همه مخلوقات موجود در هستی، از بدو پیدایش و تولد به امید رشد و نمو و در ادامه در پی قوی‌تر شدن به حیات خود ادامه می‌دهند و در این روند، جریان تنازع بقا نیز به‌خوبی مشهود است. دراین‌بین حیوان ناطقی به نام انسان که دارای عقل و شعور بوده و مهم‌تر از آن از ویژگی و قوهایی به نام اختیار هم بهره برده درچرخه حیات گوی سبقت قدرت‌نمائی را از سایر رقبا یا موجودات ربوده است.
با مقداری کنکاش و مطالعه به‌خوبی خواهیم دریافت که انسان‌ها نیز از دیرباز با توجه به پایگاه‌ها و جایگاه‌هایی که در آن قرار دارند از قدرت‌های سرپرستی یا قیومیت، سیاسی، نظامی، اقتصادی و... استفاده و یا سوءاستفاده کرده‌اند و این امر تا امروزه به‌خوبی و حتی با شیوه‌های جدید نیز ادامه دارد و در سایهٔ سپری شدن قرن‌ها و حصول پیشرفت‌ها چگونگی کاربری و بهره‌برداری آن تفاوت پیدا کرده است و هر کسی با تمام قوا تلاش می‌کند که به هر شکل ممکن خود را به این حلقه قدرتمند موجود، اما نامرئی نزدیک کند که تداعی‌گر این بیت معروف است:
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است
البته در این مورد ممکن است برخی بر این باور باشند که بیت فوق یک دیدگاه کاملاً افراطی رایانه را القا کند، اما واقعیت اینجاست که در حد معمول و در نظام طبیعت این موضوع کاملاً بدون اشکال است، مثلاً شیر که سلطان جنگل و سمبل قدرت محسوب شده و در سوی دیگر این معادله موش نماد ترس و ضعیفی شناخته می‌شود و با این تفسیر واقعاً راهی به‌جز قدرتمند شدن باقی نمی‌ماند.
اما بدون در نظر گرفتن اینکه چگونه می‌توان قدرتمند شد، باید توجه داشت که قدرت گرفتن شخص یا گروه نباید باعث ضعیف شدن فرد یا گروه دیگر باشد چراکه رسیدن به قدرت فقط از طریق منابعی مثل نظام سیاسی یا احزاب، شهرت، باندها و رانت‌ها، منبع اقتصادی و کارتل‌ها، تحصیلات، شغل و کار و سایر موارد مشابه به دست می‌آید، نکته قابل‌توجه اینجاست که همه این تلاش‌ها برای رسیدن به قدرت به دلیل کسب احترام، رفاه، آسایش و خدمت‌رسانی است که می‌تواند جز مهم‌ترین اهداف افراد باشد.
همان‌طور که بیان شد برای رسیدن به قدرت باید تلاش کرد که انتخاب هر یک از راه‌های موجود سعی و تلاش خود را می‌طلبد، اما افرادی که از باند، کارتل و شهرت بی‌بهره هستند برای رسیدن به قدرت موردنظر خود سعی و تلاش بیشتری انجام دهند و اولین گزینه موجود تحصیلات و کار است که فرد با دست‌یابی به مدارج بالای علمی درصدد کسب پایگاه اجتماعی بالاتری بوده و یا از طریق ایجاد یک کسب‌وکار پرمنفعت برای خود مطلوبیت فراهم نماید که درنهایت موجب کسب مشروعیت در جامعه باشد.
باید توجه داشت که کسب قدرت و اعمال آن به هر شکل و طریقی مفید به فایده نخواهد بود، به‌عنوان مثال شیمی‌دانی که در بالاترین سطح علمی خود قرارگرفته می‌تواند از علم و دانش خود در روند بهبود سلامت جامعه بیماران تلاش کند و هم می‌تواند از علم خود در جهت ساخت انواع موادمخدر صنعتی یا سمی، میکروبی بهره بگیرد؛ که درواقع به همان نقطه شروع بازمی‌گردیم! یعنی اختیار، آن چیزی که غایت و مسیر هر چیزی را مشخص می‌کند.
نباید فراموش شود شرط اساسی و لازم اعمال قدرت، انجام عمل سالم در جهت دست‌یابی به صلح و تعادل باید باشد که در غیر این‌صورت آب در هاون کوبیدن است. در برخی موارد افرادی در بالاترین سطوح علمی، کاری و غیره قرار دارند، اما کوچک‌ترین اثری از دانائی و کاربرد آن در وجودشان نیست که این امر بیان‌گر عدم آموزش یا ناکارآمدی و ناکافی بودن آموزش‌هاست که افراد نمی‌توانند تشخیص دهند که صور پنهان و آشکار رفتار و کردارشان در مسیر ارزش‌هاست یا ضدارزش‌ها.
همهٔ ما به نیکی می‌دانیم که در کنگره 60 زمینهٔ درمان بیماری اعتیاد با روش DST با بهترین داروی درمان مهیا شده و باز می‌دانیم این کمترین اتفاقی است که برای فرد یا خانواده‌ها بروز می‌کند درواقع رخداد مهم در ذهن و افکار و اندیشه پدیدار می‌شود تغییر در روان، جهان‌بینی و نگرش افراد، آن‌هم به لطف بنیان محترم کنگره و اساتید ایشان و همچنین استاد جهان‌بینی که آموزه‌ها را از طریق جزوات، کتب و الواح صوتی موجود مثل گره قدرت، گره مسئولیت در اختیار اعضا می‌گذارند و چه‌بهتر اینکه همه مقولات بیان‌شده را از یادها بر عملکردها بنیان کنیم.
از احترام گذاشتن به تفکرات و نظرات یکدیگر تا حضور در جایگاه‌های خدمتی که این فرصت‌ها را در اختیار تمام عزیزانی بگذاریم که مایل هستند خدمت کنند تا آموزش بیشتری دریافت کرده و ظرفیت خود را ارتقاء ببخشند، این باور و شاید تصور اینکه فقط کار و خدمات برای ماست که می‌تواند راه‌گشا یا چاره‌ساز بوده واقعاً ممکن است فقط و فقط در حد تصور خودمان باشد و نه بیشتر چراکه قطعاً کسانی هستند که لایق‌تر، داناتر از من باشند و امکان خدمت‌رسانی از آن‌ها را سلب نمایم تا کار و رفتاری مبتنی بر عمل سالم، در جهت رسیدن به صلح و تعادل انجام دهیم تا؛ آن کنیم که فرمان است.
با سپاس همسفر زری لژیون خانم عزت (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2222