یازدهمین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لویی پاستور با استادی مسافر فراز، نگهبانی مسافر محمدحسن و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه است روبهزوال میرود)» در روز چهارشنبه ۱۵ فروردینماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
اولازهمه از خدای خودم شکرگزاری میکنم بابت اینکه یک روز دیگر هم توانستم از آموزشها و محیط مثبت و گرم کنگره استفاده بکنم از آقا محمدحسن عزیز هم تشکر میکنم بابت اینکه من رو دعوت کردند. دستور جلسه وادی اول هست که در متن وادی هم میگوید که، با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود. من اگر در ارتباط با دستور جلسه بخواهم برداشتی از خود را بگویم و برداشت کلی از این وادی اول را عرض کنم این است که آن چیزی را که فکر میکنید و فکر میکنم، آیندهای هست که برای خودم به تصویر میکشم.
هر چیزی که فکر میکنم اتفاق میافتد و قدرت تفکر توسط آقای مهندس به من آموزش داده میشود و به من یادآوری میکند که تفکر، چه قدرت و انرژی عظیمی دارد و چه تأثیری میتواند بر روی زندگی من و اطرافیان من داشته باشد. در خود سی دی وادی اول هم در یکجا آقای مهندس میفرمایند که اگر ما فکر کنیم بیعرضه هستیم قطعاً همین اتفاق میافتد، اگر ما فکر کنیم بیمار هستیم و یا افسرده هستیم قطعاً آن بیماری و یا افسردگی به سراغ ما خواهد آمد چون خودمان آن تصویر را در ذهن خودمان کشیدهایم و برای خودمان داریم رقم میزنیم و ثانیه به ثانیه به آن انرژی میدهیم. انرژی دادن به افکار انسان خیلی مهم است یعنی به چه چیزهایی انرژی بدهد و به چه چیزهایی نباید انرژی بدهد چه چیزهایی را برای خودت بزرگ بکنی و به چه چیزهایی اصلاً اهمیت ندهی، آقا مهران راهنمای سفر اولم مثالی داشتند که شخصی اسم فرزند خود را رستم میگذارد و سپس میترسد او را صدا بزند، یعنی باید بدانیم چگونه به مشکلات خود نگاه کنیم یعنی من باید حواسم باشد که مشکل خود را چگونه صدا میزنم؟ و به چه شکل برای خودم به تصویر میکشم؟ که همان مشکل گریبان گیر من نشود.
این وادی برای من در طول سفرم پیامی داشت، شش ماه از سفر اول من گذشته بود و من آرامش ذهنی نداشتم و این به آن دلیل بود که من به یکچیز فکر نمیکردم، به چندین چیز، فکر میکردم و آن فکرها، فکرهای هرز بودند و آن فکرها، فکرهای اشتباه بودند، در متن وادی، به من فراز میگوید که با تفکر ساختارها آغاز میشود. میگوید با یک تفکر، نمیگوید با تفکرات، ساختارها آغاز میشود میگوید با تفکر ساختارها آغاز میگردد و میگوید من سفر اولی، من سفر دومی، من انسان، با در لحظه به چندین چیز فکر کردن، به چندین چیز نمیرسم. یعنی حتی به یک خواسته هم نمیرسم اگر من بخواهم به چندین خواسته مختلف فکر کنم.
این برای من در سفر اول یک گره بود که این وادی به من خیلی کمک کرد. یک صحبتی هم یکی از راهنمایان محترم میگفتند که در روز رهایی، قرار نیست مسئله ازدواج، مسئله مالی، یا مسائل دیگر شما حل شود، شما قرار است به رهایی برسید و مشکل اعتیاد شما حل شود و آن مسئلهای که به خاطر آن تفکر کرده، سفرکردهاید و حرکت کردهاید حل شود و نباید انتظارات دیگری از این تفکری که کردهاید داشته باشید و نباید انتظارات دیگری از این مقطعی که در آن قرار دارید داشته باشید، ولی در کنگره اگر من قوانین را رعایت بکنم هم در سفر اول و هم در سفر دوم، میتوانم به چندین هدف برسم، البته به نظر من و همانطور که در وادی هم گفتهشده و جناب مهندس نیز فرمودهاند که به یک سری چیزها آدم نباید فکر کند و با یک سری آدمها نباید نشستوبرخاست کنیم و به یک سری جاها اصلاً نباید برویم کسی که انرژی منفی داشته باشد بدون اینکه حتی با من صحبت بکند میتواند انرژی خود را به من انتقال بدهد حتی اگر صحبتی هم بین ما ردوبدل نشود و کاری هم به یکدیگر نداشته باشیم همینکه ما باهم در یک فضا هستیم، همین میتواند به من لطمه وارد کند و حال من را خراب کند.
به نظر من محیط کنگره بهاینعلت اینقدر خوب است که همه با یک خواسته وارد این محیط میشویم و تمام چیزهای دیگر خود را پشت درب کنگره میگذاریم و با یک خواسته و یک انرژی خالص در کنار یکدیگر در حال گرفتن آموزش هستیم. برای همین است که من سفر اولی یا سفر دومی وقتی پای خود را به داخل شعبه میگذارم، همه انرژیهای منفی و افکار منفی من از بین میرود و اصلاً انگار آنها را نداشتهام. و این به خاطر انرژی عظیم مثبتی است که در این مجموعه در حال گردش است، من صحبت بیشتری ندارم و دوست دارم که از مشارکتهای شما هم استفاده نمایم.
دریافت نشان 6 ماه رهایی مسافر میثم رهجوی راهنما مسافر سعید
تایپ:مسافر علی (لژیون ششم)
عکس، ویراستاری و ارسال: مسافر میثم (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
334