سومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی مجازی همسفران نمایندگی سیرجان به استادی راهنما همسفر وجیهه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گمکردن، نقزدن، حاشیه)» روز شنبه ۲۵ فروردینماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که فرصتی دیگر برای آموزش گرفتن به من داد. از آقای مهندس، خانواده گرامیشان و همه عزیزانی که به نحوی شرایط دریافت این آموزشها را فراهم کردند بسیار سپاسگزارم.
این دستور جلسه بهنوعی اهمیت توجه به اندازهها را مطرح میکند؛ چراکه در تمام هستی هر چیزی که توانسته تعادل خود را حفظ کند، نتیجه رعایت اندازههاست، مثلاً اگر خورشید بیشازاندازه به زمین نزدیک شود، همهچیز را میسوزاند و اگر این فاصله کمتر هم شود، باعث یخ زدن و سرد شدن زمین میشود. درمان اعتیاد هم نتیجه توجه به نوع ماده مصرفی و مقدار آن بوده، همچنین کاهش وزن در کنگره هم از این قانون پیروی میکند.
کلمه ظرفیت به معنی قابلیت پذیرش است، مثلاً یک لیوان مقدار معینی آب را میتواند در خود جا دهد یا تعداد دانشجویی که یک دانشگاه میتواند بپذیرد، ظرفیت آن را نشان میدهد. در مورد انسان هم دانایی هر فرد، میزان پذیرش او را تعیین میکند که هم شامل دانایی عام است و هم خاص. ظرفیت در مسائل منفی هم میتواند بالا برود، همان ضربالمثل «تخممرغدزد، شتردزد میشود.»
مسئول به معنی رئیس نیست، بلکه به کسی گفته میشود که مورد سؤال واقعشده، پس باید پاسخگو باشد. بهعنوانمثال در کنگره راهنما مسئول لژیون است؛ بنابراین هم باید اعتیاد را بشناسد که همان دانایی خاص است و هم باید هنر و علم اداره لژیون و برخورد با رهجو را داشته باشد، چون راهنما مسئول هم هست باید پاسخگو نیز باشد، مثلاً اگر ایجنت یا مقامهای بالاتر از عملکرد او راضی نبودند، باید نقاط ضعف خود را پیداکرده و درصدد رفع آنها برآید نه اینکه در مقابل آنها جبهه بگیرد و کار خود را توجیه کند؛ جبهه گرفتن همان به حاشیه رفتن است و سبب میشود از هدف خود و کنگره که رهایی و نجات جان انسانهاست، فاصله گرفته و زمینه سقوط خود را فراهم کند.
در این دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت در کنار هم آمده و این نشان میدهد هر دو باید در حد و اندازه هم باشند تا فرد یا ساختار به هدف خود دست یابد. استاد امین در «سیدی خدمت» گفتند: «یکراهی که میشود انسانی را از کار انداخت این است که اگر قابلیت بالایی دارد به او کار کوچکی بدهیم، مثلاً استادی که میتواند در بهترین دانشگاه تدریس کند را در جایگاه پایینتری قرار دهیم، این فرد هم خود عذاب میکشد و هم شاگردانش و برعکس این قضیه هم اینکه ظرفیت کمتر از مسئولیت باشد، مثلاً فردی در حد میکروفون گردان است، مرزبان شود.» استاد امین از این مثال استفاده میکنند که: «اگر در یک استخر بیش از ظرفیت آن آب بریزیم، سرریز شده و اطراف آن پر از گِل و لجن میشود و علفهای هرز رشد میکنند؛ یعنی کسانی اطراف آن آدم جمع میشوند تا کاری برایشان انجام دهد و در جهت منافع آنها حرکت میکند، اوایل ظاهراً همهچیز بهخوبی پیش میرود؛ اما در ادامه هم خود فرد آسیب میبیند و هم سازمان تحت مدیریت او.»
برای پذیرش یک مسئولیت باید از نیاز طرف مقابل یا سیستم آگاه بود و کیفیت انجام کار را در اولویت قرار داد، همچنین اجازه سؤال کردن و بیان مشکل در حوزه کاری را داد، البته سؤال کردن با دخالت کردن فرق میکند. استاد امین در «سیدی گره قدرت» فرمودند: «اگر شخصی در حالت تعادل باشد در وهله اول از نحوه انجام کار احساس رضایت میکند و در مرحله دوم از تأیید و محبت دیگران انرژی جذب میکند، اگر ترتیب اینها عوض شود، رفتهرفته حس ترس و اضطراب در شخص ظاهر میشود و کنترل انجام کار را از دست میدهد»؛ بنابراین میتوان گفت توجه به تأیید و نظر دیگران میتواند نوعی معیار سنجش باشد که آیا من ظرفیت این مسئولیت را دارم یا خیر، هرچند کاری که بهدرستی انجام شود خودبهخود تأیید دیگران را نیز به دنبال دارد، ولی اگر من ادعای مسئول بودن میکنم باید انجام درست کار را وظیفه خود دانسته و دنبال تأیید و قدردانی دیگران نباشم. نباید طمع مسئولیت داشت، بلکه باید شرایطی ایجاد کرد که دیگران هم بتوانند توانایی خود را بروز دهند.
مطلب دیگر اینکه اگر کنار کسی قرار گرفتم و با تغییر جایگاه یا شرایط کاری او، احساس ناخوشایندی به من دست داد، قبلازاینکه با خودم بگویم فلانی خود را گمکرده و مرا تحویل نمیگیرد، با خود بیندیشم شاید من از پیشرفت او دچار حسادت شده و به همین دلیل حس خوبی نسبت به او ندارم، دراینصورت میتوانم روی خودم متمرکزشده و در جهت رشد خود قدم بردارم.
به فرموده آقای مهندس: «گاهی اوقات انسان حتی سلامتی را نمیتواند بپذیرد و خود را به مریضی میزند تا دیگران به او ترحم کرده و محبت کنند، درواقع بهنوعی میخواهد در مقابل وظیفهای که دارد بازخواست نشود.» بارها وقتی وظیفهام را چه در نقش مادر و چه همسر و ... انجام ندادم و مورد سؤال واقع شدم، بهانه آوردم که حالم خوب نبود و کلی ناراحت شدم که چرا گفتند: بالای چشمت ابروست! درصورتیکه این رفتار نشاندهنده ناآگاهی و ناسپاسی من بود. هدف یک رهجو هم رسیدن به درمان است؛ بنابراین تا زمانی که از انجام وظایف خود که شرکت در جلسات، نوشتن سیدی و ... است، طفره میرود، یعنی هنوز ظرفیت برخورداری از سلامتی در او ایجاد نشده است.
هدف نیروهای بازدارنده عدم رشد دانایی است، مثلاً زمانی که رهجو میخواهد نوشتار بخواند، مهماندار شود و ... با القاء ترس و حسهای منفی دیگر مانع خدمت او میشوند، چون ظرفیت و دانایی ذرهذره بالا میرود، هر فرد باید شاگردی و فرمانبرداری کند تا با آموزش و تجربه، دانایی خود را افزایش داده و با پذیرش مسئولیتهای کوچکتر، قابلیت و توانایی خود را برای پذیرش مسئولیتهای دیگر بالا ببرد؛ دراینصورت نهتنها باعث رشد خود میشود، بلکه نقش سازنده داشته و در جهت اهداف سازمان حرکت میکند. موفقیت نتیجه گامهای کوچکی است که در ابتدای کار، پیوسته و بهجا برداشته میشود، وگرنه برداشتن گام بلند در ابتدا، انسان را زمین میزند.
ارسال: راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
416