دوازدهمین جلسه از دورسیزدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با نگهبانی و استادی جناب مهندس و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» و «بحث فنی جایگزینی OT بامتادون» روز جمعه مورخ 96/10/29 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
دستور جلسه امروز ما دو بخش است؛ یکی وادی پنجم و یکی هم بحث فنی. وادی پنجم میگوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. ما گفتیم؛ برای درمان بیماری اعتیاد به سه مؤلفه، جسم، روان و جهانبینی یا تفکر و اندیشه نیاز داریم. منظور از جهانبینی این نیست که بخواهیم یک مکتب خاص یا ایدئولوژی خاصی را ترویج کنیم؛ بلکه جهانبینی، دیدن جهان، برخورد با اجتماع، برخورد با خانواده، برخورد با افراد و بهطورکلی دیدن خلقت است. چهار وادی را طی کردیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود که باید فکر کرد، باید بدانیم که جهت بیهودگی و هیچ نیستیم، باید بدانیم که بیشترین کسی که راجع به انسان فکر میکند، خود انسان است، باید بدانیم که در مسائل حیاتی مسئولیت را به خدا دادن؛ یعنی از خودمان سلب مسئولیت میکنیم." لیس للانسان الا ما سعی" انسان هیچچیز نیست؛ مگر اینکه سعی و کوشش کند و اگر انسان ذرهای، مثقالی عمل شر انجام بدهد، جوابگو است؛ بنابراین انسان باید خودش مسائل خودش را حل کند و نمیتواند به این بهانه مسائل را به عهده کس دیگری بی اندازد حتی بالاترین که خداوند است. شما مسائل حیاتی را به گردن خداوند هم نمیتوانی، بی اندازی، چون انسان خیلی علاقهمنداست که همیشه مقصر را کس دیگری اعلام کند، اگر خطا یا اشتباهی میکند، همیشه مقصر یک نفر دیگری است و تنها کسی که مبرا است، خود آن فرد است، درصورتیکه ما امروز در کنگره 60 به این تجربه رسیدیم که مقصر اصلی خود ما بودیم.
در وادی پنجم میگوید: باید وارد مرحله عمل شوید تا حالا گفتیم اینجوری فکر کن ولی تا زمانی که وارد عمل نشوی، "دو صد گفته چو نیم کردار نیست"، باید حتماً وارد عمل شوید، برای وارد عمل شدن، پلههایی را قائل شده که این پلهها برای فرد مصرفکننده و انسانهای دیگر که مصرفکننده نیستاند، ضروری است که من خیلی خلاصه و اجمالی این پلهها را میگویم. در این وادی وقتی وارد عمل میشویم، وارد عمل شدن همان تهذیب اخلاق یا ساختهشدن خود انسان است. اولین پلهای که مطرح میکند؛ بازگشت از ضد ارزش است. وقتی فرد میخواهد، وارد مرحله خودسازی شود، باید پالایش و تزکیه شود. آب کثیف را ما چگونه تصفیه میکنیم؟ آبی که کثیف، آلوده است یا لجن است، اگر شما آن آب را درون کاسه بریزی و کنار آن بنشنی، به آن ورد بخوانی و به آن فوت کنی یا جلوی آن عبادت کنی لجن آب از بین نمیرود، برای از بین بردن لجن فقط یکراه وجود دارد و آنهم تصفیه آب است. برای انسان هم فقط یکراه وجود دارد؛ تصفیه و پالایش خودش. وقتی میگوییم؛ برگشت از ضد ارزشها باید انسان از ضد ارزشها برگردد، اگر بخواهیم کلاسیک به آن نگاه کنیم، همان توبه است ولی در اینجا میگوید: "باید بگردی"، ممکن است در توبه شما بگویید: ما کار خطا میکنیم، یک روزبه آخر عمر ما مانده، اگر توبه کنیم، همهچیز بخشیده میشود. درصورتیکه اینجا میگوید: نه شما باید بازگشت کنید، وقتی به عمق چاهی رفتی، باید از عمق چاه بالا بیایی. وقتی شما صد تا چک بیمحل کشیدی و بین مردم تقسیم کردی، حالا پشیمان میشوی و میگویی: من توبه میکنم و دیگر چک بیمحل نمیکشم! میگویند: خیلی خوب ما تو را میبخشیم، به تو مهلت هم میدهیم ولی باید چکها را پاس کنی! اینطور نیست که چک ها را پاس نکنی حتی آدم و حوا که در بهشت اشتباه کردند، خداوند توبه آنها را پذیرفت ولی گفت باید بروید به زمین و یک سیری را طی کنید و جوابگو باشید.
پله بعدی خودداری است، خودداری میگوید: کاری را که نمیدانی خوب است یا بد، نباید انجام بدهی. میخواهی خانهات را بفروشی، نمیدانی خوب است یا بد، نباید بفروشی. میخواهی مغازهای بخری، نمیدانی خوب است یا بد، نباید بخری. میخواهی با یکی شریک شوی، نمیدانی این شراکت موفقیت دارد یا نه نباید انجام بدهی. وارد خانهای میشوی که همه مصرفکننده هستند، نمیدانی که تو هم مصرف میکنی یا نمیکنی، نباید مصرف کنی. وارد یک سیستم میشوی، نمیدانی که زیرزمینی است یا نیست، کار آنها سیاسی است یا نیست، مخرب هست یا نیست، وقتی نمیدانی، باید وارد نشوی؛ یعنی خودداری. آن چیزهایی که خیر و شر آنها را نمیدانی، باید خودداری کنی.
پله بعدی قناعت است، قناعت در کنگره، استفاده بهینه از هر چیزی است. ما باید از امکانات موجودی که داریم، حداکثر استفاده را ببریم. مسئله بعدی صبر است که به شما توضیح دادیم.
مسئله بعدی تجسس، قضاوت و غیبت است که در کنگره میگوییم: ما در کار هیچکسی تجسس نمیکنیم. در کنگره هیچکسی از بغلی خود نمیپرسد که شغل توچی هست؟ خانهات کجاست؟ چهکار میکنی، چهکار نمیکنی؟ این چرا به آن حرف زد؟ آدمهای معمولی دائماً در حال تجسس هستند و برای آنها مهم است که این چه کسی است؟ با چه کسی حرف زد؟ با چه کسی رابطه دارد؟ در کنگره همهی اینها ممنوع است، قضاوت و غیبت هم در مورد کسی نمیکنیم.
هفتمین مسئله هم توکل، رضا و تسلیم است. توکل یعنی خداوند را وکیل خودمان بکنیم. رضا هم رضا باشی به اتفاقاتی که رخ میدهد. تسلیم هم یعنی باید در مقابل اتفاقات ناگوار زندگی تسلیم باشی. مسئله مهم پساندازاست که در این وادی مطرح میشود. تمام مکتبهای عرفانی را که ما نگاه میکنیم، از دیدگاه آنها معمولاً مال دنیا و پول یکچیز منفی و منفور که مثل عقرب و مار و رتیل است و پول چرک دنیا بوده و معنویات را موردتوجه قرار دادهاند، درصورتیکه در کنگره 60 اینطور نیست، درست است که مال دنیا لَعب است، لَعب یعنی مثل آب دهان یکچیز موقتی است ولی اینطور نیست که ما بخواهیم دور آن را بپوشانیم، بهاصطلاح نمیتوان به خاطر مسائل مالی تمام هستی و همهچیز را زیر پا گذاشت، از جهت دیگر مسائل مالی بیارزش نیست و ما نمیتوانیم بگوییم که مسائل مالی ارزش ندارد. مسئله مالی در کنگره 60 یکی از مهمترین مسائل است، همانقدر که معنویات ارزش دارد، در مقابل آن همانقدر مادیات هم ارزش دارد. کسی که معاش ندارد، معاد هم ندارد. اگر بپرسند، ازنظر من مادیات بالاتر است یا معنویات؟ من میگویم: نمیتوانم بگویم که مادیات مهم است یا معنویات مهم است. مادیات در صورتی خوب است که از راه درست، صحیح و صراط مستقیم به دست بیاید نه از راه کلاهبرداری و حقهبازی و کلاشی. این است که مادیات خیلی مهم است، اصلاً اگر مادیات نداشته باشیم، نمیتوانیم زندگی کنیم. از روزی که کنگره 60 شروع به کارکرد، یکی از مهمترین مسائل در جلسات، استحکام پایههای مالی کنگره 60 بوده است. ما از روز نخست اینطور نگاه کردیم و الآن به مرحله بسیار قوی و خوبی رسیدیم و همهجا برای خودمان ساختمان میخریم. ما 50 تا مرکز داریم و ازنظر مالی مشکل نداریم، اگر الآن ازنظر مالی مشکل داشتیم، هنگامیکه به ما گفتند: ساختمان را تحویل بدهید، باید میرفتیم خیابان، پارک، بهزیستی و التماس اینوآن را میکردیم. رفتیم و بهراحتی یک ساختمان عظیم و بزرگ را خریداری کردیم که ده برابر قبلی امکانات دارد،12 واحد کاشانه داریم که هر یک از واحدها به یکچیز اختصاص پیدا میکند؛ یکی برای تحقیقات میشود، یکی برای راهنماها میشود، یکی برای همسفران میشود و هریک، واحد مستقلی دارند، پس مسائل مادی بسیار مهم است.
من از چند نفر از عزیزان میخواهم که این وادی را توضیح بدهند، بعد من میروم، روی مسئله جایگزینی که اگر بخواهیم در شرایط خاصی OT را جایگزین متادون بکنیم، لااقل بدانیم که چهکاری باید انجام بدهیم؛ یعنی اگر مریضی آمد و گفت: من میخواهم بروم روی OT، چه طور OT را جایگزین کنیم و عملیات را انجام بدهیم. من کاری که در کنگره 60 انجام میدهیم را برای شما شرح میدهم.
آقای بهرام
همانطور که جناب مهندس توضیح دادند؛ وادی پنجم در ارتباط با بحث عمل است. چهار وادی گذشته به بحث تفکر و درنهایت به بحث مسئولیتپذیری فرد میپردازد که ما میدانیم که در بحث درمان و رواندرمانی کاری که یک رواندرمان انجام میدهد؛ این است که فرد مسئولیت رفتار و اعمال خود را بپذیرد و به این پذیرش برسد.
در وادی پنجم این مطلب مطرح میشود که در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن کار انجام میشود. اینکه ما فقط بنشینیم، صحبت کنیم و شعارهای خیلی قشنگ بدهیم تا موقعی که به مرحله ظهور نرسد و عملیاتی نشود، هیچ ارزشی ندارد؛ اما برای اینکه ما فکری که هدفگذاری شده را به عمل برسانیم، ممکن است که یک سری موانع وجود داشته باشد که باعث شود، ما نتوانیم عمل کنیم.
دکتر مهدی
در چهار وادی اول به تفکر اهمیت خاص داده میشود و وادی پنجم وادی است که پا را فراتر میگذارد و به عمل میپردازد. این وادی، وادی است که فرد یا مسافر هر چه که تا الآن آموخته و یاد گرفته، عملیاتی میکند. در وادی پنجم هفت مرحله است که از توبه و بازگشت شروع میشود و به مرحله آخر رضا، تسلیم و توکل به خداوند میرسد.
مطلبی از سعدی است که میفرماید:
دو کس رنج بیهوده و سعی بیفایده کردند یکی آنکه اندوخت و نخورد و دیگر آنکه آموخت و نکرد.
دکتر مسعود
ما در چهار وادی اول، فکر و تفکر را ارج میگذاریم و در وادی پنجم فکر میکنیم که وارد عمل شدیم، درصورتیکه عمل باید بر مبنای چهارپایه اول تفکر، طراحی و برنامهریزی شود. نمیشود که همینطوری عمل کرد و گفت: اولویت با عمل است، ما حتماً باید بر مبنای آن تفکرات برنامهریزی کنیم؛ برای رسیدن به هدف، رهایی، سلامت یا هر هدفی که در زندگی داریم.
مراحل هفتگانهای که جناب مهندس در سی دی فرمودند و امروز هم به آنها اشاره کردند و تکرار آنها دیگر لازم نیست ولی قسمت آخرش خیلی مهم است که باید توکل کرد و راضی بود. ما خیلی وقتها میخواهیم کاری را انجام بدهیم، تفکرات آن راهم کردیم ولی ممکن است، نتوانیم به نتیجه نهایی برسیم که خیلی اهمیت ندارد، مهم این است که ما تلاش خودمان را کردیم، بافکر درست، نقشه درست، طرحی درست جلو آمدیم، در این جلو آمدن، باید به خداوند توکل کنیم. "گفت پیغمبر به آواز بلند، با توکل زانوی اُشتر ببند" اینطور نیست که من توکل کنم و زانوی شترم را نبندم، اگر نبندم، دزد میآید و شتر من را میبرد. باید حواس ما به همهچیز، همهجانبه باشد و بعد هر نتیجهای شد، ما راضی باشیم. چرا؟ چون نتیجه مداری یکی از مشکلات بزرگ بشریت است، ما باید تکلیف مدار باشیم، باید تلاش مدار باشیم. ما تلاش خودمان را کردیم، برنامهریزی کردیم، زحمت کشیدیم، به خدا توکل کردیم، حالا هر نتیجهای که به دست آمد، حتماً خیر است.
و اما طرحی تحت نظر ستاد با بودجه و حمایت ستاد مبارزه با مواد مخدر تعریف و تصویبشده و قرار بر این بود که کسانی که بیش از یک سال از گرفتن گل رهایی آنها میگذرد؛ یعنی کسانی که در سال 94 رهاشدهاند، بهطور رَندُم (random) و سرزده از آنها آزمایش ادرار گرفته شود، اول پیپتس (pipettes) و بعد در صورت نیاز TMS شوند که ببینیم چند درصد از بچههایی که در کنگره هستند، میتوانیم با خیال راحت بگوییم که این افراد پاک هستند و هیچ مشکلی ندارند. من از جناب مهندس و آقای خدامی تشکر میکنم که خیلی زحمت کشیدند. ما دوشنبه 30 نفر را از شعب مختلف تهران فراخوان دادیم که هیچ اطلاعی از اینکه برای چه چیزی آنها را خواستهایم، نداشتند. من به آنها گفتم که برای تحقیقاتی آنها را فراخواندهایم، پرسشنامهها را دادیم و بعد با نظارت کامل نمونه ادرار از آنها گرفتیم. بلافاصله من را به مرکز مطالعات علمی اعتیاد رساندند و نمونهها را به مسئول آزمایشگاه تحویل داده و در یخچال گذاشتیم، چون ساعت 6 بعدازظهر بود، فردا صبح آزمایش کردند. باکمال خوشحالی میخواهم عرض کنم که ازنظر یک محقق وجدان من راحت است، درست است که من به کنگره علاقه دارم ولی در کار تحقیقاتی نمیشود، پارتیبازی یا بایاس داشت. کاملاً رَندُم و ناشناخته این افراد را آوردیم و از آنها نمونه ادرار واقعی گرفتیم؛ یعنی در طیف وسیعی از مواد مخدر و مواد محرک گرفتیم که از 30 نفر 26 نفر هیچ خدشهای نداشتند، یک نفر ترامادول نشان داد و سه نفر هم کدئین نشان داد. من گفتم نمونهها را دور نریزند و بعدها اگر لازم شد، مجدداً TMS کنیم؛ مثلاً اگر کدئین یا مرفین نشان داد؛ تِرِیس (tris) است، زیاد است، یک پلاس (plus) مثبت است، دو پلاس مثبت است و تا آخر این ماجرا را برویم. من انتظار چنین چیزی را داشتم ولی شاید جهان بشری وجهانی که در حوزه اعتیاد کار میکند، انتظار نداشته باشد که بالای 85،80 درصد پاکی صرف از کسانی که یک سال، یک سال ونیم از رهایی آنها یعنی از آخرین قطره شربت که مصرف کرده بودند، گذشته بود و ما به چنین نتیجهای برسیم. چون آخرین مطالعات دنیا میگوید که معتادینی که قطع مواد کردند، بعد از یک سال ممکن است، 7 درصد آنها سالم باشند و 93 تا 97 درصد عود به اعتیاد کرده باشند. امیدوارم این نتایج همچنان ادامه داشته باشد.
جناب مهندس
البته من یک توضیحی بدهم؛ در سال 94 نزدیک به چهار هزار نفر به درمان رسیدند، ستاد برنامهریزی کرده و ما هم دخالت نمیکنیم. لااقل پانصد نفر از آنها انتخاب میشود، بهصورت رَندُم (random) که این آزمایش روی آنها انجام بگیرد؛ آزمایش بنزودیازپین، THC، آمفتامین، متادون و خانواده تریاک. این مرحله از 30 نفر شروع شد که من از آقای دکتر خواهش کردم که گزارش را به بچهها برساند و آنها مطلع باشند که چه اتفاقی میافتد.
خانم مینو
وادی پنجم از فکر به عمل رسیدن است، آنچه را که در فکر و ذهن داریم، در زندگی پیاده کردن است. طبق مثلث پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک که شما در سی دی اشاره کرد بودید، اگر پندار انسانی نیک و مثبت باشد، روی گفتار و درنتیجه روی رفتار او اثر میگذارد و ما در این مرحله یاد میگیریم که افکار خود را اصلاح کنیم که شامل هفت اصل است که از بازگشت از ضد ارزشها شروع میشود و به رضا و تسلیم ختم میشود.
جناب مهندس
و اما بخش بعدی، در موردبحث فنی است که اگر خواستیم شربت OT را جایگزین متادون کنیم، چه عملیاتی را در کنگره 60 انجام میدهیم. چیزی که دردادن دارو در کنگره 60 مهم است، چه در کنگره و چه مکان دیگری سه اصل باید حتماً مراعات شود؛ یعنی باید روی آن فکر کنیم. آن سه اصل داروی مناسب، در میزان مناسب و در زمان مناسب فرق هم نمیکند، برای هر نوع بیماری این سه باید در نظر گرفته شود. فقط صرف اینکه ما شربت OT یا متادون را بدهیم نه داروی مناسب، ما باید بدانیم چه میخواهیم، مثلاً فرض کنید، ما میخواهیم، چیزی را بچسبانیم، وقتی میخواهیم بچسبانیم، ما چند رقم چسبداریم؛ چسب قطرهای، چسبدوقلو، چسب پلاستیک، چسبکاغذ، چسب سنگ و ... پس برای هر نوع ارتباطی باید چسب موردنظرش را پیدا کنیم، پس برای ما داروی مناسب بسیار مهم است که ما چه داروی را انتخاب کنیم، اگر بخواهیم بدانیم، داروی مناسب کدام است؟ باید ببینیم آیا آن چیزهایی که موردنیاز ما است، در این دارو وجود دارو یا ندارد؟ اگر بررسی کنیم، متوجه میشویم که داروی مناسب کدام است. برای مثال ترامادول یک دارویی است که از نارسئین گرفتهشده است. نارسئین یکی از مشتقات تریاک است، پس ترامادول یکی از مشتقات تریاک است، فقط نارسئین است و فقط یک کار خاص را در یک محدود خاص انجام میدهد. وقتی متادون را نگاه میکنیم، متادون نقشه تبائین است ویکی از مشتقات تریاک است، متادون یک سری کارها را انجام میدهد و یک سری کارها را انجام نمیدهد. یا داروی دیگری مثل بوپرون را نگاه میکنیم، باید بدانیم ویژگی آن دارو چی هست؟ ما چی نیاز داریم؟ آیا آن چیزی که ما نیاز داریم، آن دارو به ما میدهد یا نمیدهد؟ وقتی تریاک یا اُپیوم را نگاه میکنیم، باید ببینیم ویژگیهای آن چی هست؟ چه چیزهایی به ما میدهد؟ ما میبینیم در تریاک مرفین داریم، مرفین نشاطآور است، کلمه مرفین از مورفعه، الهه شادی و نشاط از یونان گرفتهشده است. هروئین از کلمه هیرو به معنی قهرمان گرفتهشده است، پس مسئله شادی و نشاط در مرفین است.
وقتیکه به کسی OT میدهیم، دیگر میل به خودکشی ندارد، دیگر افسرده نیست ولی ممکن است در داروی دیگری این را نداشته باشیم. وقتی شربت اُپیوم را میدهیم، میبینیم پاپاورین دارد. پاپاورین در سیستم پزشکی در اِریکشن نقش مهمی دارد حتی افرادی که مشکل نخاعی دارند برای مسائل زناشویی آنها پاپاورین تزریق میکنند، پس پاپاورین را در تریاک داریم. در مشتقات تریاک چیزی داریم که مرحله اُرگاسم را عقب میاندازد که ممکن است؛ مرفین، کدئین یا چیز دیگری باشد. در تریاک چیزی داریم به نام پُروتوپین که تنظیمکننده ضربان قلب است. پس ما باید به تمام مشتقات و جزئیات نگاه کنیم، من فقط روی بعضی از مشتقات حضور ذهن دارم، اگر مطالعه کنیم و تمام مشتقات تریاک که بین 25 تا 50 ترکیب است را نگاه کنیم، آنوقت میتوانیم نظر بدهیم؛ یعنی پزشک میتواند، نظر بدهد که وقتی شما تریاک مصرف میکنید، دیگر نمیخواهد فولکستین، لورازپام یا آمی تریپتیلین که ضدافسردگی است، بخورید، چون در خود تریاک وجود دارد. ما باید این را در نظر بگیریم تا بتوانیم داروی مناسب بدهیم. داروی مناسب بدهیم که مسئله زناشویی، مسئله خواب و مسئله افسردگی او درست شود و دیگر میل به خودکشی نداشته باشد و بسیاری از مسائل دیگر، وقتی نگاه کردیم، میتوانیم تشخیص بدهیم. منظور از داروی مناسب این نیست که از روز تعصب بگوییم که نه این دارو بهتر است یا آن دارو بهتر است، باید استدلال بیاوریم و نگاه کنیم.
تمام کسانی که ناراحتی قلبی متعددی داشتند، به این تجربه رسیدیم که با شربت تریاک هیچ شکلی برای آنها به وجود نمیآید. من مطمئن هستم و صد در صد به این نتیجه رسیدم که اگر کسی ناراحتی قلبی، کلیوی و کبدی دارد، اگر ما بخواهیم او را ترک بدهیم و بهجای مصرف او که تریاک، شیره، هروئین یا قرصهای مختلف بوده، اگر او را روی متادون ببریم، ضربه شدیدی میخورد و بیماری او روزبهروز بدتر میشود که بهتر نمیشود، به خاطر اینکه ترکیباتی که فرد لازم داشته را در متادون نداریم ولی شربت OT مشکلی ایجاد نمیکند، چون تمام ترکیبات را دارد حتی تنظیمکننده ضربان قلب را دارد تا حدودی تنظیمکننده فشارخون را دارد، قند را تا حدودی کنترل میکند ولی درمان نمیکند، خواب و مسائل زناشویی را هم کنترل میکند. در هر قسمتی باید نگاه کنیم که چرا باید این دارو را بدهیم؟ مگر میشود به یک نفر 30 تا قرص بدهید؟ افرادی که اعتیاد داشتند و برای درمان اقدام کردند، وقتی پیش ما میآیند، میبینیم که در روز 40،35،30 تا قرص میخورند؛ صبح، ظهر، شب، انواع و اقسام قرصها را میخورند.
پس یکی داروی مناسب شد، دیگری میزان مناسب است. چه میزان بدهیم؟ چه اندازه بدهیم؟70 سیسی متادون یعنی چه؟ یکی عرق خورده بود، او را پیش قاضی بردند، قاضی گفت: او را هزارتا شلاق بزنید. گفت: آقای قاضی یا شلاق نخوردی یا نمیدانی هزارتا چند تا میشود. وقتی میبینید 150 میلیگرم یا 200 میلیگرم متادون یا 70 سیسی متادون یا 60 سس شربت تریاک، خوب این میزان درست نیست، این میزان تخریب بسیار وحشتناکی در فرد ایجاد میکند. پس باید میزان را بدانیم که دو، دو تا چند تا میشود؟ قدیم در کنگره 60 در تمام پروتکلها زمانی که در مرکز اینکاس پایلوت میکردیم؛ دیلی در 24 ساعت، 17 سیسی در روز بود اما الآن شده 16/5 سیسی، نیم سیسی کمش کردیم، چون 17 قابلتقسیم بر 3 نبود، کردیم 16/5 سیسی یعنی 3 تا 5/5 سیسی.پس یکی میزان دارو است، خوب یکی با یک عدس تریاک نشئه میشود، یکی با سه تا گردو تریاک نشئه میشود، یکی با هروئین، یکی با 50 تا تزریق، یکی با یک تزریق نشئه میشود، میزان همهی اینها فرق میکند. پس میزان دارو خیلی مهم است و اَلابختکی نمیشود، اینکه بگوییم: فعلاً دارویت را بخور تا ببینیم چطور میشود، بعد بگوییم: خوب است، نشئهات کرد؟ او هم بگوید: نه و ما هم بگوییم: خوب بیشتر بخور.
سومین اصل زمان مناسب است، دارو را کی بخورد؟ چه ساعتی بخورد؟ با چه فرایندی بخورد؟ شکم خالی بخورد یا شکم پر بخورد؟ طول عمر مؤثر آن چقدر است؟ یک طول عمری است که خیلی قوی است؛ یعنی دارو هنوز در جریان خون است و ذرهذره پایین میآید. فرد آزمایش گرفته که میگوید: در آزمایش شما کدئین دیدهشده ولی ضعیف است؛ مثلاً سه تا پِلاس، پنجتا پِلاس، یا یک پِلاس است. عمر مفید مرفین یا مواد در بدن 7،6 ساعت است ولی در مدت 12 ساعت رو به کاهش میرود؛ بنابراین ما بهترین عملی که انجام دادیم، زمان مناسب را کردیم TDS. این شوخی نیست که واقعاً از افراد رَندوم گرفتهشده، در کنگره 60 به افراد