English Version
English

مشروح سخنان مهندس در آخرین روز از کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد

مشروح سخنان مهندس در آخرین روز از کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد

یازدهمین کنگره بین‌المللی دانش اعتیاد که در مرکز همایش های رازی دانشگاه ایران در حال برگزاری بود، روز جمعه 24 شهریور به کار خود خاتمه داد. در آخرین روز از این گردهمایی پنلی تحت عنوان رویکردهای کنگره 60 با حضور دکتر مُکری و مهندس با شرکت جمع کثیری از اساتید، دانشجویان، پژوهشگران حوزه اعتیاد و اعضای کنگره 60 برگزار گردید.

شما را به مطالعه مشروح سخنان مهندس در این رویداد دعوت می‌نماییم:

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

یکی از عقل می‌نالد، یکی طامات می‌بافد / بیا کاین داوری‌ها را به‌پیش داور اندازیم
 
من از گردانندگان یازدهمین کنگره دانش و اعتیاد، دکتر محسن روشن پژوه، آقای دکتر جغتایی و نیز آقای دکتر مکری تشکر می‌کنم؛ چون خیلی نیرو و کار می‌برد تا چنین کنگره‌ای برپا شود. من خیلی خوشحالم و به سهم خودم از زحمات ایشان قدردانی می‌کنم تا این موضوع شکافته شود.
اگر یک انجیو بخواهد شکل بگیرد، باید سه‌پایه اصلی و اساسی داشته باشد:
1.  علم و دانش
2.  نیروی متخصص
3.  پول
اگر یک انجیو هرکدام از این سه مؤلفه را نداشته باشد، دچار مشکل و بحران خواهد شد. حالا این پول را از راه و روش صحیح و درستش به دست می‌آورد که راجع به این قضایا نمی‌خواهم بحث کنم. پس این اصل اساسی این موضوع است.
کنگره 60 اعتیاد را دارای سه مؤلفه می‌داند:
جسم، روان و جهان‌بینی. جهان‌بینی به مفهوم تفکر و اندیشه است. به‌عبارت‌دیگر، یک فرد معتاد در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی دچار تخریب‌شده است. نکته مهم این است که ما نباید کلی‌گویی نکنیم. نقطه دقیق تخریب و اختلال را باید در قسمت فیزیولوژی و جسم مشخص کنیم و نیز درروان و نیز در تفکر و اندیشه.
تعریفی که کنگره 60 برای اعتیاد ارائه داده است به‌این‌ترتیب است که «اعتیاد جایگزینی مزمن است»؛ یعنی جایگزینی مواد مخدر بیرونی به‌جای مواد مخدر درونی در قسمت فیزیولوژی؛ به عبارتی در این قسمت تعادل بیوشیمی شامل ناقل‌های عصبی مثل دوپامین، سروتونین، انکفالین، اندورفین، دینورفین و استیل کولین از بین رفته است. فردی که مصرف‌کننده است، زمانی که مواد مصرفی خود را قطع می‌کند، دچار بی‌خوابی می‌شود. علت چیست؟ علت این است که در افراد معمولی در هنگام خواب باید سه ماده سروتونین، آدرنالین و استیل کولین وارد عمل شوند. معتاد به خواب نمی‌رود تا شش ماه به خواب نمی‌رود. علتش چیست؟ این سیستم کار نمی‌کند؛ اگر فرد دچار اختلالات زناشویی است، به دلیل عدم عملکرد مناسب این سیستم است؛ اما این تخریب از کجا به وجود آمده است؟
مغز دارای یک سد خونی است و اجازه ورود هر میکروب و ویروسی را به درون خود نمی‌دهد. سد خونی شامل مویرگ‌هایی که است که خون را به مغز می‌رسانند. ولی مواد مخدر و الکل چون در چربی‌ها حل می‌شوند، از این سد عبور می‌کنند و وارد مغز شده و بعد از مدتی جایگزین می‌شوند. ازنظر کنگره 60 وقتی فردی معتاد محسوب می‌شود که این جایگزینی انجام‌شده باشد؛ یعنی شخص کاملاً به مواد مخدر بیرونی وابسته شده است.
در قسمت روان، یک روان افسرده و پریشان و مریض، جایگزین یک روان درست‌وحسابی شده است. در قسمت جهان‌بینی نیز که مربوط به تفکر و اندیشه فرد است، تفکر و اندیشه فرد برای ما بسیار حائز اهمیت است که اینکه شخص چگونه نگاه می‌کند؛ وقتی می‌گوییم جهان‌بینی، نه اینکه دیدگاه خاص، به‌طورکلی دیدن جهان، دیدن خودش، دیدن خانواده، دیدن شهرش، دیدن سیاست، همه‌چیز؛ آنچه را که در پیرامون خود و درون خود می‌بیند، شامل جهان‌بینی است و این بسیار مهم است. جهان‌بینی فردی که پوچ‌گرا باشد، می‌گوید دم‌به‌دم غنیمت است، دم را عشق است، من که قرار است فردا بروم زیرخاک، قرار است مور و ملخ بدن مرا بخورد، پس بگذار خودم با الکل و حشیش بدن خود را خراب کنم، چرا مار و عقرب‌ها این کار را بکنند؟! این شخص اگر مصرف‌کننده هم نباشد، طبیعتاً مصرف‌کننده می‌شود. این دیدگاه و تفکر بسیار حائز اهمیت است. کنگره 60 برای جهان‌بینی، 14 وادی را مثل 12 قدمی که معتادان گمنام دارند، پیش‌بینی کرده است. برای ترمیم ساختار جهان‌بینی اولین قدم این است که «با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر آنچه هست روبه‌زوال می‌رود»؛ یعنی تفکر است که همه‌چیز را می‌سازد. یک فرد مصرف‌کننده در تفکری گیر می‌کند که می‌گوید دم‌به‌دم غنیمت است! یعنی هرلحظه را می‌گذراند؛ بنابراین، تفکر و اندیشه او که چگونه فکر می‌کند، ما در 14 وادی در کنگره 60 داریم. چهارده وادی کنگره 60 چیز عجیب‌وغریبی نیست، ما در مکتب عرفان خود مانند چهارده وادی را داشته‌ایم؛ مثل هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم؛ یا هشت وادی که عبدالرحمن جامی دارد که اولین آن طلب است، دومین آن تهذیب اخلاق است، بعد سکر و حیرت و بعد فنا فی الله و بقاء بالله و بعد توحید و ... که مال زمان خودش است؛ ولی چهارده وادی مال همین مسئله است.
یکی از وادی‌های جالب در کنگره 60 وادی دهم است: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است». من امروز ممکن است دانشمند باشم، فردا تبدیل بشوم به یک بیمار روانی، من امروز ممکن است ثروتمند باشم، فردا نباشم، ممکن است من امروز قهرمان تیم ملی باشم و بعد تبدیل بشوم به یک مصرف‌کننده! بنابراین، صفت انسان می‌تواند تغییر کند، چون هم انسان و هم هستی، هم محیط و هم اجتماع جاری است؛ همه جاری‌اند، ثابت نیست. پس اگر کسی معتاد است، هیچ دلیلی ندارد که تا آخر عمر معتاد بماند.
از دیدگاه کنگره 60، مشخص کنم که اعتیاد به هر ماده مخدر و در هر مقطعی صد درصد قابل‌درمان است؛ چه کراک باشد، کوکائین، الکل، شیشه، تزریقی، سی سال هروئین تزریق می‌کند، هفتاد یا هشتاد سالش باشد، همه ازنظر کنگره 60 قابل‌درمان است. وقتی‌که صحبت درمان را می‌کنم، این را بارها گفته‌ام یک ترک‌داریم و یک درمان داریم. صحبت درمان این است که وقتی یک فرد مصرف‌کننده تریاک که ماده مصرفی خود را ترک کرده است، شب در یک انبار تریاک بخوابد و در آنجا به‌راحتی خوابش ببرد، نه اینکه مصرف نکند یا یک فرد هروئینی را که به درمان رسیده است ما در انبار هروئین بخوابانیم، آزاد هم باشد و شب در آنجا بخوابد و خوابش ببرد، آن موقع ما می‌گوییم که به درمان رسیده است. از دیدگاه کنگره 60، اعتیاد بیماری مرموز و غیرقابل درمان نیست و می‌تواند کاملاً پس‌رونده باشد.
آخرین وادی از وادی‌های چهارده‌گانه کنگره 60 این است: «آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است» یعنی دقیقاً آخرین وادی کنگره 60 محبت است و عشق است و مترادف است با توحید و یگانگی. ظروف تهی انسان‌هایی هستند که فاقد محبت‌اند. بدترین بلا برای انسان این است که کسی او را دوست نداشته باشد. همه ما دوست داریم که ما را دوست داشته باشند؛ اگر ما را دوست داشته باشند، ما احساس شادی و شعف می‌کنیم. در جهان‌بینی اگر تفکر فردی تفکر ناامیدی باشد و مشکلات دیگری داشته باشد، به قهقرا می‌رسد؛ خودِ ناامیدی انسان را مریض می‌کند.
ما در کنگره 60 هم‌زمان با درمان افراد، ذره‌ذره، پله‌پله تفکرشان را هم‌تغییر می‌دهیم و آن‌ها با این روش، تبدیل به انسانی سالم در اجتماع و جامعه می‌شوند با مرحله چهارده وادی. در وادی چهارم در کنگره 60 می‌گوید که: «در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش است». من نمی‌توانم مسئولیت خودم را به گردن خداوند بگذارم. من اعتیاد خود را به گردن خداوند نمی‌گذارم تا برایم حل کند، یعنی من توپ را پاس می‌دهم به زمین خداوند؛ من سرنوشت خانواده‌ام را که زن و بچه‌ام نان می‌خواهند، خرجی می‌خواهند به خداوند واگذار نمی‌کنم؛ من درمان خودم را هم به خداوند واگذار نمی‌کنم؛ من سعی و تلاش خود را می‌کنم و از خداوند می‌خواهم تا به من کمک کند؛ از تو حرکت، از خداوند برکت؛ بنابراین، در مسائل حیاتی واگذار کردن مسئولت به خداوند یعنی انسان از خودش سلب مسئولیت می‌کند. من شمه‌ای از وادی‌های کنگره 60 را برای شما مطرح کردم.
در قسمت فیزیولوژی کنگره 60 راجع به جسم چکار می‌کند؟
کنگره 60 معتقد است همان‌طور که این جعبه سیاه، من چون متخصص نیستم، مهندسی می‌دانم، این مغز و شبه افیونی را به‌صورت یک جعبه سیاه می‌بینم و نمی‌دانم داخلش چیست؛ من قبلاً در اثر استفاده از مواد مخدر و الکل، یک سری مواد را وارد سیستم مغز کردم، از آن‌طرف خروجی، بعضی چیزها آرام‌آرام از گردونه خارج‌شده است، حالا یا تحلیل رفته یا تغییر داده، بنابراین من اگر بخواهم این سیستم را به حالت اول بازگردانم، باید سیستم را معکوس کنم؛ یعنی قبلاً مواد را ذره‌ذره داده‌ام تا خارج‌شده، حالا باید ذره‌ذره بگیرم تا درست شود. هیچ‌کس با یک‌بارمصرف، معتاد نمی‌شود با پنجاه بار مصرف هم معتاد نمی‌شود، منظورم خارج شدن فیزیولوژی است؛ درست است که سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز می‌شود و با اولین مصرف، شما وارد جهان اعتیاد می‌شوید، اما هنوز سیستم نخوابیده است؛ بنابراین، طول می‌کشد.
بدبختی اعتیاد این است که به نرمی و به‌آرامی جلو می‌رود؛ همه تصور می‌کنند بدن آن‌ها فرق می‌کند؛ من می‌گفتم من دانشجو هستم، من مهندسم، من ورزشکارم با دیگران فرق می‌کنم، پس می‌توانم بر همه‌چیز مسلط باشم؛ غافل از اینکه اگر دیو باشی، اعتیاد شاخت را می‌شکند! ذره‌ذره وارد می‌شود و یک روز شما می‌گویید که سرماخورده‌ام یا آبریزش بینی دارید، کمردرد و پادرد و بیرون‌روی دارید و خیال می‌کنید که مریض شده‌اید، اما رفقا می‌گویند که: تو خماری! و اینجاست که شخص می‌فهمد چه خبر است.
بنابراین، ذره‌ذره فیزیولوژی از کنترل خارج می‌شود و زمان می‌برد. برای بازسازی این سیستم می‌بایست عملیات ازنظر مهندسی معکوس شود، به‌این‌ترتیب که یک ماده جایگزین را قلمداد کنیم و این جایگزین هر چه می‌خواهد باشد، فرقی نمی‌کند، البته ممکن است کمی فرق داشته باشد، اما به‌طورکلی هر دارویی می‌تواند جایگزین بشود؛ ولی ما در کنگره 60 آمدیم و روی اپیوم تینکچر کار کردیم. ما بر مبنای میزان مصرف هر فرد، تعیین دُز کرده‌ایم. ما نمی‌توانیم یک قواره کت‌وشلوار بدوزیم به تن همه بخورد. باید متر را برداریم و اندازه‌گیری کنیم و تعیین کنیم برای فرد موردنظر مثلاً یک متر و هشتاد سانت پارچه می‌برد. اعتیاد هم همین‌طور است ما با این کارها بیایم دُز را تعیین کنیم. یک نفر روزی سه مثقال شیره می‌خورد، یک نفر دیگر روزی یک ارزن شیره می‌خورد؛ یکی پنج‌تا تزریق دارد، یکی دو اسنیف دماغی هروئین می‌گیرد، یکی یک سیگاری حشیش می‌کشد، یکی تا عصر دو تا چلیم حشیش هم می‌کشد یعنی از سیگاری می‌رویم روی چلیم که آقایان بعضی‌هایشان می‌دانند، از سیگار خارج می‌شود و روی در بطری و در چپق و هویج و بادمجان را خالی می‌کنند و توتون می‌ریزند و می‌کشند! این‌ها با هم متفاوت است و باید تعیین دُز شود. وقتی تعیین دُز شد بر مبنای آن میزان دارو مشخص می‌شود.
در اعتیاد مسائلی وجود دارد که باید موردتوجه قرار بگیرد. یکی از این مسائل، پدیده سازگاری است. سازگاری یعنی چه؟ اگر فردی تریاک می‌خورد، (عزیزانی که در گروه‌های دیگر هستند، من مرتب اسم تریاک را می‌آورم، مشکل ایجاد نشود!) اگر فردی تریاک می‌خورد، درصورتی‌که تریاک را بکشد، سرحال و نشئه‌اش نمی‌کند. یک ماده است اما تریاکی که کشیدنی یا خوردنی است، اگر نوع مصرف تغییر کند، شخص دچار مشکل می‌شود، باید ده بیست سی روز بگذرد تا ذره‌ذره جواب بدهد. یا کسی هروئین را اسنیف می‌کند، حالا می‌خواهد روی زرورق استفاده کند، بازهم جواب نمی‌دهد؛ چون نوع گیرنده‌ها فرق می‌کند، کسی که تریاک را می‌خورد در معده از طریق معده و مخاط معده جذب می‌شود، کسی که تریاک را می‌کشد، باید از بینی، حنجره و گلو و ریه جذب شود؛ اصلاً سیستم و مسیر فرق می‌کند. روی بقیه مواد هم همین‌طور است. پس وقتی‌که تریاکی که کشیدنی است یا خوردنی است، نوع مصرف را تغییر بدهی، شخص دچار مشکل می‌شود، پس چگونه است که ما یک‌مرتبه ماده را عوض بکنیم؟ اگر ما ماده را یک‌مرتبه عوض بکنیم، بازهم جواب نمی‌دهد. ولی به خاطر اینکه جواب بدهد، ماده را بالا می‌بریم؛ درصورتی‌که اگر ما ماده را پایین بگیریم، به‌آرامی عملیات سازگاری انجام می‌گیرد. زمان سازگاری تقریباً بین بیست روز تا دو ماه طول می‌کشد. در تمام پایلوت ها ما از هفده سی‌سی بالاتر نرفته‌ایم؛ میانگین مصرف دُز روزانه چهار پنج سی‌سی است؛ اصلاً بالاتر نرفتیم، دُز را خیلی پایین گرفتیم.
من در یک مجموعه‌ای بودم، داشتیم صحبت می‌کردیم، یکی از عزیزان گفت ما در مجموعه‌ی خودمان که شربت OT را می‌دهیم، این‌ها بالا می‌آورند و دستگاه گوارششان قفل می‌کند، گفتم شما چقدر به آن‌ها OT می‌دهید؟ گفت: 60 سی‌سی؛ شصت سی‌سی یعنی معادل هفت گرم تریاک خوراکی؛ یک تا یک و نیم گرم تریاک خوراکی اثر مرگ‌آور دارد. پس اینجا میزان، دُز و اندازه کاملاً فرق می‌کند؛ بنابراین، همه را با یک‌میزان پایین می‌رویم تا سازگار بشود. حالا وای به حال اینکه ماده عوض شود، مثلاً فرد هروئین می‌کشد و ما می‌خواهیم به او شربت تریاک بدهیم یا مثلاً کراک یا شیره بوده و ما می‌خواهیم به او OT بدهیم یا هروئین بوده و ما می‌خواهیم به او متادون بدهیم. باید با این مواد سازگار شود؛ بنابراین، دُز در مسئله سازگاری برای ما بسیار مهم است.
مسئله دیگر، اشباع است که کنگره 60 به آن معتقد است. اشباع یعنی شما در یک لیوان آب، شکر بریزید و هم بزنید تا زمانی که دیگر شکر در لیوان آب حل نمی‌شود و در این مرحله، محلول به نقطه اشباع رسیده است. مصرف مواد مخدر هم یک نقطه اشباع دارد. ازنظر من نقطه اشباع، نقطه مرگ است. یک تا یک و نیم گرم مصرف تریاک، اثر کشندگی دارد؛ پس نقطه اشباع تریاک حداکثر یک و نیم گرم است. ده سی‌سی OT معادل یک و نیم گرم تریاک است. شانزده هفده سی‌سی OT نقطه اشباع OT است. اگر شخص بیش از این مقدار بخورد، جز تخریب ارمغان دیگری برای او ندارد. این را ما به بچه‌ها آموزش می‌دهیم که درست است تو همه‌چیز مصرف می‌کنی، اما از آن‌ها برخوردار نمی‌شوی، یک مقدار پول می‌دهی، آش بخوری؛ بیشتر باشد باعث تخریب و دل‌درد و مشکلات می‌شود. نقطه اشباع بسیار مهم است اما نقطه اشباع داروها چقدر باشد، این را متخصصین باید حساب کنند؛ من تریاک را حساب کردم تقریباً 17 سی‌سی است. بسیاری از افراد روی نقطه اشباع قرار دارند.تریاکی‌های قدیم وارد نقطه فوق اشباع نمی‌شدند و میزان مصرفشان معلوم بود؛ همیشه آن‌ها به میزان مصرفشان در کاغذ پیچیده شده بود و در جیب جلیقه‌شان بود و هرجایی که می‌رسیدند از تریاک خودشان می‌کشیدند. سی سال تریاکی بودند، نیم گرم تریاک مصرف می‌کردند. معلوم بود چه ساعتی، چه زمانی و چه مقداری؛ از تریاک دیگران نمی‌کشیدند. الآن اگر جوانان می‌خواهند معتاد شوند، اول یاد بگیرند و بعد معتاد شوند. نه هر که آینه برداشت قلندری داند، نه هر که سر بتراشید قلندری داند! باید یاد بگیرند. تریاک می‌کشد، شیره می‌خورد، سیگاری و حشیش چاق می‌کند، هروئین هم اسنیف می‌گیرد، دو تا سه تا خشاب دیازپام می‌زند تا شب می‌بینید که کلی مواد مصرف کرده است؛ کسی باید به این فرد بگوید اگر می‌خواهی مصرف کنی، یاد بگیر تو در مرحله اشباعی! کنگره 60 به مسئله اشباع معتقد است.
مسئله مهم بعدی تغذیه است که دارو چگونه تغذیه شود که خیلی مهم است. شخصی که روزی 20 بار مصرف می‌کند، چگونه می‌توان به این فرد روزی یک‌بار دارو داد؟ در کنگره 60 همه مصارف TDS بافاصله زمانی 8 ساعت است. شاید بگویند نه این ماده طول عمرش زیاد است، تفنگ هم بُردش خیلی زیاد است. یک تفنگ که با آن تیراندازی می‌کنند، 150 متر 300 متر بُرد کشنده‌اش است، 400- 500 متر برد مؤثرش است که زخمی می‌کند، سه کیلومتر برد نهایی است. صبح که شخص مصرف کرد تا هفت هشت ساعت سوختش خوب است، بعدازآن دیگر خالی می‌شود، می‌خواهد برود خلاف کند، شما وعده بعدی را به او می‌دهید، می‌شود نه شب، ده شب؛ بازهم می‌خواهد برود خلاف کند که شما وعده بعدی را به او می‌دهید.
پس سه مسئله هست که در این قضیه بسیار مهم است که کنگره 60 آن‌ها را در متد DST در نظر می‌گیرد.
DST یک متد و سازگاری است که می‌گوید چگونه مواد OT باید مصرف شود، در چه زمانی باید کاهش داده شود، D ضریب 0/8 است؛ S پله‌های بیست‌ویک روزه است و T زمان درمان است. باید مشخص باشد میانگین زمان درمان در کنگره 60 یازده ماه است؛ حداقل ده ماه و حداکثر هم بالاتر؛ اما میانگین می‌شود یازده ماه. تصاویری را که می‌بینید گویای روش ماست.
در سال گذشته، تیم راگبی کنگره 60 در ایران و در لیگ برتر مقام اول را کسب کرد. این تیم شامل افرادی است که مصرف‌کننده بودند، شیره‌ای بودند، تریاکی بودند، افتاده بودند و طبق روش درمانی کنگره 60 به درمان رسیده‌اند. ما یک انجیو هستیم و در مسابقات راگبی استان‌های بزرگی را شکست داده‌ایم؛ همیشه اولیم یا دومیم، در تمام رشته‌های ورزشی.
خیال نکنید که ریکاوری کنگره 60 خیلی قوی است، گرچه ریکاوری کنگره 60 قوی هست، ولی قوی تر از آن روش DST و داروی OT است که افراد را به درمان قطعی می‌رساند. اگر متد DST نباشد، نمی شود کار کرد؛ یک آدم گرسنه را در ابتدا باید شکمش را سیر کرد بعد به او بگویید کار کن. ورزش کنگره 60، اردوی کنگره 60، نظم و آموزش‌های کنگره 60 مثل فلفل و نمک و سماق و دارچین و ادویه یک سفره‌ است و خوراک اصلی متد DST و داروی OT است که عملیات درمان کاملاً انجام می‌گیرد و شخص با دارو سازگار می‌شود و ذره‌ذره طی بیست‌ویک روز، پله به پله از میزان دارو کاسته می‌شود.
در پایان از تمام دوستانی که در این همایش شرکت کردند تشکر می‌کنم. این‌ها اگر نشئه نبودند، تکان نمی‌خوردند. این افراد بی مِی مستند و بی شراب شوریده. این‌ها خمر وجودی‌شان راه افتاده است؛ باورش خیلی سخت است. سیستم X یعنی مجموعه نوروترانسمیترها، هورمون‌ها، ناقل‌ها و مدیاتورهای این افراد بالانس شده است که برای شرکت در این همایش با اتوبوس از شهرستان‌هایی مثل اصفهان می‌آیند، از شهرکرد با آن لباس‌های قشنگ و زیبایشان می‌آیند و از همه‌جا می‌آیند. اگر این افراد خمار بودند، دژاکام کیلویی چنده؟!
متشکرم.

 

نگارنده: همسفر اکرم
وب سایت کنگره 60

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .