دل نوشتههای همسفران لژیون پنجم در مورد هفته راهنما:
زهرا همسفر مجید و بهمن:
سلام به قدرت مطلق، سلام به روشنایی صبحدم، سلامی گرم به راهنمای عزیز و پر از عشقم، سلام به آنهمه فداکاری و ایثار بدون هیچ چشمداشت، سلام به راهنمای عزیزم همسفر الناز مهربان، فرشته سفیدپوش با شال نارنجی، پس از گذشت دو سال و اندی که از آمدنم و از رهاییهای دو مسافرم میگذرد حس میکنم هنوز هم تشنه محبتهای خالصانه شما هستم و محتاجتر از قبل به راهنمایی و نگاههای گرمتان هستم، راهنمای عزیزم از تمام وجود برای شما و خانواده گرامیتان بهترینها را از قدرت مطلق خواستارم. نمیدانم با چه زبانی قدردان محبتهای بیدریغ شما باشم، سپاس از شما که در این سفر عظیم مرا یاری کردید. به منزل عشق رسیدم و آرام شدم، مگر اینهمه حس و دریافت خوب را میتوان درجایی غیرازاین مکان مقدس یافت؟ به شکرانه اینهمه نعمت که به من عطا شد و با من همراه بودید و راهی سخت را برای من هموار کردید شکر، شکر، شکر.
همسفر پری:
حدود 1 سال و چند ماه است که با کنگره آشنا شدهام و خدا را شکر میکنم که خداوند کنگره را سر راه ما قرارداد و من را با بهترین و دلسوزترین راهنما آشنا کرد. راهنمای عزیزم شما با آموزشهای زیبا و دلنشینتان من را بهسوی روشنایی و آرامش بردید تا قبل از این، من از خودم راضی نبودم و همیشه درگیر، عصبانی و ناراحت بودم؛ ولی به لطف شما الآن آرامش دارم و خیلی ضد ارزشها را از خودم دور کردهام؛ حتی میتوانم فکر و ذهنم را کنترل کنم و همسرم را دوست داشته باشم و او را همراهی کنم، قدرت تحملم بالا رفته و از هم مهمتر صبورتر از قبل شدهام. راهنمای مهربانم از شما تشکر میکنم، آرامش امروزم را مدیون شما هستم.
همسفر مریم:
در یک روز سرد پاییزی بود که سرگشته، حیران و خسته از مشکلات و مصائبی که در سر راهم قرارگرفته بود خودم را سراسیمه به کنگره رساندم. قشنگترین قسمت آنجا بود که باید راهنما انتخاب میکردم. دریک جمله نمیتوان گفت؛ به نظرم بهمانند وصال یار به معشوقهاش میتوان آن را عنوان کرد. آرامشی که امروز دارم مدیون وجود شما راهنمای عزیزم میدانم. شما در من حس دوباره زندگی کردن را دمیدید. شما شور و شوق راهنما شدن را در من بارور کردید، شاید که بتوانم وقتی راهنما شوم و قدری از زحمات شمارا جبران کنم. «بارانی که بیمنت همه را سیراب میکند و جانی دوباره میبخشد» دقیقاً این بیت شعر بهشدت درخور شما راهنمایان است. این روز عزیز را در رأس به بنیان کنگره آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و بعد هم به راهنمای عزیز و دوستداشتنی خودم تبریک میگویم. بالاترین صفتی که در ایشان دیدم صداقت، راستی و اجرای صحیح قوانین در کنگره بوده و هست، باشد که ما هم رهرو راه ایشان باشیم.
