English Version
English

از جرقه به نور رسیدن، جشن سومین سال رهایی مسافر ابراهیم قلی پور

از جرقه به نور رسیدن، جشن سومین سال رهایی مسافر ابراهیم قلی پور

 

سیزدهمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به نگهبانی مسافر محمد رضا، دبیری مسافر جواد و استادی مسافر محمد در روز پنجشنبه ۲۶ مرداد ماه ۹۶ با دو دستور جلسه"سیستم ایکس و سومین سال تولد مسافر ابراهیم "در ساعت ۱۷برگزار شد.
 
در مورد دستور جلسه اول می توانم بگویم انسان برای بهتر زندگی کردن بایستی خطوط زشت خود را تبدیل به خطوط زیبا کند که این تبدیلها به دو چیز، یکی تفکرات انسان و دیگری سیستم بیوشیمی  یا همان سیستم ایکس بستگی دارد که می توان یک قسمت آن را به ارتباطات روزانه ربط داد. چرا که در ارتباط هایی که من با دیگران پیدا و پیوند می خورم و وقتی دو چیز که به هم پیوند می خورند هر دو بر روی یکدیگر تاثیر می گذارند بنابراین نوع پیوندها می تواند روی تفکرات انسان و روی سیستم ایکس تاثیر بگذارد که سیستم ایکس نقش به سزایی در این تغییرات دارد .

 
 آسیب سیستم ایکس بدلیل استفاده از آنتی ایکس هاست و این آسیب روی سیستم ضد درد بدن هم تأثیر می گذارد یعنی اینکه درد بدن را بلوکه می کند و اگر جایی از بدنم درد می کند و مواد استفاده می کنم آن درد را متوجه نمی شوم به دلیل اینکه این درد در جایی  دیگر بلوکه می شود .
اما چیزی که  روی سیستم ایکس تاثیر مستقیم دارد دو چیز است یکی باسیم که همان مصرف آنتی ایکس می باشد وچیزهایی که از سد خونی مغز عبور می کنند ومواد مخدر تاثیر مستقیم و سریع روی سیستم ایکس می گذارد و این اتفاق از طریق ذره یا با سیم می افتد و دیگری بدون سیم از طریق موج یا همان موج آلفا است یعنی همان اعصاب و روان که می توانند تاثیر مستقیمی روی سیستم ایکس بگذارند .
اما سیستم ایکس بین ناقل های عصبی و سیناپس ها و پس سیناپس ها قرار دارد و جزء صور آشکار می باشد و ما به کنگره می آییم تا این سیستم را راه اندازی کنیم تا بهتر کار کند و روز به روز به آرامش نزدیک شویم و اما اگر می خواهیم به حال خوش و آرامش برسیم باید قوانین را در مسیر درست اجرا کنیم تا بتوانیم رو به تکامل حرکت کنیم همین که رو به تکامل باشیم به آرامش می رسیم .

واما سومین سال تولد مسافر ابراهیم:

به نظر شما چرا در کنگره 60 تولد گرفته می شود ؟
باید این را بگویم که این تولد، تولد ابراهیم نیست تولد تک تک ما است وتولد یک پیام و نشانه است برای کسانی که می خواهند بیدار و درمان شوند ومی توان گفت تولدها تلنگر یا انگشت اشاره ای برای تک تک ما است .
 
ابراهیم زمانی که وارد کنگره شد آدمی بود که در حاشیه نبود وقتی شخص وارد حاشیه شود حال خوبی ندارد، کسی که نق می زند در حاشیه است .او سفر خوبی داشت همسفر او کمک زیادی به ابراهیم کرد و مادرش نیز کمک حالش بود، تمام مطالبی که در لژیون گفته می شد مو به مو اجرا می کرد و اگر تکلیفی به او داده می شد با کمال میل انجام می دادوخدمت می کرد .
او زود به کنگره می آمدومی توانم بگویم در کنگره سُفره ای پهن شده است کسی که اول وقت می آید بهترین غذا نصیبش می شود و کسی که آخر می آید باید از ته سفره استفاده کند و در واقع اگر خدمتی انجام می داد همه برای خودش بود، ابراهیم و همسفرش در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردند و هر دو مفتخر به دریافت شال کمک راهنمایی شدند به ابراهیم و همسفرش تبریک می گویم چرا که در کنگره 60 دریافت و انتقال هر دو آموزش در بر دارد.مجدداً به ابراهیم، همسفرش، راهنمای همسفرش ، اسیستانت محترم خانم مرجان، آقای کامران دیده بان محترم ، ایجنت محترم، مرزبانان عزیز تبریک می گویم و در رأس به آقای مهندس و خانواده گرامی شان تبریک می گویم چرا که هر چه داریم از آقای مهندس و خانواده شان است برای آقای مهندس و خانواده شان آرزوی سلامتی دارم .
پیام تولد مسافر ابراهیم :


 
اعلام سفر مسافر ابراهیم

آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره و تریاک روزانه 2 گرم دودی، مدت تخریب: 10 سال، روش درمان : DST با داروی OT ، به راهنمایی آقای محمد  12 ماه سفر کردم، رشته ورزشی :فوتسال، باستانی ، فریزبی، شنا ،رهایی 3 سال و چند روز ،در ادامه به راهنمایی آقای کامران سفر نیکوتین داشتم ،رهایی 2 سال و چند روز 
 

ابتدا آرزوی همسفر معصومه:

 آرزو می کنم آرزوی راهنمایم برآورده شود.
 

 


آرزوی مسافر ابراهیم :

از خدا می خواهم که لیاقت و ظرفیت پول را به من بدهد و آرزوی دومم  این است که انسانهایی که در تاریکی اعتیاد به خواب رفتند هر چه زودتر از خواب بیدار شوند

 

 .
آرزوی همسفر نازنین:

 آرزو می کنم همه سفر اولیها رها شوند.
صحبت های مسافر ابراهیم:

از همه شما که صبوری کرده و در جشن تولد ما شرکت کردید متشکرم .تولد، تولد همه شما است این یک نشانه است که یک شخصی که درگیر اعتیاد بوده بتواند رها شود و به این جایگاه برسد در قرآن ودر سوره مرسلات آمده است 
و المرسلات عرفا 
 فالعاصفات عصفا
 و الناشرات نشرا
 
که می گوید : قسم به رسولانی که از پی هم فرستاده شدند و قسم به فرشتگانی که به فرمان هم می شتابند و قسم به آنانی که نیکو نشر می دهند.
 واقعاً پیام زیبایی است و قرآن کتابی است که کهن نمی شود  و هر موقع و زمان می شود برداشت خوبی از آن داشت والان می توان مطالب جدید را از آن آموخت در این آیات گفته می شود قسم به آنانی که نیکو نشر می دهند و واقعاً آنهایی که نیکو نشر می دهند کمک راهنمایان کنگره 60 هستند آنهایی که انسانها را به نیکی نشر می دهند .
من از 2 سالگی در تاریکی ها بوده و تاریکی ها را تجربه کردم من  تکیه گاهی نداشتم و سختی های خیلی زیادی را تجربه کردم  و به جایی رسیدم که از همه جا و همه چیز بریدم . کار وهمه چیزم را از دست داده بوده و حتی وسیله برای تردد نداشتم و خدا را شکر راه کنگره 60 را پیدا کردم  وپیام کنگره توسط یکی از دوستان کنگره به من داده شد و من به کنگره آمدم بعد از گذراندن 3 جلسه تازه واردین وارد لژیون آقای محمد شدم حدود 2 ماه و چندروز با Opium سفر کردم و سفر با Opium مشکلات زیادی داشت ولی وقتی وارد لژیون شدم جز حرف راهنما حرف دیگری را گوش ندادم، من فرمانبردار راهنمایم بودم و آموزشها را بخوبی می گرفتم و به هیچ عنوان در حاشیه نبودم فقط به فکر درمان خودم بودم .
 خدا را شکر می کنم که آقای مهندس درمان به روش دی اس تی  را به وجود آوردند چون اگر این درمان نبود معلوم نبود کجا بوده و یا هم اکنون زیر چند خروار خاک بودم.
به آقای مهندس بنیان کنگره 60، دیده بان های محترم  به خصوص آقای کامران دیده بان عزیز که زحمات زیادی برای آوردن کنگره وداروی شفا بخش  OT به شهرکرد کشیدند تا من بتوانم از این داروی شفا بخش استفاده کنم سپاسگزارم . به راهنمای عزیزم آقای محمد که 4 سال زحمت کشیدندواز اصفهان به شهرکرد آمدند تا من بتوانم رها شده و به این جایگاه برسم تشکر می کنم، از راهنمای همسفرم تشکر می کنم که به همسفرم امید دادند در کنگره می گویند که همسفر بال پرواز است.
 من از همسفرم تشکر می کنم که در سختیهای اعتیاد مرا تحمل کرد چرا که تحمل مصرف کننده بسیار سخت است. از مادرم تشکر می کنم  چرا که می شنیدم که دیگران به مادرم حرفهایی می زدند که مرا رها کند ولی او مرا تنها نگذاشت. از خانم مرجان اسیستانت محترم خانواده متشکرم که همراه آقای کامران زحمات زیادی کشیدند و از مشارکت های قوی و محکم ایشان همیشه انرژی می گرفتم.از نازنین همسفر کوچکم هم تشکر می کنم، از گروه OT، نشریات، کمک راهنماها، همسفران، مسافران، تازه واردین و همه عزیزانی که تلاش می کنند تا یک شخص به رهایی برسد سپاسگزارم.
 
صحبت های خانم زهرا راهنمای همسفر معصومه  :

 
من هم این تولد را در رأس به آقای مهندس، خانم آنی عزیز و آقای امین ، آقای کامران، خانم مرجان تبریک می گویم و از آنها سپاسگزارم. اگر من امروز در این جایگاه حضور دارم و تولد رهجویم را می بینم و در شادی او شریک هستم، مدیون زحمات تمامی این بزرگواران هستیم. بخاطر این تولد به آقای محمد تبریک می گویم ، به آقای ابراهیم تبریک می گویم چرا که امروز نتیجه خواسته، خدمت و تلاشی که کردند را گرفتند و حال خوش را با تمام وجود لمس می کنند، به خانم معصومه تبریک می گویم که همیشه پا به پای مسافرشان در کنگره حضور داشتند و نتیجه این همراهی را با داشتن شال کمک راهنمایی می توانیم ببینیم. 
همیشه در کنگره صحبت می شود که  کمک راهنمایی جزئی از پروسه درمان است شاید یک جایگاه باشد ولی اینطور نیست که وقتی من به این جایگاه رسیدم یعنی همه چیز تمام است و من تمام آموزشها را گرفته ام، آموزش های کنگره همچنان ادامه دارد و من هر روز در حال آموزش گرفتن هستم و به نظر من یکی از نعمت هایی که خداوند در کنگره به من عطا نمود این است که من همراه با مسافرم به جایگاه کمک راهنمایی برسیم از این جهت که وقتی آموزش های کنگره را درهر جلسه بارها تکرار می کنم و شاید  صحبت کردن از ناامیدی، ترس و گذشته ام سخت باشد ولی گره هایی به دستم باز می شود که می توانم گره های زندگی خودم را باز کنم و همچنین این برای مسافرم تکرار می شود و نتیجه اش این می شود که زندگی من هر روز رو به بهبودی می رود و حالت صعودی پیدا می کند ولی اگر از این جایگاه به اسم جایگاه نگاه کنم که من کمک راهنما شدم  وجایگاهم بالاتر است و تمام شد،  آن موقع است که منیت نمی گذارد از جایگاهم لذت ببرم  و برکتی به زندگیم وارد نمی شود خدا را شکر می کنم که خانم معصومه  وآقای ابراهیم هم شال کمک راهنمایی را دریافت نمودند و  لیاقت خدمتگزاری در کنگره را دارند و در کنار هم خدمت می کنند و لذت این خدمت و شیرینی آن را در کنگره و درزندگی شان می بییند، به دختر کوچوکشان تبریک می گویم که پا به پای پدر ومادرش همیشه در کنگره حضور داشت و مطمئناً به داشتن چنین پدر و مادری افتخار می کند .
 
صحبت های همسفر معصومه :


من این روز را به همه اعضای خدمتگزار کنگره 60 دیده بان ها، ایجنت، آقای کامران و خانم مرجان عزیز ، ّبه آقای محمد راهنمای مسافرم و به راهنمای خودم خانم زهرا عزیزتبریک می گویم ، از آقای مهندس، خانواده محترم شان و آقای امین و کسانی که در رهایی ما سهیم بوده و از آنها آموزش گرفتم تشکر می کنم . قبل از کنگره خیلی زندگی به هم ریخته ای داشتیم و همسرم به موقع سر کار نمی رفت و به موقع برنمی گشت و من آرزو داشتم روزی او به موقع سر کار برود و برگردد این را به این خاطرمی گویم تا تازه واردین بدانند که کنگره قادر به ایجاد تغییر است و من این تغییر را در مسافرم دیدم  و همه چیز در مورد او عوض شده است.
زندگی در کنار مصرف کننده سخت بود ولی خدا را شکر که راه کنگره برای ما باز شد و در سفر اول متوجه شدم راه خوبی را انتخاب کرده است و بعد از چند ماه من او را همراهی کردم . در سفر اول من هم به هم ریختگی داشته و این یک واقعیت است ومن آن را تجربه کرده ام . بعد از مدتی متوجه شدم ایراداتی در من وجود دارد و به هیچ عنوان نمی توانستم با طبیعت ارتباط برقرار کنم و هیچ حسی نداشتم به همین دلیل متوجه شدم ایرادی در من وجود دارد می خواستم این ایراد را برطرف کنم ولی نمی دانستم چه کسی می تواند به من کمک کند ؟؟
در پی این بودم که کسی پیدا شده و مشکل مرا حل کند و راهی جلوی پایم بگذارد که خدا را شکر راه کنگره برای ما باز شد و جلسه اول به قدری مشتاقانه وارد شدم که حتی نمی خواستم یک دقیقه را از دست دهم و خانم زهرا را به عنوان راهنمایم انتخاب کردم ایشان راهنمایی های خوبی به من دادند از ایشان تشکر    می کنم چرا که حال خرابی داشتم. بیشترین تلاشم قبل از کنگره ودر سفر اول این بود که مسافرم را تغییر دهم و داشتم در جهت مخالف رودخانه حرکت می کردم .
راهنمایم تاکید می کردند که خودت هم باید تغییر کنی، اول باید خودت را تغییر دهی و من روی خودم کار کردم . آقای امین در یک سی دی اشاره می کنند که خواسته خودت است که روزیت کنگره می شود تا به کنگره بیایی و آموزش بگیرید. ان شاء الله سفر اولی ها رها شده و به کمک راهنمایی برسند متوجه می شوند که کدام خواسته آنها باعث شده که به کنگره بیایند خواسته من صحبت پیامبر اکرم بود که زگهواره تا گور دانش بجوی

من می خواستم تا آخرین لحظه عمرم آموزش بگیرم و البته قبلاً نمی دانستم این آموزش ها چه هستند ولی خواسته آن را داشتم و خدا را شکر می کنم که در کنگره قرار گرفتم تا بتوانم از آموزش ها استفاده کرده و تغییر لازم را در خودم ایجاد کنم. به واسطه تغییر من زندگی مان به مرور تغییر کرد وباز هم آقای امین می فرمایند، 3 سال طول می کشد تا خود، مسافر و زندگیت به تعادل نسبی برسد . ان شاء الله توفیق پیدا کرده و ادامه دهیم  و در جایگاه های بالاتر در خدمت عزیزان باشیم .خدا را شکر که به جایگاه کمک راهنمایی رسیدم از همه تشکر می کنم .

 در ادامه شما عزیزان را به دیدن تصاویری از این جشن باشکوه دعوت می نمایم :



































نویسنده و ویراستاری متن: همسفر خانم آرزو /لژیون یکم
عکس وطراحی وارسال: مسافر کاظم جمالی
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .