English Version
English

در هفته راهنما ما باید از راهنمای خود قدردانی کنیم

در هفته راهنما ما باید از راهنمای خود قدردانی کنیم

جلسه اول از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، به استادی‌ راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه " هفتۀ راهنما " در روز یکشنبه نهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد محترم

سلام دوستان امیر هستم یک مسافر

من هم هفته راهنما را اول از همه خدمت بزرگ راهنمای  کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس حسین دژاکام تبریک عرض می‌کنم، واقعاً همۀ اعضای کنگره ۶۰ مدیون این بزرگ مرد هستیم و تبریک عرض می‌کنم خدمت همۀ راهنماها، مخصوصاً راهنمایان عزیز شعبه سهروردی که این افتخار را داشتم که در کنار این عزیزان آموزش بگیرم تبریک می‌گویم. دستور جلسه هفته راهنما است؛ من سعی می‌کنم زیاد صحبت نکنم چون می‌دانم تقریباً ۹۰ درصد شما منتظر هستید که مشارکت کنید و به راهنما‌های خودتان این هفته بزرگ و زیبا را تبریک بگوئید.

خب ما حال بدی‌های بسیاری را پشت سر گذاشته‌ایم و اگر درست فکر کنیم و یادمان بیاید، می‌بینیم که واقعاً چقدر حال بدی داشتیم و چقدر مشکل داشتیم. چه چیزی توانست ما را از این مشکلات خارج کند؟ قطعاً جواب همۀ ما روش درمانی کنگره ۶۰ و راه‌کارهای جناب مهندس و راهنمایان است. به نظر من هر فردی در کنگره ۶۰ راهنمای خودش را دارد، محال است کسی به جای اینکه در فلان لژیون برود، پیش راهنمای دیگری برود و درمان شود. این چیزی است که در کنگره ۶۰ همه به آن اعتقاد داریم و به این موضوع رسیده‌ایم کاری که راهنماهای ما، برای ما انجام داده‌اند چیز کمی نبوده است.

راهکارهایی که به ما دادند و ما را از آن اوضاع و مشکلات خارج کردند، واقعاً چیزی نیست که ما بتوانیم به صورت زبانی و یا مالی از این عزیزان قدردانی کنیم. ولی باید با تمام وجودمان تلاش خودمان را انجام بدهیم که این عزیزان متوجه بشوند که زحمت‌هایی که برای ما کشیده‌اند را می‌بینیم و درک می‌کنیم. شاید نتوانیم این زحمت‌ها را جبران کنیم ولی متوجه این هستیم که برای ما زحمت بسیاری کشیده‌اند؛ ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که یک طرف می‌نویسند اعتیاد، و طرف دیگر هر صفت و لقبی که دلشان خواست برای معتادین می‌نویسند. این طرف می‌نویسند اعتیاد و طرف دیگر هر کجا که دزدی می‌شود می‌گویند کار یک معتاد بوده است.

شاید از خود ما که یک روز مصرف کننده بودیم اگر جایی دزدی می‌کردند و می‌پرسیدند کار چه کسی بوده است می‌گفتیم کار یک معتاد است؛ حتی خود ما هم از این صفات و لقب‌ها خیلی استفاده می‌کردیم. دزدی، فساد، کارتن خوابی و هر صفتی را به معتاد ربط می‌دهند ولی خدا را شکر راهنما‌ها در کنگره ۶۰ بر سر راه ما قرار گرفتند و ما را از این نظر از جامعه جدا کردند و به قول آقای مهندس، باید قسم بخوریم که ما یک روزی مصرف کننده مواد مخدر بوده‌ایم. یک روزی شیشه، هروئین، شیره و .... مصرف می‌کردیم یا تزریقی بودیم و الان هیچ کس باورش نمی‌شود که اینقدر تغییرات در ما وسیع بوده باشد.

در هفته راهنما ما باید از راهنمای خود قدردانی کنیم. قدردانی کردن به نظر من این هست که یک رهجو ادامه دهندۀ راه راهنمای خودش باشد، یعنی واقعاً هیچ کادو و هیچ لذت و هیچ موضوعی برای راهنما بالاتر از این نیست که یک رهجو خودش راهنما بشود، بزرگ‌ترین هدیه‌ایی که یک رهجو می‌تواند به راهنمای خود بدهد و بزرگ‌ترین سپاس گذاری که یک رهجو می‌تواند انجام بدهد از نظر من خدمت‌گذار بودن و راهنما شدن در کنگره۶۰ می‌باشد و در ادامه راه اگر می‌خواهید به راهنمای خود ثابت کنید که قدردان زحمت‌هایشان هستید، باید بتوانید تلاش‌ کنید تا اینکه راهنما بشوید، اگر این کار را انجام دهید دیگر به هیچ چیزی نیاز نیست و همان راهی را که ادامه می‌دهید خود نشان‌ دهنده این هست که چقدر متوجه زحمت‌های راهنماهای خود شده‌اید.

ما جشن هفته راهنما را داریم که در این جشن حضور رهجو به نظر من خیلی مهم است. به نظر من باید این کار را انجام بدهیم و به همه اطلاع رسانی کنیم، مثلاً در گروه‌های لژیون‌ها در برنامه ایتا و به رهجو‌ها و سفر دومی‌هایی که نیستند و یا از دستور جلسات خبر ندارند، خبر بدهیم. ما باید به همۀ اعضای کنگره این خبر را بدهیم که همه مطلع بشوند که این هفته، هفتۀ راهنما می‌باشد، بیایید دست در دست همدیگر بدهیم و یک جشن خیلی زیبا را برگزار کنیم.

