی که آمدم کنگره کلاً نگاهم و تعاریفی که از قبل از اعتیاد داشتم تغییر کرد و واقعاً هم همین جور است. جاهایی که قبلاً برای درمانم رفته بودم خیلی چیزها به من گفته بودند.
و یک موضوعی هم که من خیلی دوست دارم، صحبتهای روز چهارشنبه که یک بخشی از آن صحبتهای جناب مهندس است و بخش دوم آن مشارکتهایی است که میشود سعی کنیم به مشارکتها دقت کنیم. خیلیها بیرون از کنگره تصمیم گرفتند قطع مصرف کنند، راهنماهایی بودند که سقوط آزاد کرده بودند و آمدند داخل کنگره و سفر کردند و دانش اعتیاد را در داخل کنگره یاد گرفتند این را میگویم بابت اینکه کنگره و در صحبت روز چهارشنبه آقای مهندس هم هست و واقعیت هم همین است که راهنما از یک پزشک در درمان اعتیاد خیلی بیشتر میداند. آقای مهندس میگوید
کتابهایی که در دست روانپزشکان و دکترها هست، اینها یکسری تجربیات مصرف کنندگانی است که رو به روی پزشک نشستهاند و یکسری اطلاعاتی جمع آوری کردند و این را به مصرف کنندگان دیکته میکنند.
در کنگرهی ۶۰ این گونه نیست کنگره ۶۰ یک نفر وارد میشود در اینجا درمان میشود و اعتیاد را یاد میگیرد امتحان میدهد و قبول میشود، پروتکل را یاد میگیرد، جهانبینی را یاد میگیرد، یک شناختی از انسان پیدا میکند. برخلاف جاهای دیگر که میگویند اعتیاد درمان ندارد؛ این را بیان میکنم برای این که ما الان خدا را شکر بالای ۷۰ هزار نفر درمان شده داریم و این به وسیلهی راهنماها صورت گرفته است و بالای ۱۶ هزار نفر هستند که در پروسهی درمان هستند و اینها خودشان به خودشان که برنامه نمیدهند که بخواهند خودشان را درمان کنند چون اصلا این امکان پذیر نیست.
یک نکته در سی دی شناور استاد امین میگوید ما باید دنبال یک خوشحالی یا یک شادی باشیم و آن را جشن بگیرم و این جشنها داخل کنگره برای این است که ما در کنگره همیشه دلمان شاد باشد و اینکه سپاسگزاری را یاد بگیریم. قبلاً وقتی کسی برای من کاری انجام میداد همیشه فکر میکردم وظیفهی شخص است حالا یا در قبال آن پول میگیرد یا من را به دنیا آوردند و وظیفهی آنهاست که خورد و خوراکم را تامین کنند ولی در کنگره ۶۰ این را آموزش میبینیم اگر کسی در قبال ما کاری انجام میدهد درست است که وظیفهاش را انجام میدهد ولی قدردانی را باید انجام دهیم.
میدانیم که در کنگره بالای پنج یا شش هزار نفر در حال خدمت کردن هستند و هیچ کدام حقوقی نمیگیرند و همهی اینها بابت این است که به یک عشقی رسیدند به یک محبتی رسیدند، کار و مبنای کنگرهی ۶۰ بر مبنای عشق و محبت است و چیزی که ما در کنگره آموزش گرفتیم این است که بدون هیچ چشم داشتی به هم نوع خود خدمت کنیم.
از این که به صحبت های من توجه کردید ممنونم.
تایپ: مسافر محمود لژیون هفتم، مسافر حسین لژیون چهارم، همسفر عرفان لژیون هشتم
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
477