همسفر امالبنین:
تو صمیمیتر از آنی که دلم میپنداشت
دل تو با همه آینهها نسبت داشت
این خدا بود که از روز ازل بر دل تو
آیه روشنی از عاطفه و عشق گذاشت
تو همان ساده سرسبز نجیبی که
خدا در بین دل پاکت صدف آینه کاشت
ای پریوارترین گرچه خداوند تو را با همه پاکی
ولی جز ملائک نگذاشت
هفته راهنما را اولازهمه به آقای مهندس، خانم آنی بزرگ و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم و از ایشان تشکر و قدردانی میکنم به خاطر اینکه این بستر را فراهم کردند تا ما همسفران بتوانیم به کنگره بیاییم و به صلح آرامش برسیم. آرامشی که ما انسانها در هیچ کجای دنیا نمیتوانستیم به آن برسیم و این کنگره ۶۰ است که روح و جسم ناآرام ما را به صلح و آرامش هدایت میکند و این کار توسط راهنمایان عزیز کنگره صورت میگیرد. آنها با ازخودگذشتگی، عشق و محبت در کنگره خدمت میکنند تا بتوانند افرادی که درگیر تاریکیها، جهل و نادانی خود هستند را بهطرف نور هدایت کنند. راهنما خود شمعی میشود و در تاریکی میسوزد تا اینکه رهجو بتواند مسیر خود را راحتتر طی کند. راهنما از تجربیات خویش برای ما سخن میگوید و در این راه و مسیر با ما همقدم و همراه است تا همینطور که خود به آرامش و رهایی رسیده است ما را هم به رهایی برساند. راهنما مظهر عشق و ایمان است. هفته راهنما را به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ خصوصاً راهنمایان نمایندگی شهرری و راهنمای خوب خودم تبریک میگویم انشاء الله که بتوانم با خدمت کردن در کنگره از زحمات تکتک این عزیزان تشکر و قدردانی کنم.
الهام همسفر ولیالله:
روزی که آمدم دنیایی از مشکلات همراه خودم به ارمغان آورده بودم، با آغوش باز مرا پذیرفتید و با تمام ناسازگاریهایم خودتان را سازگار کردید. اکنون نمیدانم چگونه پاسخ اینهمه صبوری و محبت را بدهم. آرزویم برایتان این است که همیشه در آغوش خداوند باشید. راهنمای عزیزم این هفته را از صمیم قلبم به شما تبریک میگویم.
الهام همسفر مهدی:
هفته راهنما را ابتدا به آقای مهندس و خانواده ایشان تبریک میگویم. از راهنمایم همسفر الناز تشکر میکنم که باراهنماییهای ایشان راه را پیدا کردم؛ درصورتیکه من رهجوی بانظمی نیستم هنوز سیدیهایم را تمام نکردم؛ ولی ایشان با مهربانی، عشق و محبت از ما پذیرایی میکند. دانایی را که نتیجه سالها آموزش و تجربه اوست بدون هیچ چشمداشتی در اختیار ما قرار داده است تا بتوانیم در زندگیمان اجرا کنیم. خیلی دوست دارم بتوانم روزی راهنما و الگوی خوبی باشم و به همه کمک کنم. هفته راهنما را به راهنمای عزیزم تبریک میگویم انشاء الله که بهترینها نصیبشان شود و ایشان را در جایگاه بالاتر ببینم.
زهرا همسفر محمد:
راهنما فردی است که دانش و مهارت خود را با اصول و روش کنگره به رهجو انتقال میدهد و روز راهنما فرصتی مناسب برای تشکر و تقدیر از تلاش و تعهد این فرشتگان زمینی است. چه میتوان نوشت که کلمات همیشه کم میآورند، روز راهنما را بهانهای میکنم و از دل مینویسم هرچند که در کلام نمیگنجد. راهنمای عزیزم محبت و صبوریتان را فراموش نخواهم کرد و قدردان زحمات همیشگیتان هستم و دعا میکنم آنچه از جبران آن عاجز هستم را قدرت مطلق در هر دوجهان برایتان جبران فرماید. باوجود تمام دشواریها و سختیهایی که در زندگیام وجود دارد، دید و نگرش من را عوض کردید تا زیباییها را دیده و لمس کنم. به من اندیشیدن را آموختید، آموختید بهانهای برای شاد بودن زندگیام پیدا کنم و با گفتن واقعیتهای قشنگ زندگی هرچند کوتاه دلگرمم کردید و نور امید را در دلم روشن کردید، راهنمایم شما نمیدانید نیکی که کاشتید کی و کجا خواهید یافت، خود بهخوبی میدانید که کار نیک هر جا که کاشته شود روزی به بار مینشیند و آن روز دیر نیست.
ویرایش: رابط خبری همسفر الهام لژیون راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
181