دومین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی مسافر محمد حسین، نگهبانی همسفر احسان و دبیری همسفر حسین؛ با دستور جلسه "ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه" پنجشنبه 30 فروردینماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شکر میکنم که در خدمت شما همسفران آقا هستم تا آموزش بگیرم.
داشتم نگاه میکردم که این دستور جلسه چگونه به من ارتباط پیدا میکند و باکمی دقت متوجه شدم که تمام این دستور جلسه به من ربط پیدا میکند. بخش اول دستور جلسه در مورد ظرفیت و مسئولیت است. وقتی خودم را از روز اولی که وارد کنگره ۶۰ شدم با الآن مقایسه میکنم، متوجه میشوم که چقدر گنجایش ظرف من، ظرف آگاهی و دانایی من، نسبت به الآن کمتر بوده و از ظرفیت پایینتری برخوردار بودم.
درگذشته با کوچکترین تلنگری، کارهای بسیار اشتباه و ناشایستی انجام میدادم. با همه در حال کنش و اصطکاک بودم زیرا آن ظرفیت به میزان خیلی کمی وجود داشت.
از روز اولی که یک فرد وارد کنگره میشود آموزش او شروع میشود. از نوع راه رفتن، صحبت کردن و رفتار افرادی که در کنگره حضور دارند.
این اتفاق دانسته یا ندانسته، خواسته و یا ناخواسته رخ میدهد و کمکم ظرفیت او زیاد میشود.
اگر دانایی و آگاهی من افزایش پیدا کند اما نتوانم از آن استفاده کنم تأثیری نخواهد داشت و نتیجه مطلوبی در زندگی من رقم نخواهد خورد. حدفاصل بین ظرفیت و مسئولیت یک خلأ هست که همان قبله گم کردن، حاشیه ایجاد کردن و نق زدن است.
مثلاً من میآیم و یاد میگیرم که وادی اول چیست، منیت چیست، کبر چیست، غرور چیست و با خود میگویم من دیگر یاد گرفتهام و به آگاهی من اضافه شد. الآن دیگر میدانم کفر چیست و فقط به دوران پیغمبر مربوط نمیشود و من الآن نیز میتوانم کافر شوم. حال با این مسائلی که متوجه شدم با خودم فکر میکنم که این باعث میشود که در زندگی نتیجه دلخواهم را بگیرم؛ اما وقتی از کنگره ۶۰ خارج میشوم، میبینم که مسائل بیرون هنوز مثل قبل است. همچنان در بیرون با افراد درگیر میشوم. همچنان میروم بیرون، ولی نمیتوانم با آدمها بسازم، نمیتوانم از کوچکترین اشتباه دیگران بگذرم.
اما اینها به چه دلیل است؟ به دلیل اینکه من آن دانایی را به دانایی مؤثر تبدیل نکردهام؛ یعنی چه؟ یعنی خدمت نکردهام؛ یعنی نیامدم ظرفیت خودم را در آن بستر مسئولیت بسنجم.
مسئولیت پذیرفتن در کنگره باعث میشود دانایی ما به دانایی مؤثر تبدیل شود تا وقتی وارد اجتماع میشوم بتوانم عملکرد بهتری داشته باشم.
هر شخصی که در زندگی من وارد میشود، تلنگری به من میزند تا ناخالصیهای من مشخص گردد. هنگامیکه این اتفاق میافتد باید آن لحظه آگاه باشم تا آرام باشم و از آموزشهایی که گرفتهام استفاده کنم.
تازه متوجه میشوم که غیر از اعتیاد چقدر گره در من وجود دارد که باید یکییکی آنها را بازکنم.
من بارها و بارها در کنگره، ۶۰ قبله خودم را گمکردهام؛ یعنی از آن هدفی که واردشدهام دور شدهام و فاصله گرفتهام و هدفم تغییر میکرد.
هدف اکثر ما رسیدن به تعادل است و برای رسیدن به تعادل باید، به درمان برسیم. همگی باید آن گرهها را شروع به باز کردن کنیم و زخمها را احیا کنیم.
همان اسمی که برای کنگره ۶۰ وجود دارد جمعیت احیای انسانی، این اسم دیگر فرقی ندارد که مسافر باشید یا همسفر.
امیدوارم بتوانم از این جایگاهی که به من دادهشده بهطور مطلوب استفاده کنم. بزرگترین دعای من این است خودم و خانوادهام در کنگره ۶۰ بمانیم و خدمت کنیم چون در کنار این مسئولیتهاست که میتوانم نحوه درست زندگی کردن را یاد بگیرم.
از اینکه به صحبتهای بنده توجه کردید تشکر میکنم.
تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا، نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
155