جلسه یکم از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی بهشهر با استادی راهنمای محترم اقای مهدی خورشا و نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه هفته راهنما در روزهای پنجشنبه مورخ 96/02/07 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر جلسه تشکر میکنم که این فرصت را در اختیارم قراردادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، به رهاییهای دیروز تبرک میگویم، هفته راهنما را در رأس به آقای مهندس دژاکام، اولین راهنمای کنگره 60 و خانم آنی و همه راهنمایان و کمک راهنمایان کنگره 60 تبریک میگویم، انشالله در انجام وظایف خود بهخوبی عمل کنند، کار کنگره پرورش استاد است، انشالله اساتید خوبی تحویل کنگره و جامعه بدهند، در مورد هفته راهنما، اینکه اینها چگونه افرادی هستند و چگونه انتخاب میشوند، همه میدانند علت اینکه ما در این جایگاه قرار داریم و آموزش میگیریم اعتیاد ما بوده است، علت: مصرف مواد مخدر بوده است که در این جایگاه قرار داریم.
همیشه سختیها و مشکلات باعث این نیست که ما فکر کنیم در آخر خط هستیم و ناامید باشیم و جایگاهی نداشته باشیم، درمان اعتیاد به دو صورت انجام میگیرد یکی از طریق علمی که با استفاده از دکترا و روانشناسان انجام میشود و یکی هم از طریق تجربی انجام میشود، تجربی یعنی کسانی که تجربه اعتیاد را داشتهاند و درمان شدهاند و بهصورت تجربی درمان اعتیاد را انجام دادهاند، کنگره 60 هم از نوع تجربی است.در کنگره 60 کسی که میخواهد راهنما شود اولین شرطش این است که مصرفکننده بوده باشد و درمان شود و تا زمانی که درماننشده باشد نمیتواند این جایگاه را تجربه نماید، مسئله بعدی این است که کسانی میتوانند در این جایگاه قرار بگیرند که علم ان را هم داشته باشند، همه ما میبینیم علم کنگره به چه صورت است و در چه سطحی است، افرادی که از لژیون و جلسات بهترین آموزشها را بگیرند، زمانی که میخواهند امتحان بدهند یعنی 70 درصد راه را رفتهاند، اگر بخواهیم در مسیر باشیم باید روی خودمان کارکنیم و جهانبینی خود را بالا ببریم، اگر جهانبینی ما تغییر نکند یعنی تفکر و نگرش ما نسبت به مسائل زندگی و مسائلی که روزمره با آن درگیر هستیم تغییر نمیکند، هیچوقت نمیتوانیم این جایگاه را به دست آوریم.
راهنما شدن همان علم و دانش و همان جهانبینی درست و همان عشق و عقل و ایمان است، عشق به خدمت و عشق انسان دوستانه، کسی که در کنگره درمان میشوند، از رهایی هم لژیونی خود بیشتر خوشحال میشوند تا رهایی خودشان، کسی که وارد کنگره میشود، وقتیکه تغییر و روند رو به رشد اعضای دیگر را میبیند، بیشتر خوشحال میشود تا اینکه خودش برای رسیدن به این جایگاه تلاش نماید، کسی در اینجا از تخریب کسی دیگر خوشحال نمیشود.
همه افراد شناختی نسبت به هم دارند و زمانی که تغییرات را میبیند و این لذت را درک میکند، عشقش نسبت به این کار بیشتر میشود، یک راهنما اعضای لژیون را به یکچشم میبیند حتی اگر فرزند خود او هم در لژیون باشد و این موضوع فقط در کنگره است و در هیچ جای دیگری به این صورت نیست، در جای دیگر ما میبینیم که کسی شاگرد دیگری است و شاگرد رشد میکند و در روبروی استاد خود میایستد و با او رقابت میکند ولی در کنگره اینطور نیست و شاگرد تا زمانی که در کنگره وجود دارد همیشه برای راهنمای خود شاگرد است و راهنما هم راهنمای اوست و همیشه بهگونهای رفتار میکند که جایگاه استاد حفظ شود و این ارتباط بین راهنما و رهجو در هر زمان ممکن وجود دارد.
اگر ریسمان ما به کنگره وصل باشد قطعاً قضیه خدمت کردن در ادامه برای او فراهم میشود، اذن خدمت هم برای هرکسی صادر نمیشود و این لیاقت نصیب هرکسی نمیشود، کسانی که راهنما هستند باید همیشه بهروز باشند، یعنی همزمان هم خدمت کنند و هم آموزش بگیرند و این خودسازی در کنگره همچنان ادامه دارد و اینطور نیست کسی که راهنما شود همهچیزتمام شود و نیاز به آموزش ندارد، باید فرد در کنگره هم آموزش بگیرد و هم خدمت کند و این در جایگاه باید خدمت و آموزش در کنار هم باشد.
اگر ارتباط رهجو باراهنما بیرون از کنگره باشد قطعاً آموزش امکانپذیر نیست و باید بدانیم قهر راهنما هم مهر است و مهر راهنما هم مهر است و اینطور فکر نکنیم که اگر راهنما برجک مرا میزند یعنی اینکه مرا دوست ندارد، یا فلان برادر لژیونی را بیشتر از من دوست دارد و این برجک زدنها یک تکانه است برای رهجو تا با هوشیاری تمام به آموزشهای خود ادامه دهد و به درمان برسد.
در این جلسه دو نفر از مسافران گل نمادین رهایی از ایجنت محترم شعبه و راهنمای خود دریافت نمودند.
معرفی راهنمای مسافران برای پذیرش رهجو
تقدیر یک همسفر کوچک از راهنمای پدر و مادرش
تهیه گزارش: مسافر مهدی مرندی
لژیون: آقای محمود عموزاد
نمایندگی: بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
3312