موضوع دیگر این هست که روز جشن روی صندلی بنشینیم و از جلسه خارج نشویم. درست است که ما توسط پاکت و کادو قدردانی می‌کنیم، ولی از نظر من که راهنما هستم این‌ها موضوعاتی هست که به چشم راهنما می‌آید و مهم است، یا اینکه رهجو مثل قبل در سالن می‌رود و می‌آید یا بخاطر اینکه جشن من هست، رهجو در سالن می‌نشیند و تمام قدر مشارکت‌ها را گوش می‌دهد و مشارکت می‌کند، این‌ها موضوعات خیلی مهم هست؛ پس سعی کنید که برای قدردانی در کنگره خدمت‌گذار بشوید و سعی کنیم که تمام صحبت‌هایی که راهنما‌ها به ما می‌گویند را مو به مو انجام بدهیم این خودش بزرگ‌ترین قدردانی است که ما می‌توانیم از راهنماها انجام بدهیم.

قدردانی اصلی ما در کنگره ۶۰ به وسیله پاکت و کادو انجام می‌شود، که هر مسافری آن مبلغ را که در توانش است به همراه یک دل‌نوشته داخل پاکت بگذارد و به راهنمای خود تقدیم کند، به نظر من این دل‌نوشته که شما می‌نویسید از آن مبلغ پول که داخل پاکت می‌گذارید بسیار با ارزش‌تر می‌باشد. من از زمانی که راهنما شدم حدوداً هفت یا هشت سالی هست که داخل جشن‌های راهنماها حضور دارم و تمام این دل‌نوشته‌هایی که به من داده‌اند را به یادگار نگهداری کرده‌ام، بعضی مواقع این دل‌نوشته‌ها را باز می‌کنم و شروع به خواندنشان می‌کنم و می‌بینم که مثلاً یک مسافری بوده با حالی بسیار بد و یک جملۀ بسیار زیبا برای من نوشته یا یک رهجو یک شعر زیبا برای من گفته است، واقعاً این دل‌نوشته‌ها داخل ذهن راهنما خاطرات بسیار زیبایی را تداعی می‌کند.

پس حتماً داخل پاکتی که می‌خواهید به راهنما هدیه بدهید  یک دل‌نوشته بگذارید و آن چیزی که از اعماق وجودتان و با تمام حسی که نسبت به راهنمای خودتان دارید این دل‌نوشته را بنویسید و مطمئن باشید این برگه برای راهنما بسیار با ارزش می‌باشد، و در درجۀ بعدی بحث پول است، هر کس در حد توان خودش، نمی‌خواهم بگویم مبلغ مهم نیست، مبلغ مهم است ولی لازم هم نیست به خودمان فشار زیادی وارد کنیم و آن چیزی که در توانمان هست را برای راهنماهایمان در پاکت می‌گذاریم و به ایشان تقدیم می‌کنیم.

من یک موضوع را هم همیشه به بچه‌ها در لژیون می‌گویم که برای جشن دیده‌بانی یا مرزبان یا راهنما این که من بیایم اینجا و ببینم که مثلاً، حالا دویست تومان در جیب من هست، بگویم خوب پنجاه تومان می‌خواهم شب گوشت بخرم و بقیه‌اش را بگذارم داخل یک پاکت و بدهم به مرزبان یا ایجنت یا راهنما این خیلی ارزش ندارد. وقتی ارزش دارد که من از یک هفته یا ده روز قبل به فکر باشم، مثلاً هفته همسفر هست، این طور نباشد که وقتی اینجا رسیدید ته جیب خود را بگردید و صد تومان داخل یک پاکت بگذارید و به همسفر خود بدهید، باید از یک هفته قبل به فکر باشید که هفته آینده، هفتۀ همسفر است و می‌خواهم از کسی قدردانی کنم که با خماری، با حال بدی و با همه چیز من، بیست سال سوخت و ساخت و دم نزد. من از چنین آدمی می‌خواهم قدردانی کنم، بیایید و تمام تلاش خود را انجام بدهید و پول جمع کنید و به فکر باشید و یه پاکت خیلی خوشگل و پول نو تقدیم کنید، در هفته راهنما هم دقیقاً همینطور است.

یک سری‌ افراد هستند که همینطور هستند. ولی نود درصد بچه‌ها از قبل به فکر هستند و می‌دانند که این هفته، هفته راهنما است. ان‌شااللّه که ما قدردان این عزیزان باشیم، من خودم را می‌گویم اگر راهنمایم نبود الان من کجا بودم؟ واقعاً اگر راهنمایم درمان شده بود و رفته بود، من باید خدمت چه کسی می‌رفتم، آیا حرف‌های راهنمای من بر من تأثیر داشته است. او در این مسیر ایستاد که الان من اینجا هستم و ده ساله من در کنگره هستم و حال خوب تجربه می‌کنم و می‌روم و می‌آیم و انرژی می‌گیرم، پس من تا آخر عمرم و تا وقتی که نفس در سینه دارم قدردان راهنمای خود هستم، قطعاً نظر شما هم همینطور است و داخل مشارکت‌ها می‌توانید نظرهای خود را عنوان کنید و به راهنما‌های خود تبریک بگویید. ان‌شاالله در مشارکت‌های خودمان آن چیزی که حق راهنماها است را واقعاً ادا کنیم. خودتان را تشویق کنید.

مرزبان کشیک مسافر داریوش

ضبط صدا: مسافر غلامعلی ل9، مسافر حمید ل18

تایپ: مسافر جلال ل6 ، مسافر یحیی ل6، مسافر مجید ل15

ویراستار: مسافر محسن ل4

مسئول صوتی و دیتا شو: مسافر عظیم ل1، مسافر رضا ل2

تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر رسول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .