English Version
English

سه راس یک مثلث

سه راس یک مثلث

مثلث کار، تحصیل، قدرت، سه تا فاکتور اصلی و اساسی و مهم در کنگره است، که دو بخش آن، آموزش و کار با بخش دیگر ارتباط مستقیم دارد. کنگره بستر و شرایط را مهیا کرده و سه مقوله جسم، روان، جهان‌بینی هم دخیل است؛ که باید به تعادل برسد که بدانیم اسیر ماده نشویم و ماده اسیر ما بشود؛ چون از خط قرمز هم عبور خواهیم کرد. یکی از خصوصیات کنگره ۶۰ مسئله‌ی جهان‌بینی آن است که شاخه‌های یک درخت را به هم وصل می‌کند که بتوانی هر شاخه‌ای را بگیری و سقوط نکنی، الگوی اصلی ما جهان‌بینی است.

یک سری مسائل جانبی در زندگی  داریم، اگر دقت نکنیم به مشکل برمی‌خوریم؛ بنابراین اگر اقدام به درمان کردی باید سپری شود و صلاحیت راهنما مهم است که بتوانی مشکلات گذشته را تغییر و در مسیر زندگی ممکن است، با تلاش به نقطه لازم برسید و به چشمه‌ی جوشان برسید. در سفر اول اگر انرژی ذخیره نداشته باشی، نمی‌توان کارکرد باید منطبق باشد.

پس اول جهان‌بینی چراغ روشن راه است که توسط آموزش و راهنما و کاربردی کردن گره‌ها یکی بهیکی باز شود. جهان‌بینی تغییر نگاه و نگرش را تغییر می‌دهد و چشمه‌ی جوشان بودن منابع سریع در مسیر دانایی و اختلاف‌پتانسیل و اطلاعات و جایگاه از طریق دانایی و آگاهی صورت می‌گیرد. مثلث کار، تحصیل، قدرت مکمل هم هستند که توانایی‌ها و اعتمادبه‌نفس ما را تغییر می‌دهد و اگر آن‌ها کاربردی نشود؛ هیچ فایده‌ای ندارد و سر جای اول خود هستیم.

قدرت: ما نیاز به آموزش و ابزار علمی دانشگاهی داریم و با این قدرت می‌توان به سعود و یا سقوط رسید؛ پس شاخص بارز درمان و واژه‌ی تحصیل و کار است که باید انجام بشود. در کنگره ۹۵% باسواد و ۶۰% بالای لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا داریم؛ اما ربطی به دانایی و شناخت اعتیاد ندارد. مدرک ملاک نیست و خیلی تحصیل‌کرده‌ها بودند که دنبال اعتیاد رفتند، یا نیستند و یا برگشتند به کنگره تنها مشکل ما در کنگره، مواد مخدر نیست و یا سواد و بی سودای و تحصیلات نیست. راه و روش زندگی را باید آموخت و راهش را پیدا کرد؛ که با علم کنگره پی به ندانسته هامون ببریم و به دانسته‌ها برسیم قوانین کنگره: برای درمان کار، نظم و قانون حکم فرماست. اگر میگویند کار نکنید، دو دلیل دارد؛ چون در سفر اول ظرفیت باید به وجود بیاید، اگر این‌چنین نباشد پول زیادی و کار تخریب به وجود می‌آورد، چون واقعاً بعضی‌ها ظرفیت پول خرج کردن را ندارند که چگونه باید خرجش کنند.

این دستور جلسه مهم و مفید است که مسافران و یا همسفران عجله در کار کردن دارند، باید آموزش کامل بشود. اگر یک سفر اولی ازلحاظ بیرونی به جایگاه قدرت برسد، اما ازلحاظ درونی مشکل دارد و به مشکل گره‌ی قدرت برخورد می‌کند؛ باید کوشش و کار و تلاش باشد و یقیناً انسان نیازمند آن است ولی باید این سه پارامتر باهم حرکت کند تا به قدرت و آگاهی برسید.

اگر میگویند ازدواج نکنید، یا طلاق ندهید، خریدوفروش نکنید، چون تجربه ثابت کرده که سفر خراب می‌شود. باید به تعادل رسید و تعادل مکمل درمان است. باید یاد بگیرید، افسار شهر وجودی در دست شما باشد تا به‌فرمان عقل برسی، از افراط‌وتفریط در این موضوع باید پرهیز کردمی‌خواهی از نهایتی به نهایت دیگر برسی، باید از اوج‌ها و دره‌ها عبور کنی، گاه برای اجتناب از قعر دره بتوانیم جهشی بزنیم تا از قله‌ای به قله دیگر فرود آییم و بعد به‌آرامی به پایین سرازیر شوی. ما درگذشته آسیب‌های فراوانی به خودمان زده‌ایم، برای جبران خسارت باید کاری انجام بدهیم که به صلاح خودمان باشد تا دوباره به تاریکی برگشت نخوریم؛ بنابراین قدرت ما علم کنگره  است که می‌توانیم انگیزه آن را در خود به وجود آوریم. کنگره هدف نیست، باید دنبال هدف رفت و رسید.

در هیچ کجا وقتی ساختمانی را می‌سازند، اول طبقه دوم آن را نمی‌سازند، باید اول طبقه‌ی اول ساخته بشود و پایه آن را محکم کنند، بعد ساختمان را بسازند و به برج برسانند. مهم فونداسیون و پایه کار است؛ که کنگره همان کار را انجام می‌دهد، پایه را قوی می‌کند و از روی تجربه‌ای که به‌دست‌آمده کاری را انجام می‌دهد که به نفع ما باشد؛ در هر مقطعی باید فرمان‌بردار خوبی باشی، راهنما انگشت اشاره هست، در وادی هشتم رکورد جایز نیست، اما کاری نکنم که درمانم را خراب کنم. چون قبلاً هر کاری را بدون تفکر و اطلاعات انجام می‌دادیم و همیشه با شکست روبه‌رو می‌شدیم و به هر ریسمانی چنگ می‌انداختیم و درنهایت پاره می‌شد و در کنگره باید به ریسمان الهی وصل شد و هرگز این ریسمان را در کنگره رها نکنی. طبق اصول و قوانین کاری را انجام بدهی که درش اندیشه و تعقل باشد؛ پس قدرت نیاز به آموزش و ابزار علمی که این قدرت باعث سعود و سقوط می‌شود.

از اسب همانا پیاده شدن مهم است که سوار شدی و ماده سوارمان نشود که ما را شکست بدهد. باید سوار ماده نشد تا اهریمن را شکست بدهی، منیت، غرور و کبر را باید کنار گذاشته شود و از عقل خود عبور کرده تا به نقطه دانایی رسید. ضد ارزش‌ها را ذره‌ذره کم کرده و به ارزش‌ها برسانید. از نفس اماره فاصله بگیرید تا به لوا مه و مطمئنه برسی؛ ویژگی‌هایی مثل: صبر، نقطه تحمل، ظرفیت، تعادل را تجربه نمود تا به قدرت تشخیص رسیده باشی؛ و کیفیت کارت را بالا ببری تا مسئولیت‌پذیری را بیاموزی.

درزمینهٔ تحصیل، اشخاصی بودند که ترک تحصیل‌کرده‌اند و دوباره ادامه تحصیل دادند و حتی در رشته‌های مختلف ورزشی مقام کسب کرده‌اند؛ و امروز به نقطه سعود رسیدند. بله، علم کنگره بالاترین علم است که می‌توان آن‌ها به دست آورد؛ بنابراین، بحث این دستور جلسه تعادل و میزان تحصیلات و کار در کنار هم به قدرت هم خواهد رسید. البته درراه درست و در مسیر صراط مستقیم و کسب اطلاعات و آگاهی به قدرت درست حرکت کردن، درست  هدفمند زندگی کردن، هدفمند آمدن در کنگره؛ میزان علم میزان سواد ما است و کنگره یک دانشگاه آکادمی است؛ که می‌توان به آن رسید و رشد کرده؛ و هرچقدر قدرت داشته باشیم بازهم علم و دانایی به آن علم مهم است؛ و ملاک درست در کنگره رسیدن به تکامل و عشق و محبت که باید زنجیره‌وار صورت بگیرد و انتقال داده بشود.

میزان دانایی، سواد نیست، تمدن نیست، مانند انسان بودن به لباس پوشیدن نیست، بایستی انسانی اندیشید.

 

نویسنده: همسفر صدیقه آتش‌بار
نگارنده: همسفر هانیه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .