جلسه سیزدهم از دوره چهلم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان وحید هستم مسافر. از نگهبان و دبیر ارجمند سپاسگزارم که این جایگاه را در اختیار من گذاشتند تا خدمت شما باشم و آموزش بگیرم. هفته راهنما را خدمت همه عزیزان تبریک عرض میکنم و انشاءالله بتوانیم سپاسگزاری این هفته را بجا بیاوریم و هفته خوبی داشته باشیمَ.
وقتی درباره راهنما یا مربی صحبت میکنیم، اساس کار بر مبنای آموزش است. از همان ابتدا که ما قدم به هستی میگذاریم، همگی نیازمند آموزش هستیم. خداوند در ابتدای کتاب شریف، خود را ربالعالمین معرفی میکند و در آن ابعاد و اندازه، خداوند رب و مربی همهٔ عالمیان است. طبق صحبتهای آقای مهندس و آقا امین، رب در ابعاد کوچک به معنای مربی و مدرس است.
در جای دیگر کتاب آمده است که نیست نفسی مگر آنکه بر او نگهبانی است. یعنی هر کدام از ما دارای حافظ و نگهبانی هستیم. هیچ یک از اتفاقات مثبت و منفی بدون آموزش در من اتفاق نمیافتد. من در دوران مصرف خودم اگر مربی درستی نداشتم قطعاً به نتیجه درستی نمیرسیدم.
در بحث کنگره و سفرکردن، همه افراد از جمله پدر و مادر جایگاه بسیار ارزشمندی دارند؛ ولی تفاوت بسیار مهمی با راهنماهای کنگره دارند. موضوع عشق و محبت، نفوذ کلام و گزیده شدن راهنما میباشد. در پیام سالهای گذشته آقای مهندس به سوره طارق اشاره فرمودهاند. طارق در لغت به معنای ستارههای درخشان در ظلمات شب هستند و من این موضوع را با راهنماها مقایسه میکنم، چراکه آنها ستارههای درخشانی هستند در تاریکیهای اعتیاد که از نظر من تاریکتر از آن وجود ندارد.
هیچکس جز راهنما نتوانست من را از این مهلکه بیرون بیاورد. در جایی داریم که زمانی که شاگرد مهیا باشد صدای پای استاد میآید. همه افرادی که به کنگره میآیند با خواست وارد میشوند و این خواسته راه آنها را عوض میکند. خدا را شکر راهی بهوسیله استاد راهنمای همهٔ ما آقای مهندس پیدا شد که این تاریکیها را شکافت و زندگی همهٔ ما را احیا کرد.
من خدا را شکر میکنم که در کنگره برای همه ما معلم وجود دارد. یک بخش دیگر سوره حمد که به آن اشاره کردم، بحث مربوط به سپاسگزاری است. ما باید از مربی و رب قدردان باشیم؛ چون اگر نباشد من به بیراهه میروم.
من از راهنمای خودم آقای زهرایی، آقای صبوری و همهٔ راهنماهای نمایندگی ارتش تشکر میکنم و دست همگی آنها را میبوسم. تکتک این افراد از زندگی، وقت و تمام فرصتهایشان گذر میکنند تا بعد از خودشان به رهایی این نفوس کمک کرده باشند. طبق پیام این هفته هم بر همه رهجوها ضروری است که به طور شایسته و طبق آداب کنگره از راهنمای خود سپاسگزاری و قدردانی کنند.
ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر محمدرضا
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
136