زنگ زدند که بیایید، آمدند و بعد از آنها آزمایش گرفتند، یک سال و نیم از درمان آنها گذشته، میزان 80 در صد ماندگاری در درمان است که رقم شگفتانگیزی است و ممکن است کسی باورش نشود. به آقای دکتر گفتم: به فردی که ناظر دکتر مکری است و به فردی که ناظر دکتر دیگری است، حتماً بگو که در این مسئله حضورداشته باشند و الآن گزارش کنید، چون نتیجه اصلاً قابلباور نیست که بعد از یک سال و نیم 80 درصد درمان داشته باشیم، به خاطر اینکه ما طبق داروی مناسب، میزان مناسب و زمان مناسب عمل میکنیم. در زمان مناسب دارو را سه تا 8 ساعت میدهیم، خیلی راحت است که فقط روزی یکبار دارو به او بدهیم و او بخورد، خوردن دارو روزی سه بار زحمت دارد، باید حتماً تکان بدهد و به خانه ببرد ولی از روز اول که هزار و پنج نفر را در اینکاس مرکز ملی مطالعات پایلوت کردم، گفتم: حتماً باید این افراد TDS باشند و TDS هم اجرا شد. گفتند: اگر بیماران دارو را با خودشان ببرند، شاید دارو را بفروشند، گفتم: برای اینکه آموزش ندادید. به دکتر مکری گفتم: آقای دکتر یک اسلحه کمری را که به خانه میآوری، ممکن است، بچهها همدیگر را بکشند ولی در پادگان که پر از مهمات است، کسی کشته نمیشود، چون آنجا آموزش دادند. ما این شربت تریاک را که میدهیم دست فرد، باید به او آموزش بدهیم که چطور استفاده کند. پس در کنگره 60،TDS را آموزش دادیم که 5 صبح، 6 صبح، 7 صبح، کدام مریض زیر بار دارو میرود؟ میگوییم ساعتت را کوک کن یا 5 یا 6 یا 7 صبح دارویت را بخور و دوباره بخواب. دارو را میخورد تا میخواهد نشئگی او بِپرد، ظهر میشود و دوباره دارویش را میخورد، وقتی خورد، چند ساعت بعد دوباره دارو را میخورد، پس این TDS بود.
الآن یکی میآید به کنگره و میگوید: من روزی 50 سیسی یا 40 سیسی متادون میخورم، میخواهد در کنگره 60 درمان کند یا همراه مواد متادون هم دارد، همراه شیشه، متادون هم مصرف میکند. اولین کاری که ما انجام میدهیم، این است که وقتی متادون همراه شیشه یا حشیش یا تریاک یا هروئین باشد، هر موادی که همراه متادون باشد را قطع میکنیم، چون غالب متادون است. میگوییم: حشیش قطع، شیشه قطع وقتی شیشه همراه متادون باشد و ما شیشه را قطع کنیم، مصرف متادون پایین میآیند، چون شیشه ضد متادون است، حشیش ضد متادون است و او را خمار میکند. پس اولین کاری که میکنیم، متادون را خلع سلاح میکنیم و یک دارو میکنیم. مرحله دوم در کنگره 60 این است که متادون را فوری TDS میکنیم. فرد میگوید 35 سیسی متادون میخورم،35 سیسی را TDS میکنیم. چگونه TDS میکنیم؟ میآییم تقسیمبر 3 میکنیم، وقتی میخواهیم تقسیمبر 3 کنیم، درصدی از متادون را کم میکنیم؛ مثلاً وقتی فردی میگوید: 25 سیسی متادون مصرف میکنم، میگوییم TDS را 3 تا 7 تا کن! 3، 7 تا میشود 21، 25 سیسی را تبدیل به 21 میکنیم و سه، چهار تای آن را فوری میزنیم، بعد میشود 3 تا 7 تا متادون یا وقتی میگوید: من 19 سیسی متادون میخورم،4 تای آن را میزنیم، میکنیم 15 سیسی TDS، 5 تا صبح، 5 تا ظهر، 5 تا شب.
پس اولین کاری که میکنیم، اضافات متادون و هر چه همراه متادون است را حذف میکنیم. دومین حرکت این است که آن را TDS میکنیم، وقتی TDS میکنیم، ممکن است شش، هفت سیسی از متادون را بزنیم، اینجا موقعیت خوبی است و ما میتوانیم این کار را انجام بدهیم، چون برنامه او را به هم میزنیم، برنامهای که یکمرتبه در روز 19 سیسی، 20 سیسی متادون یا قرص میخورد را ما به هم میریزیم، چون به همریختیم، این وسط برنامه یک خورده نامنظم میشود، آنجا پنج، شش سیسی را برمیداریم که در این بههمریختگی اصلاً احساس نمیشود. پس فرد را سه تا TDS میکنیم، بستگی به میزان خودش. وقتی TDS را سه تا میزان کردیم، روی شربت OT نمیبریم، میگوییم: روی همان متادون باش! میگوید: متادونی که از عطاری یا از کلینیک میگرفتم، تمامشده؟ میگوییم: از هرکجا متادون میگرفتی، برو متادونت را بگیر! یک هفته میگذاریم روی TDS متادون با آن شرایط باشد، چون باید سازگاری انجام بگیرد، بدنش که با متادون عادت کرد، حالا میخواهیم شربت تریاک به او بدهیم. ما یکمرتبه متادون را برنمیداریم، فوری جای آن شربت OT بدهیم، چون اگر این کار را بکنیم، با شکست مواجه میشویم و بدنش کاملاً این قضیه را نمیپذیرد. چهکار میکنیم؟ وقتی TDS کردیم، یک هفته یا دو هفته که زمان گذشت، بستگی دارد، چه طور برنامهریزی کنیم، بعد TDS که یک وعده صبح، یک وعده ظهر و یک وعده شب است، ما میآییم، وعده ظهر را برمیداریم و بهجای متادون به او OT ولی صبح و شب به او متادون میدهیم، اگر بخواهیم سریع عمل کنیم، یک هفته که گذشت، یک وعده دیگر را برمیداریم؛ صبح و ظهر را OT ولی شب را متادون میدهیم. هفته سوم که گذشت، شب را حذف میکنیم و بهجای متادون،OT میدهیم. بیش از یک ماه این جایگزینی انجام میگیرد، در این جایگزینی اوا پارازیتهای دور و بَرش حذف میشود، دوم TDS میشود، سوم هفتهبههفته جایگزین میکنیم. حالا میزانی که میخواهیم جایگزین کنیم، چه قدر میباشد؟ این را به تجربه به دست آوردیم و یک فرمولی که دقیق محاسبه کرده باشیم، نیست. عملاً نتیجهگیری کردیم و جواب خوبی گرفتیم. 10 سیسی متادون میشود، 50 میلیگرم متادون. هر سیسی متادون مساوی است با 5 میلیگرم متادون. ما دقیقاً معادل متادون، OT میدهیم، اگر ما TDS کردیم و 9 سیسی متادون بود، 3 سیسی صبح، 3 سیسی ظهر و 3 سیسی شب متادون میخورد، آنجا 3 سیسی متادون را برمیداریم و دقیقاً 3 سیسی OT جای آن میگذاریم؛ یعنی معادل خودش قرار میدهیم تا 10 سیسی، پس تا 10 سیسی همان معادل را میدهیم، از 10 تا سیسی 20، متادون نصف میشود؛ یعنی اضافهاش نصف میشود. وقتی شخص 20 سیسی متادون میخورد، 10 سیسی اول را 10 سیسی OT میدهیم، 10 سیسی دوم یعنی 11 تا 20 را ضربدر نیم میکنیم، آنجا نصف میشود و تقریباً 15 سیسی میشود. 10 سیسی اول، 10 سیسی. 10 سیسی دوم که نصف شد، میشود 5 سیسی که باهم 15 سیسی میشود از 20 سیسی به بالا به ازای هر سیسی یکدهم سیسی شربت OT میدهیم؛ یعنی اگر شد، 30 سیسی، 10 سیسی اول میشود 10 سیسی OT،10 سیسی دوم میشود 5 سیسی،10 سیسی سوم میشود، یک سیسی که جمعاً میشود 16 سیسی OT. بههرحال هر جوری بدهیم باید ساز را طوری کوک کنیم که از 5/16 سیسی OT میزانش بالاتر نباشد، با این کار ما این مسئله را کاملاً راحت انجام میدهیم. این قضیه در شیره هم صادق است، بهتازگی در حال عوض کردن پروژه شیره هستیم، اگر فرد روی تریاک باشد، مستقیماً روی OT میرویم ولی اگر روی شیره خوراکی باشد، ما دیدیم که افرادی که شیره خوراکی میخورند، مثل تریاک و هروئین و بقیه خوب نمیشوند، یک خورده دیر خوب میشود، مخصوصاً شیره سوخته که خیلی بدتر است. شیره را یکمرتبه حذف نمیکنیم، شیره را که خوراکی است TDS میکنیم، میگوییم: همان شیره را بهصورت TDS بخور، بعد ظهر او را برمیداریم و OT میدهیم، بعد صبح را برمیداریم و OT میدهیم و در آخر هم شب را برمیداریم و OT میدهیم. این جایگزین OT بود بهجای متادون که به شما شرح دادم.
پس مشخص شد که داروی مناسب، میزان مناسب و زمان مناسب باید داده شود و جایگزین هم به این طریق باشد. هفته آینده طریقه جایگزینی را از عزیزان سؤال میکنم که چه میزان باید انجام بگیرد، یک الگو میدهم و شما باید جواب آن را بدهید.
حضور و غیاب پزشکان:
تهیه کننده و وبلاگ نویس: مسافر علیرضا نیکروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
7164