English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه، ازدواج

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه، ازدواج
هشتمین جلسه از دوره شصتم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 با دستور جلسه ازدواج در روز چهارشنبه مورخ 96/7/26 به استادی و نگهبانی مهندس دژاکام و دبیری خانم زهرا راس ساعت 10 صبح آغاز به کار نمود.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
من هیچ منظوری برای انتخاب این دستور جلسه نداشته ام. بارها شده راجع به آداب معاشرت و غذاخوردن صحبت کردیم و همین موضوع را خیلی ها نمی دانستند، مثلاً گرفتن قاشق با دست راست و گرفتن چنگال با دست چپ. غذاخوردن را از یک گوشه ی بشقاب باید انجام دهیم و ... تصمیم گرفتم راجع به ازدواج هم صحبت کنیم و اگر مشکلی هست راهنمایی کنیم. به طور کلی در کشور ما و حتی در سراسر جهان سن ازدواج مرتب رو به بالارفتن است. یکی از معضلات کشور ما که در آینده با آن مواجه خواهیم شد، جمعیت منفی است. وقتی ما در کشورمان تولید مثل و تولد نداشته باشیم، جمعیت رو به کاهش می رود، وقتی جمعیت رو به کاهش رفت، مشکلات شروع می شود، دیگر نیروی کار نداریم، دیگر ساختمان سازی نداریم. یکی از مسائلی که باعث رکود املاک شده است، این است که کسی داوطلب و متقاضی نیست. این موضوع یک زنگ خطر برای کشور ما و کل دنیا است. 
من بارها گفته ام، من هیچ نظری در خصوص ازدواج در کنگره 60 ندارم، ازدواج در کنگره 60 هیچ مانعی ندارد، هرکس می خواهد ازدواج کند می تواند از روشهای سنتی استفاده کند و هیچ مشکلی نیست، فقط یک شرط وجود دارد، نه تنها برای ازدواج، بلکه برای کارکردن. 
یکی از کشورهایی که با اسلام آشنایی نداشتند، یکی از سرزمینهای مسلمین را تسخیر می کنند. وقتی در شهر بودند، ظهر می بینند که یکسری در بالای پشت بام ها داد می زنند، وحشت می کند و به وزیر می گوید اینها چه می گویند، می گوید: اینها اذان می گویند. می گوید: بعد از اذان باید چه کار کنند؟ می گوید: باید نماز بخوانند. می گوید: این اذان و نماز برای ما ضرری ندارد؟ می گوید: نه. می گوید: پس ایرادی و مشکلی ندارد می توانند اذان بگویند. 
حالا این داستان ماست، اگر کاری به کنگره ضرر نمی رساند، از نظر ما هیچ ایرادی ندارد. اگر می گوییم شراکتی کار نکنید، بخاطر این است که به تجربه ثابت شده است که شراکت باعث ضرر و اختلاف می شود و باعث خشک شدن ریشه های ما در کنگره می شود. 
من با ازدواج در کنگره، هیچ مشکلی ندارم. ولی اگر به مشکل خوردند، به ما هیچ ارتباطی ندارد. چون اگر خوب شود که برای خودتان است، ولی اگر بد شود، در کنگره مشکل بوجود می آید. 
به طور کلی، کنگره 60 برای استحکام خانواده ارزش بسیار زیادی قائل است، در کنگره ما باید به خانم ها احترام بگذاریم و این کار خوشبختانه در کنگره به خوبی اتفاق می افتد، روز جمعه که درپارک طالقانی مراسم بود، صندلی گذاشتیم و گفتیم خانواده ها روی صندلی بنشینند و آقایان ایستادند. به خانمها احترام بگذارید و به چرندیاتی که می گویند: مثلاً طرف زن ذلیل است، اهمیت ندهید. اگر بچه ای درس بخواند، می گویند: بچه مثبت است. اگر درس زیاد بخواند، می گویند: بچه خرخون است. اینها همه جملات منفی است. چه کسانی این حرفها را می زنند، کسانی که درس نمی خوانند، کسانی که به خانمها احترام نمی گذارند. چطور می شود به زنی که از او متولد شده ایم، احترام نگذاریم و گستاخی کنیم. ما در پارک و کنگره کاملاً به خانمها احترام می گذاریم. قدیم ها این مسئله جزو فرهنگ ما بود. اگر در اتوبوس بودیم و یک خانم می آمد، حتماً از جای خود بلند می شدیم. وقتی با خانمها صحبت می کردیم، از مفرد و لفظ تو، استفاده نمی کردیم. ما باید در کنگره، پایه های خانواده را محکم کنیم. ما کنگره نمی آییم که خانواده هایمان را منهدم کنیم. 
ازدواج هم مثل یک مثلث است، یک طرف ضلع مذکر، یک طرف ضلع مونث، ضلع بعدی قاعده است. در قاعده باید در نقاط مشترک کار کرد، ما نمی توانیم روی نقاط غیرمشترک کار کنیم. هرچه نقاط غیرمشترک زیادتر باشد، طول این قاعده زیاد تر می شود و دو ضلع دیگر مثلث از هم فاصله می گیرد. در انسانها، هیچ چیزی مشابه هم نیست. اثر انگشت هیچ انسانی مشابه یکدیگر نیست. شبکه و مردمک چشم هیچکسی مشابه دیگری نیست. موی سر هر فردی با فرد دیگر فرق می کند. اگر ما هفت میلیارد جمعیت دارید، هفت میلیارد تار مو داریم که با هم متفاوت هستند. شما چطور می توانید دو نفر را پیدا کنید که همه چیز آنها مشابه یکدیگر باشد. آن چیزی که زندگی را محکم نگه می دارد، مشترکات است. ما باید بگردیم و نقاط مشترک را پیدا کنیم، نباید روی نقاط اختلاف کار کنیم. بعضی از زن و شوهرها روی نقاط غیرمشترک کار می کنند و می خواهند یکدیگر را مثل خودشان کنند و اینجا جنگ می شود. مثلاً یک آقا از خورشت بادمجان خوشش نمی آید، حالا چه اجباری دارد که زن هر شب خورشت بادمجان درست کند؟ مثلاً طرف از اسم مادرزنش خوشش نمی آید، تو هم نباید دایم اسم او را مطرح کنی.
اگر فکر کنید که ما می توانیم، کسی را پیدا کنیم که صد در صد با ما جور باشد، خدا می داند. ازدواج مثل عشقهای افلاطونی نیست، شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون. اینها که داستانهای عشقی قشنگی هستند، هیچکدام به هم نرسیدند. چون بهم نرسیدند، این اتفاقات افتاد، شاید اگر بهم می رسیدند، با مشکلات دیگری روبرو می شدند.
از تو حرکت، از خداوند برکت. شما حرکت کنید، خداوند کمک می کند. البته الآن در مقطع مشکلی هستیم، البته وضع رفاهی و مالی مردم، خیلی بهتر از 30سال پیش است، چیزی که هست این است که سطح توقع ها عوض شده است. ما ضرب المثل داشتیم که می گفتند: قدرِت رسید به 100تومن، هر شب بخور مرغ و پلو. قدیم 100تومن خیلی زیاد بود و مردم سالی یکبار پلو می خوردند، ولی الآن هر شب همه برنج و پلو می خورند. قدیم یخچال و گاز و تلویزیون نبود و البته مردم راحت تر بودند. الآن خانمها و آقایان می خواهند ازدواج کنند، حتماً باید یک آپارتمان داشته باشند، بعد یخچال و تلویزیون و فریزر و گاز و .. می خواهد و اینها کار را سخت کرده اند. شخص وقتی می خواهد قدم برای ازدواج بگذارد، می بیند که مشکلات زیادی جلوی پایش است که نمی داند چه کار کند.
کسانی که ازدواج کرده اند، به گونه ای عمل کنند که پایه های زندگیشان را حفظ و قدرتمند کنند. کسانی هم که ازدواج نکرده اند، به این قضیه فکر کنند. در کنگره اگر می خواهید این کار را انجام بدهید، به روش سنتی عمل کنید، هر چه شد به عهده خودتان. یک تکه زمین خداوند اینجا هست که شما بیایید و فقط بگویید سلاماً سلاما، پس مراقبت باشید که این اختلافات در کنگره وارد نشود. 
سعی کنید روی مشترکات یکدیگر کار کنید. شما در کنگره در این هفته فرصت دارید راجع به این مسئله صحبت کنید. 
1ـ کسانی که خانواده دارند، محکم به خانواده ی خود بچسبند و روی نقاط مثبت و مشترک کار کنند. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید. قدر این عافیت را بدانید. 
وقتی می خواهید ازدواج کنید، مهریه های سنگین نگذارید، چون مهریه های خیلی سنگین باعث جدایی دو طرف می شود. مثلاً شخص آمده 5000سکه مهریه کرده و بعد می گوید مهریه را کی داده و کی گرفته. الآن مهریه را می گیرند و خیلی خوب هم می گیرند. 
من یک آشنایی داشتم، پزشک بود و 5000سکه طلا مهریه می دهد، بعد از 3 ماه طرف تقاضای مهریه می کند. 
طرف به نیت 124000پیغمبر ، 124000سکه بهار آزادی مهریه می دهد. یک چیز معقول انتخاب کنید. 
مهم این است که شما به این قضیه فکر کنید و بخواهید انجام بدهید، خداوند هم به شما کمک خواهد شد.
یک نکته دیگر هم ضروری است که بگویم: 
مثلاً فرض کنید، در کنگره خواست یک ازدواج شکل بگیرد، مرحله مقدماتی صورت گرفته، بعد در کنگره خانمها طرف را می بینند و با اسم فامیل طرف مقابلش صدا می زنند و این کار باعث خراب شدن کارها می شود. شما چطور می توانید روی دختر مردم اسم بگذارید؟ اگر کسی برای خواستگاری رفت، هیچکدام حق نداریم که پرس و جو کنیم. چون این کار باعث می شود که کار سخت شود و ممکن است در ادامه اگر وصلتی صورت نگیرد، باعث دور شدن آنها از کنگره شود. 
مسئله بعدی؛ 
برگزاری مراسم جشن تولدها. ما به یک دلایلی جشن تولد را از دستورجلسه خارج کردیم و گذاشتیم آخر جلسه. الآن دومرتبه برنامه تولد داخل متن دستور جلسه می شود. الآن ما دعا را می خوانیم و بعد جشن تولد شروع می شود. از حالا در تمام شعب در نوشتارها، بعد از اعلام آخرین نفر سفر دوم، شخصی که تولدش است اعلام سفر می کند و مراسم تولد برگزار می گردد و بعد از آن اعلام سفر، آزادمردها و بعد حرمت و پایان جلسه. بعد از گذشت مدتی، شخص می خواهد تولد بگیرد، باید این مراسم در کمال متانت و احترام باشد، بخاطر همین تولد را در داخل جلسه گذاشته ایم. 
نکته بعد؛ 
تمام راهنمایانی که لژیونشان بسته است، باید شال خود را ببندند، این را اجراء کنید و تمام راهنمایانی که شاگرد نمی گیرند، باید شالشان بسته باشد. بقیه باید بالا خودشان را معرفی کنند و شاگرد، راهنمایش را انتخاب کند. هیچ فردی در هیچ جایی حق ندارد، برای کسی راهنما انتخاب کند، چه در گروه خانواده و چه در گروه آقایان مسافر.امیدوارم این نکته را هم از حالا به بعد اجراء کنید. 
از اینکه به حرفهای من گوش کردید، سپاسگزارم.

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

96/07/26

دانلود

نگارنده: مسافر احمد شریفیان
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .