English Version
English

مشروح سخنان دکتر مکری در آخرین روز از کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد

مشروح سخنان دکتر مکری در آخرین روز از کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد

یازدهمین کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد که در مرکز همایش های رازی دانشگاه ایران در حال برگزاری بود، روز جمعه 24 شهریور به کار خود خاتمه داد. در آخرین روز از این گردهمایی پنلی تحت عنوان رویکردهای کنگره 60 با حضور دکتر مُکری و مهندس با شرکت جمع کثیری از اساتید، دانشجویان، پژوهشگران حوزه اعتیاد و اعضای کنگره 60 برگزار گردید.

شما را به مطالعه مشروح سخنان دکتری مُکری در این رویداد دعوت می‌نماییم:

از حضور شما تشکر می‌کنم و روز سوم دانش اعتیاد را ادامه می‌دهیم.

در این کنگره که یازدهمین کنگره است، به‌نوعی دانش اعتیاد را از مسیرش توسعه می‌دهیم و به گفتمان اجتماعی می‌کشانیم؛ یعنی علاوه بر اینکه در مورد مبانی بیولوژیک، مبانی روان‌شناسی و مبانی ارگانیک وابستگی به مواد در دو روز گذشته صحبت شده، این کنگره استفاده از راهکارهایی جهت توسعه و کاربرد این دانش برای آحاد کشور که بخواهند بهره‌مند شوند، اقدام می‌کند.
من تشکر می‌کنم از جناب آقای دکتر روشن پژوه و آقای دکتر جغتایی که این فرصت را فراهم کردند که بیشتر از سال‌های قبل ما تأکیدی بر مسائل اجتماعی، مداخلاتی و حتی نگاه به راهکارهای مختلفی جهت بهبود شرایط اجتماعی به کار ببریم. این همان چیزی است که ما تحت عنوان ترجمان دانش صحبت می‌کنیم؛ یعنی علمی که وجود دارد باید به درد مردم بخورد؛ فقط بین یک حلقه دانشمندان ردوبدل شدن، ارزش اجتماعی آن را کم می‌کند. اگر دقت کرده باشید، تیتر این کنگره «گفتمان اجتماعی، ترجمان دانش و جهت‌گیری‌های آینده» است.
امروز بحث را روی مسائل گروه‌های همتایان متمرکز کردیم که بخش زیادی از درمان در کشور توسط گروه همتایان صورت می‌گیرد. درواقع این ترجمه‌ای است از گروهی که قبلاً درگیر مصرف بودند و آسیب‌های مصرف را دیدند و حالا به درمانگر تبدیل‌شده‌اند.
ما امروز می‌خواهیم در مورد مداخله کنگره 60 و آشنا کردن افراد با این مداخله به بحث بنشینیم. من بارها به مهندس گفته بودم که کاش فرصتی بشود و من توری برای دست یاران روان‌پزشک بگذارم و حتی کسانی که هیچ علاقه‌ای به درمان اعتیاد ندارند؛ من می‌خواستم این افراد ببینند که چگونه افراد خودیار عمل می‌کنند و مکانیسم اثر آن‌ها و شکل‌گیری دینامیک آن‌ها چگونه است. این‌یک علم بسیار بزرگ است. تا زمانی که در آن محیط نروید و روح قضیه را درک نکنید، نمی‌توانید بفهمید که شکل‌گیری دینامیکی جمع یعنی چه و چگونه است که جمع رفتار انسان را می‌سازد.
من با دانشجویانی که در این جمع بودند این صحبت را داشتم که شما فرد را به‌صورت ذات می‌بینید، درصورتی‌که علم در سال‌های اخیر روی این قضیه مانور داده است که situation و context یعنی محیط و شرایط بیرونی می‌تواند خیلی بیشتر خودآگاه ما را بسازد و ما قالب این را در گروه‌های خودیاری و پویایی جمعی ببینیم.
من حدود ده سال است که با کنگره 60 آشنا شده‌ام و چند پژوهش مشترک با کمک مرکز ملی مطالعات در مورد اثربخشی انجام داده‌ایم. ارقامی که در این زمینه ارائه شد، مرا مجاب کرد که افراد با این روش بهبودی پیدا می‌کنند و به مرزهای سلامت می‌رسند.
من از همکاران، روان‌پزشکان و روان‌شناسانی که در این جمع حضور دارند می‌خواهم که دیدگاه‌های بهبودی، ریکاوری و سلامت را از منظر دیگری نگاه کنند. بسیاری از تصاویری که آقای مهندس دژاکام در جلسه امروز نشان دادند، ما در کتاب‌های روان‌پزشکی متعارف نمی‌بینیم. من بارها به همکاران رزیدنت تأکید کرده‌ام که در این مراسم و تعاملات شرکت کنند و الهام و ایده بگیرند که برای درمان بیماران استفاده شود.
من سه ایده‌ای که از کنگره 60 گرفته‌ام، می‌خواهم به همکاران خودم، پزشکان، روان شناسان و روان‌پزشکان خیلی سریع و ساده منتقل کنم.
اولین نکته:
همان‌طور که آقای مهندس دژاکام اشاره کردند، درمان منفرد در اعتیاد وجود ندارد؛ یعنی امکان ندارد کسی بگوید روشی ابداع‌شده است که با خوردن و خوابیدن و بدون هیچ تلاشی به درمان برسد. پس همکارانی که در رشته‌های علمی دیگر در حال فعالیت هستند، فراموش نکنند که «درمان بدون تلاش امکان‌پذیر نیست». اصطلاح علمی این قضیه "effort less  یعنی «شما نمی‌توانید به ریکاوری برسید» است. مثالی از effort می‌زنم. شما وقتی سربالایی یا سرپایینی می‌روید، تفاوت effort دارید. افرادی که ورزش می‌کنند، وقتی وزنه 25 کیلویی را بلند می‌کنند با وزنه 2 کیلویی، تفاوتی را حس می‌کنند یا وقتی فیلم سینمایی کمدی نگاه می‌کنید و می‌خندید و در مقابل یک مطلب علمی را می‌خوانید و یادداشت برمی‌دارید، تفاوتی را حس می‌کنید. در حال حاضر سال‌هاست که نورا ساینس به این مطلب فکر می‌کند که این effort از کجا می‌آید؟ چگونه است که بعضی افراد می‌توانند 5 صبح از خواب بیدار شوند و بدوند، درحالی‌که بعضی‌ها 5 صبح چشمشان را باز می‌کنند و شب قبل هم تصمیم گرفته‌اند که بدوند اما تا بیدار می‌شوند، دوباره می‌خوابند! این effort از کجا می‌آید؟
طب اعتیاد بدون فردی انسان‌ها امکان ندارد؛ یعنی شما اگر دنبال راه‌حلی هستید که من خوب شوم، امکان ندارد؛ درصورتی‌که در بقیه پزشکی این قضیه را داریم؛ به‌عنوان‌مثال شما غده‌ای در بدن دارید، بی‌هوش می‌کنند و بعد که از اتاق عمل خارج می‌شوید، فقط جای چند بخیه دارید و کمی درد و بعد حالتان خوب می‌شود.
این اسطوره که آمپولی هست یا واکسنی پیدا می‌شود که می‌زنند و فرد خوب می‌شود، امکان ندارد. اصل اولی که من از کنگره 60 می‌گیرم این است که شما نمی‌توانید بدون تلاش، با خوردن و خوابیدن خوب بشوید. در بیمارستان‌ها هم شربت تریاک می‌دادند؛ اما اتفاقی برای فرد نمی‌افتاد، زیرا فرد زمانی خوب می‌شود که خودش وارد یک تعامل با درمانش بشود و تلاش کند. پس همین‌جا، درب درمان‌های اجباری را ببندیم.
دومین نکته‌ای که من می‌خواهم از کارکرد کنگره 60 بیان کنم این است: 
در علم روان‌شناسی گفته می‌شود «هویت توصیفی خودت»، یعنی بدون اینکه تغییری در هویت و توصیف و برداشت زندگی از خودت اتفاق بیفتد، نمی‌توانی اعتیاد را درمان کنی. مثالی که در این زمینه زده می‌شود این است که مثل رخت چرک نیست که بیندازی در لباسشویی بشویی، باید تغییری در خودت ببینی؛ من قبلاً این آدم بودم، حالا این آدم شدم. تمام درمان‌ها و روان‌درمانی‌ها به این مفهوم رسیده‌اند که باید تفسیر و تعبیری که از خودت می‌کنی، تغییر پیدا کند. یک پیام ساده دیگر این است: تغییر فراگیر در سبک زندگی و نگرش به خودت؛ یعنی نمی‌توانی بگویی زندگی کاملاً شبیه زندگی زمان اعتیادم را دارم، فقط مواد در آن نیست! چنین چیزی امکان ندارد.
سومین مفهومی که من از کنگره 60 برداشت کرده‌ام این است:
فعالیت شما جمعی است؛ من فکر نمی‌کنم کسی در انزوا و فرد بتواند خوب شود. این مفهوم درروان درمانی بدین ترتیب است: آن چیزی که شما از خودت می‌بینی، فقط خودت نساختی؛ انعکاس یا آینه دیگران هم هست؛ یعنی دیگرانی که در اطراف شما هستند و شما را حمایت کرده و مورد تشویق قرار می‌دهند، با مفهومی که از خودتان دارید، فرق می‌کند. درواقع یک انسان، خودش به‌تنهایی خودش نیست؛ خودش است با مجموعه‌ای که در اطرافش وجود دارد. پس تا زمانی که مجموعه‌ی اطرافت ثابت و معیوب است، نمی‌توانی خوب شوی، امکان ندارد در چنین محیطی شما 180 درجه تغییر کنید؛ باید حتماً تغییرات در محیط شما هم منعکس شود. این مفهوم را تمامی گروه‌هایی که به بیداری معنوی رسیده‌اند، تأکید می‌کنند.
تصاویری که امروز اینجا دیده‌ایم، این مفاهیم را واضح نشان می‌دهد. شما زمانی که وارد وادی سلامت شدید، آیا شبکه‌ای که به شما پاسخ می‌دهد و تمام افرادی که با آن‌ها در تماسید، همان است؟ همه آن‌ها کاملاً عوض‌شده اند. درصورتی‌که انسان ممکن است تصور کند فقط خودش تغییر کرده است.
بنابراین، چالش سوم این است: انسان بدون تغییر محیط اطراف خود، امکان ندارد که خوب شود. اگر نمی‌تواند محیط خود را تغییر بدهد، باید به محیطی برود که توانایی تغییر آن را دارد. درواقع، تغییر فردی امکان‌پذیر نیست.
اسطوره‌ای تحت این عنوان که می‌بریم شمارا جایی می‌خوابانیم و ترکت می‌دهیم، جزء معیوب‌ترین چیزهایی است که وارد این رشته شد و متأسفانه سالها ما را دچار خستگی کرد. شما انبوهی از مشتریان و درمان‌جویانی را می‌بینید که می‌آیند کلینیک و می‌خواهند که با هر مبلغی خوب شوند. چنین چیزی امکان ندارد، باید تغییر فراگیر در خودت و در محیطت ایجاد کنی و این تغییر با تلاش و تدریجی است. ناگهانی امکان‌پذیر نیست و این تدریجی هم طولانی‌مدت است.
اگر از من بپرسید درسی که از سال‌ها مصاحبت با آقای مهندس دژاکام و مشاهده پیشرفت‌ها و موفقیت‌هایشان گرفته‌ام و می‌خواهم برای هم رشته‌ای‌های خودم ببرم، چیست؟ من این موارد را خواهم گفت.
بنابراین، خواهش می‌کنم به دنبال داستان‌هایی که یکجا بستری می‌شوی و سه‌روزه خوب می‌شوی نباشید. بدون تلاش امکان‌پذیر نیست و اگر این مفهوم تلاش را ما از درمان اعتیاد بگیریم، با صحنه‌های خیلی بدی مواجه می‌شویم.
من از همه شما خواهش می‌کنم که این مفهوم را در جامعه سرایت بدهید: درمان منفعل، خودبه‌خودی و ناگهانی امکان‌پذیر نیست؛ باید زحمت بکشید، تلاش کنید و تغییر فراگیر ایجاد کنید.
حتی مفهوم DST را به نوع دیگری هم می‌شود نگاه کرد، این روش یک تلاش درازمدت است. شما وقتی به باشگاه می‌روید چه می‌کنید؟ یک وزنه به شما می‌دهند و هر دفعه یک‌میزان کوچک به آن اضافه می‌کنند؛ ولی مهم این است که وزنه را بزنید و وقتی به آن مسلط شدید، یک‌ذره دیگر به آن اضافه می‌کنند و بعد این وزنه را سنگین می‌کنند. آن لِم سنگین کردن تدریجی یا کم کردن تدریجی، هر دو یک‌جور عمل می‌کند؛ یعنی من تلاش می‌کنم و یک پله به جلو می‌روم، موفق که شدم، تلاش می‌کنم و یک پله دیگر به جلو می‌روم و این روشی است که به نظر می‌آید یک انسان می‌تواند خودش را به‌سلامت برساند.
من تشکر می‌کنم از آقای مهندس دژاکام برای این نظامی که ابداع کردند. من خیلی دوست دارم که دانشجویان روانشناسی و روان‌پزشکی حتماً این سیستم را ببینند؛ حتی اگر درمان اعتیاد را نمی‌خواهند انجام بدهند، یا اگر معتقدند که اعتیاد درمان‌پذیر نیست، ولی بیایند و ببینند که چگونه تعامل انسان‌ها به تغییر ذهنیتشان منجر می‌شود.
یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای روان‌شناسی مدرن پدیده‌ای است به نام Situational is. شما همیشه فکر می‌کنید همه‌چیز از درون خودتان می‌جوشد، مثلاً من امروز اراده کردم و بلند شدم رفتم ورزش کردم؛ غافل از اینکه یک محیط انبوهی در اطراف شماست و یک عقبه روانی وجود دارد که جمع جبری آن‌ها در آن لحظه به اراده شما منجر می‌شود.
من وقتی در مورد معتادها صحبت می‌کنم، می‌گویم که بقیه مردم هم معتادند. اگر شما اضافه‌وزن دارید، اگر شما تنبلی می‌کنید، اگر کارهایتان را به عقب می‌اندازید، این همان دینامیک است؛ یعنی یکجایی که باید تلاش کنید، نمی‌کنید. همه این تئوری می‌شود یک نوع سندرمی که روان شناسان می‌گویند: عادات مخربی که ما در زندگی می‌بینیم از یک‌چیز نشئت می‌گیرد «عدم توان تنظیم خود».
این برداشت من بود. از همه شما متشکرم
 
نگارنده: همسفر اکرم
وب سایت کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .