English Version
English

تولد آزاد مردی در کنگره چیزی جز مسئولیت پذیری نیست

تولد آزاد مردی در کنگره چیزی جز مسئولیت پذیری نیست

هفتمین جلسه از دوره پنجاه و سوم کارگاه‌هاي آموزشي عمومي کنگره شصت؛ نمايندگي پروين اعتصامي اراک، با استادي راهنما مسافر رضا، نگهباني مسافر محسن و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» روز پنج‌شنبه سی‌ام فروردین 1403  ساعت17:00 آغاز به کار نمود. در ادامه تولد پنجمین سال رهایی راهنما مسافر احمد با شور فراوان برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ رهایی‌های شعبه ر ا در رأس به بنیان کنگره و شما عزیزان تبریک می‌گویم اتفاقات مهمی که قرار است رخ دهد را تبریک می‌گویم یکی از آن‌ها این‌که قرار است این شعبه تبدیل به دوتا شعبه گردد و این کمک بسیار بزرگی است. وقتی جمعیت تا یک حدی که زیاد می‌شود ذره‌ذره کیفیت هم بالا می‌رود اما از حدودی که بیشتر می‌شود نتیجه معکوس دارد و اراک مدت‌هاست که این ظرفیت را پیداکرده که به دو شعبه تبدیل شود.
شعبه که کوچک‌تر باشد رسیدگی‌ها بهتر می‌شود و اینکه از سکوت جلسه می‌توان متوجه شد. خوشحالم برای همه این اتفاق‌های خوب و اما دستور جلسه این هفته ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن، نق زدن و حاشیه است که سعی می‌کنم خیلی کوتاه بگویم؛ در این دستور جلسه یاد موضوعی افتادم که خیلی تأثیرگذار بود و در همان سفر اول وقتی وارد کنگره شدم آن زمان لژیون خدمت به این شکل نبود، هر کس زودتر می‌آمد خدمت را می‌گرفت و خدمت را انجام می‌داد.
یک شخص که سفر اولی بود همیشه اول وقت می‌آمد و همیشه مسئول پذیرایی بود که چایی درست می‌کرد و پخش می‌کرد و من این شخص را نگاه می‌کردم که این فرد مسئولیتش به‌اندازه کتری بود و چای می‌داد و با افراد بر خود نامناسب داشت. با خود می‌گفتم این فرد در کنگره ماندگار نیست و او اعلام سفرهایش دقیقاً یک گرم سی روز بود که من این فرد را دیگر ندیدم و از کنگره رفت.
این تجربه‌ای‌ بود برای خودم که بدانم در کنگره چه می‌کنم و اینکه اگر مسئولیتی به من داده می‌شود، تفاوتی نداشته باشد مسئولیت چیست، چطور عمل می‌کنم و چگونه کارم را انجام می‌دهم. چون ما افراد یک مسئولیت داریم که باید انجام دهیم و از یک طریق با افراد سروکار داریم. وقتی‌که مسئولیتی انجام می‌دهم با کمترین کنش باید باشد و مشخص است من ظرفیت آن جایگاه رادارم. ظرفیت و مسئولیت یعنی ظرفیت چقدر دارم و مسئولیت یعنی پاسخگو بودن، برخلاف تصور بیرونی خودمان که مسئول یعنی رئیس، در کنگره به معنی کسی که پاسخگو است.
حال این دو از قانون نهم تبعیت می‌کنند. در هستی این اتفاق می‌افتد که به نیرویی وقتی از کم شروع می‌شود وبِه درجه بالا و بالاتر می‌رسد نقطه تحمل پیدا می‌کند و در کنگره به این حالت است که ذره‌ذره هرچقدر ظرفیت بالاتر می‌رود می‌توانیم مسئولیت‌های بیشتری بپذیریم. مسئولیت‌ها باعث می‌شوند که ظرفیت ما بالاتر برود و این‌ دو به‌صورت موازی به هم دیگ کمک می‌کنند، یعنی باید در پی این باشیم که مسئولیت‌های بیشتری بگیریم.
مسئولیت باعث می‌شود ظرفیت ما بیشتر شود و هرچقدر ظرفیت ما بیشتر شود القائاتی که به ما می‌شود می تواند متفاوت باشند. همیشه این مدنظرمان باشد که در کنگره مسئولیت‌ها را افزایش دهیم، مثلاً من به بعضی‌ها می‌گویم چرا برای راهنمایی شرکت نمی‌کنید؟ می‌گویند ما به آن حد راهنما بودن نرسیدیم. راهنما یعنی اگر چیزی که مدنظرمان است بخواهیم به آن برسیم با جایگاه راهنمایی به آن می‌رسیم. من هم در تلاشم به آن برسم و جایگاه‌ها را می‌گیریم تا بتوانم آن کار را انجام دهم. با درست انجام دادن آن می‌توانیم خیلی ظرفیت‌ها را پیدا کنیم.
چیزی که در دستور جلسه مهم هست و کلیدی هست موضوع قبله است که باید جهت داشته باشد و این در کنگره و یا هستی مبدأ و مقصد و هدف دارد، یک‌جهتی دارد که می‌داند چه می‌کند، قبله گم کردن هم یعنی؛ یادم برود برای چه مسئولیت پذیرفتم و این خیلی خطرناک است چون ما را از یک مرزبان تبدیل به پاسبان و یا تبدیل به یک کارمند استانداری می‌کند. ما کنار هم هستیم تا به‌یک نفر کمک کنیم به رهایی برسد و درمان شود.
کار اصلی ما این است که به خودمان کمک کنیم و این باید همیشه در ذهنمان باشد که اگر باشد کمتر وارد حاشیه می‌شویم، کمتر نق می‌زنیم. وقتی‌که من در جایگاه راهنمایی هستم آن جایگاه را به من دادند تا من بتوانم خیلی ظرفیت‌ها را افزایش دهم و بتوانم یاد بگیرم و اگر مرزبان هستم بتوانم باهم کارم تعامل داشته باشم، باراهنما تعامل داشته باشم، قوانین را درست انجام دهم.
اما من یادم می‌رود که چرا مرزبان شدم، چرا راهنما هستم، چرا در هر جایگاه خدمتی در کنگره هستم ذره‌ذره از آن موضوع فاصله می‌گیرم و دچار یک موضوعات بی‌ارزش می‌شوم. گاهی وقت‌ها فرد به کنگره می‌آید و حالش هم خوب نمی‌شود، گاهی وقت‌ها کنگره می‌آییم اذیت هم می‌شویم چون قبله را گم کردیم، نمی‌دانیم دنبال چه هستیم، گاهی فکر می‌کنیم دنبال درست کردن دیگرانیم چرا در کنگره به این شکل رفتار می‌کنند؟ چرا حرفی که می‌زنند عمل نمی‌کنند؟ ما فکر می‌کنیم که آمده‌ایم کنگره را سروسامان دهیم و این باعث می‌شود از خدمت لذت نبریم. باید بدانیم قبله کجاست و حواسمان باشد از مسیر خارج نشویم و به یاد بیاوریم چرا این کار را انجام دادیم.
در پایان در مورد تولد آقای احمد صحبت می‌کنم خیلی کوتاه می‌گویم جشن‌ها و تولدها برای این است که به یاد بیاوریم خیلی چیزها را و این به یادآوردن‌ها باعث سپاس گذار بودن ما می‌شود، باعث تغییر می‌شود و خیلی چیزها در هستی وجود دارد که جای تفکر دارد که انسان به آن‌ها فکر کند. مثلاً آقای مهندس در سی‌دی‌ها معمولاً از کهکشان‌ها صحبت می‌کنند از بزرگی‌ آن‌ها از عظمت‌ آن‌ها که چقدر عظمت هست، چقدر باید طی کنیم؟ هزاران سال نوری و چقدر کهکشان‌ها بزرگ هستند. در دنیای میکروسکوپی وقتی وارد می‌شویم به سلول و ژن‌ها دقت می‌کنیم و راه‌هایی که وجود دارد که وارد اتم و مولکول می‌شود و هر چیزی که در هستی نگاه می‌کنیم عظمت‌ها در آن نهفته است.
یکی از عظمت‌ها و قدرت خداوند تجلی پیدا می‌کند، در تغییر انسان‌ها و کاری که در کنگره شصت انجام می‌شود، احیای انسان‌ها و اینکه انسان‌ها را زنده می‌کند. موجودی که مسئول حتی خودشم نبود و تبدیل به موجودی می‌شود که می‌تواند در ابتدا مسئول خودش شود و به انسان‌های دیگر کمک کند و تولدها دقیقاً چنین حالتی دارند.
من خیلی خوشحال می‌شوم افرادی در کنگره می‌بینم که تغییر پیدا کردند‌، رشد پیدا کردند‌، آقای احمد هم جز همین دسته افراد است، واقعاً برای ایشان خوشحالم، وقتی او را می‌بینم شاکر خداوند می‌شوم؛ به خاطر کاری که انجام می‌دهد، به خاطر رهایی‌هایی که شکل می‌دهد، به خاطر تولدهایی که شکل می‌دهد، به خاطر تغییری که در انسان‌ها می‌دهد. من اگر بخواهم از آقای احمد بگویم و پیامی باشد برای سایرین؛ وقتی داشتیم با همدیگر صحبت می‌کردیم او در مورد زمان مصرف صحبت می‌کرد اما من هیچ‌کدام را در ذهنم نگه نداشتم، من این چیزی را که می‌بینم به نظرم بهترین است و خیلی اتفاقات در درونش افتاده و خیلی تغییر کرده است.
آقای احمد مصرف شیشه داشت و خیلی مواد دیگر، وقتی در کنگره درمان بر اساس پروتکل از نیم سی‌سی شروع می‌شد آقای احمد گفت خیلی مواد دیگر هم مصرف می‌کردم و چون او گفته بود که فقط مصرفم شیشه بوده من هم پروتکل شیشه را داده بودم که برایش سخت بود. ابتدا از نیم سی‌سی شروع شد ولی خواسته در درونش بود و انجام داد.
خیلی‌ها وقتی در مسیر سفر کم میاورند همان‌جا می‌مانند اما وقتی خواسته مهم باشد انسان‌ها کار را انجام می‌دهند. آقای احمد روزی که شروع کرد همیشه اول بود و در صندلی اول می‌نشست و کم‌کم تغییر در او اتفاق افتاد، سفر اول خوبی هم داشت و سفر دوم خیلی مهم است و بدون خدمت هم‌معنی ندارد و آقای احمد باوجود داشتن شغل آزاد به کنگره آمد و مغازه‌اش بسته بود. اگر احمد امروز ازلحاظ مالی و روحی رشد کرده به خاطر ماندن در کنگره است و امیدوارم در کنگره بازهم خدمت‌های دیگری انجام دهد.

اعلام سفر راهنما مسافر احمد:
آنتی ایکس شیشه، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، مدت سفر دوازده ماه و دوازده روز با راهنمایی آقا رضا
آرزوی راهنما مسافر احمد:
آرزوی من این است که بتوانیم مکانی برای مسافران خانم در شهرمان داشته باشیم.
صحبت‌های راهنما مسافر احمد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛ ابتدا خدا را شکر می‌کنم، واقعاً یک تصویر دست‌نیافتنی بود ابتدای سفرم که یک روز بخواهم جشن آزادمردی را بگیرم ولی امروز می‌بینم در این جایگاه نشسته‌ام و خدا را شکر می‌کنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم از تمام دیده‌بانان عزیز و کسانی که خدمت می‌کنند تا شخصی به رهایی برسد تشکر می‌کنم. از راهنمای بسیار عزیزم آقا رضا تشکر می‌کنم که زبان قاصر است در مقابل لطف و زحماتی که آقا رضا برای من و بقیه بچه‌ها لژیون کشیدند.
اگر بخواهم تجربه خودم را در مورد روش DST بگویم؛ این روش روند رشد را در زندگی من رغم زد وقتی به گذشته نگاه می‌کنم کاملاً در مورد خیلی از مسائل زندگی در موضع ضعف بودم. در حال حاضر روی خیلی از مسائل زندگی اشراف کامل دارم و نیروهایم تحت فرمان من هستند. اگر می‌خواهم کاری انجام بدهم می‌توانم و به خاطرش خدا را شکر می‌کنم.
وقتی فکر می‌کنم می‌بینم من مانند یک نوار خام یا سی دی خام بودم و به کنگره آمدم و هیچ اطلاعاتی در مورد خلقت نمی‌دانستم و همه‌چیز در کنگره به من آموزش داده شد.  یادم می‌آید که راهنمایم به من می‌گفتند: در مقابل تغییرات از خودت مقاومت انجام نده یعنی هر کاری از شما می‌خواهند انجام بده و هر چیزی که به من گفتند انجام دادم و ثمره‌اش این شد که رها شدم و جشن تولد می‌گیرم که از این بابت خیلی خوشحال هستم.
مهم‌ترین چیزی که در کنگره یاد گرفتم این بود که انسان خلق‌شده است تا مأموریتی بالاتر از ماندن در مصرف داشته باشد و فکر می‌کنم اگر کسی این موضوع را در کنگره متوجه شود ديگر کنگره را رها نخواهد کرد و تمام خدمت‌ها و آموزش‌ها را یکی پس از دیگری می‌گیرد و انجام می‌دهد.
آقا رضا همیشه می‌گفتند: باید یک نیم‌نگاهی به گذشته داشته باشیم که چه شده است و نباید همیشه در ذهنتان مرور کنید من در سن ۱۳ سالگی مصرف‌کننده شدم و ۱۵ ساله بودم که مصرف بالای هروئین و شیشه را تجربه کردم و بعد از چند سال متوجه شدم که من فرد این کار نیستم و باید از تاریکی خارج شوم. هیچ راهی نبود و به هر دری من زدم و حتی اگر می‌گفتند که یک  شخصی یا مکانی هست در یک شهر دیگر می‌رفتم و می‌گفتم شخصی که ده سال است که مصرف شیشه دارد و  از من بيشتر مصرف کرده است  می‌تواند به من کمک کند و موفق نشدم و  آخرین راهی که رفتم کنگره بود.
وقتی به کنگره آمدم حس و حالم خیلی خراب بود و به لژیون آقا رضا رفتم و دو ماه ابتدایی را یادم نیست و اینکه مشاور تازه‌واردم چه کسی بود و اینکه آن اتفاق ذره‌ذره افتاد و خدا را شکر درمان برای من رغم خورد و اینکه همه تولدها یک پیام‌دارند و پیام تولد من این است که شیشه درمان دارد و خدا را شکر در کنگره هر فرد با هر نوع مصرف و میزان وقتی وارد کنگره می‌شود این اتفاق برایش می‌افتد.
دوست دارم این تولد پیام داشته باشد برای آن تازه‌واردی که امروز کنگره آمده‌ است که بداند اگر تلاش کند و اگر حضورداشته باشد قطعاً يک روزی این اتفاق هم برای او می‌افتد و می‌تواند رهایی و حال خوب را به خودش و خانواده‌اش هدیه دهد.

صحبت‌های راهنما همسفر لیلا:
سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر؛ قبل از هر چیزی بابت حضورم در کنگره و این جایگاه خدا را شاکرم.  در ابتدا این روز قشنگ را به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم و رهایی‌ها را تبریک می‌گویم.  ابتدا یادی می‌کنم از پدر و مادر احمد آقا؛ زمانی که احمد آقا وارد کنگره شدند آن زمان من مرزبان بودم و از نزدیک شاهد تلاش و تکاپوی پدر و مادر ایشان بودم و این خانواده خواسته خیلی قوی داشتند و همان‌طور که آقا رضا و آقا احمد فرمودند هر کس در هر مسیری نیاز به خواسته دارد و مهم نیست که چه نوع موادی مصرف می‌کند و مهم این است که خواسته‌اش قوی باشد و وقتی انسان خواسته‌اش قوی باشد به‌راحتی گوش‌به‌فرمان راهنما می‌شود و راحت‌تر مسیر را ادامه می‌دهد.
خانم فاطمه وقتی وارد لژیون شدند به نظر من انرژی را وارد لژیون کردند و شخصاً خود من از خانم فاطمه آموزش گرفتم؛ به خاطر صبرشان و همیشه فرمان‌بردار بودند و خواسته‌شان خیلی قوی بود و هیچ‌وقت هم به خاطر اینکه بچه کوچک داشتند بدون سی دی نيامدند والان هم در آزمون‌ها شرکت می‌کنند و امیدوارم که در آزمون رهنمایی هم بتوانند قبول شوند و به گفته خودشان به خاطر آن تعادل و آرامشی که در وجود آقا احمد بود کنگره آمدند.
در سی دی خانواده استاد امین می‌فرمایند: خانواده را اگر یک درخت در نظر بگیریم واصلی‌ترین قسمت درخت ریشه آن است که ریشه باعث به وجود آمدن تنه و شاخه و برگ درخت می‌شود و پدر و مادر هم همان ریشه هستند. وقتی یک پدر مصرف‌کننده می‌شود آن تعادل و ساختار را ندارد و دیگر با اعضای خانواده هم‌سو و هم‌فکر و هم‌زبان نیست و خانم فاطمه خواسته‌اش این بود که کنگره بیاید و خودش را تغییر دهد هم‌زبان شود، با آقا احمد هم سو و هم‌فکر و هم حس شود و واقعاً این اتفاق برایش افتاد.
به جرات می‌توان گفت یکی از بهترین ره‌جوهای لژیون هستند و امیدوارم که در کنگره باشند و ما شاهد پیشرفت و تلاششان چه در داخل کنگره چه بیرون کنگره باشیم و جشن ده‌سالگی را با شال قشنگ راهنمایی بگيرند و در آخر هم این حس و انرژی قشنگ را به راهنمایانم تقدیم می‌کنم.
صحبت‌های همسفر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛ من هم خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و آرزو دارم همه عزیزان یک روز این جایگاه را تجربه کنند و این شادی را حس کنند. از آقای مهندس و خانواده محترمشان ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشند و از آقا رضا خیلی ممنون هستم بابت زحماتی که برای احمد آقا کشیدند و وقت و انرژی  گذاشتند تا ایشان رها شوند. همیشه بهترین‌ها نصیبشان شود. از خانم لیلا عزیزم خیلی ممنون هستم، خیلی برای من زحمت می‌کشند امیدوارم که بهترین‌ها نصیبشان شود و به هر آنچه آرزو دارند برسند.
از راهنمای تازه‌واردین خانم سمیه عزیزم ممنونم امیدوارم موفق باشند و از احمد آقا خیلی ممنونم به خاطر همه خوبی‌هایی که دارند و باعث شدند من به کنگره بيايم و بتوانم اینجا آموزش ببینم و درست زندگی کردن را یاد بگيرم. از پدر و مادر احمد آقا خیلی ممنون هستم که در این راه همراه احمد آقا بودند امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشند و سایه‌شان بالای سر ما باشد و از تمام کسانی که در کنگره زحمت می‌کشند ممنون و سپاسگزارم. از همه شماها هم که به صحبت‌های من گوش کردید ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم همیشه بهترین‌ها برایتان اتفاق بیفتد.

تایپ: مسافر مهدی لژیون پانزدهم مسافر مهدی لژیون چهاردهم
تنظیم:مسافر سعید 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .