چهاردهمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به نمایندگی پرستار؛ با استادی مسافر راهنما محمدعلی ، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه " ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن،نق زدن،حاشیه) " در روز چهارشنبه مورخ 29 فروردین ماه ۱۴۰3 راس ساعت ۱7 آغاز به کار نمود.
به نام قدرت مطلق الله
محمدعلی هستم یک مسافر
خدا را شکر میکنم که حضور دارم در کنگره ۶۰ و نمایندگی پرستار در بین عزیزان و در کنارتون آموزش میگیرم. این شکرگزاری را باید سعی کنم همیشه به یاد داشته باشم چه با قلب، چه با زبان چه عملا وحضورا. بخاطر اینکه ناسپاسی یا فراموش کاری یا عصیان باعث میشود که من از گردونه خارج بشوم وخارج شدن از گردونه هم بخشی از دستور جلسه امروز هست ، باید حضورم مکرر باشد به قول یکی از راهنمایان در لژیون سردار، میگفتند که باید یخ زدگیهای وجود من از بین برود چون وقتی من یخ زده باشم نمیتوانم انعطاف داشته باشم. انعطاف نداشتن من باعث میشود که بعضی اوقات از تعادل خارج بشوم ،بعضی اوقات احساس منیت من رابگیرد، نق بزنم وحاشیه بروم واتفاقاتی که در ادامه می افتد.
دررابطه با دستور جلسه، حقیقت ظرفیت به آن چیزی که به نفس داده میشود و طبق آموزشهایی که من خودم گرفتم از سیدیها و نوشتن و گوش دادن خیلی از سیدیها متوجه شدم ،همه موجودات از نباتات گرفته، گیاهان گرفته وهمه موجودات نفس دارند .
همه موجودات از یک ظرفیتی برخوردارند اما اینکه یک نفر مسئولیت را بگیرد حتی مسئولیتی به او داده بشود، مختص انسان است که مسئولیت میگیرد، یعنی حیوانات، گیاهان ونباتات اینها می آیند و یک نقصی را تجربه میکنند، با یک برنامه خاصی مثل برنامهای که به کامپیوتر داده میشود، برنامه را باید انجام بدهم، بدون کم و زیاد مثل آفتاب مثل، خورشید، مثل یک درخت یا مثل یک ببر که همیشه کارش شکار کردن است و به دندان هایش اگر نگاه کنید، دندانهایی که فقط میتواند گوشت را پاره کند ولی انسان متفاوت است، هم دندان تیز دارد، هم دندان برای جویدن دارد و آن اختیاری که به انسان داده شده به هیچ حیوانی داده نشده است،به هیچ گیاهی داده نشده است دلیلش این است که انسان اختیار دارد و میتواند تشخیص بدهد که از روح تبعیت کند یا از جن.
از روح تبعیت کردن یعنی صدای خوبیها را شنیدن و از جن تبعیت کردند یعنی صدای بدیها را شنیدن و به آن عمل کردن. آن چیزی که تحت عنوان قبله گم کردن می آید، همه اش مخصوص انسان است وگرنه یک گورخر کارش چریدن در طبیعت است یا یک گاو کارش شیر دادن است، از گوشتش استفاده میکنند، از پوستش استفاده میکنند ولی انسان میتواند این ها را تحت تاثیر و تسخیر خودش قرار بدهد و میتواند موشک بسازد .
در سی دی سیستمهای حیاتی از آقای مهندس می فرمایند، یک ویروس خیلی ساده یک حیوان اگر اعتیاد پیدا کند یا اگر به او مواد نرسد، از بین میرود ولی انسان بعد از چند روز شکل میگیرد و دوباره با همان سیستم تخریب شده ادامه میدهد ولی همین تخریب است که باعث میشود من ظرفیت پیدا کنم. همین نفس من است که دو قابلیت دارد، یکی روح ویکی جن ،آن چیزی که باعث میشود من رشد کنم، مسئولیتهایی است که به من سپرده شده است که باید طبق فرامین اجرا کنم، در هر سیستمی که هستم، فرقی نمیکند، من داخل یک مغازه کار میکنم،در یک اداره کار میکنم،هر جایی که مشغول هستم یا در خود سیستم کنگره ۶۰، آن فرامین قابل اجراست و اجرا کردن آن ها باعث میشود که من تغییر کنم و جایگاهم تغییر پیدا کند.
در این بین یک سری مسائل هست در حاشیه تحت عنوان معرکه گیری و قبله گم کردن، مسائلی تحت این عنوانها هست که برمیگردد به انجام ندادن آن فرمانی که صادر میشود و انجام ندادن آن فرمان توقع میاورد با خودش، توقع یک بخشی باعث ناتوانی و یک بخشی طرف نمیخواهد آن کاررا انجام بدهد و یک بخش برمیگردد به آن مسئولیتی که من دارم انجام میدهم، در حد و اندازه من نیست، آن ذره ذره جلو رفتن من نبوده است،۱۰ تا پله را یک مرتبه خواسته ام بروم که باعث میشود من قبله ام را گم کنم.
خیلی ممنونم که به صحبت های من توجه نمودید.
عکاس : مسافر حسن از لژیون دوم
تایپ و ویراست :مسافر مصطفی از لژیون ششم
بارگزاری :مسافر دانیال از لژیون دوازدهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
133