ضمن سلام و عرض ادب و احترام ابتدا لطف کنید خودتان را بهرسم کنگره معرفی بفرمایید؟
سلام دوستان من امین هستم یک مسافر، من سفری انجام دادم یعنی مصرفکننده شدم، مصرفم 2 گرم تریاک خوراکی و در اوج مصرف 300 میلیگرم تریاک دودی بود در 15 فروردین 1393 به رهایی رسیدم الآن هم 2 سال و 11 ماه و 6 روزبه رهایی رسیدم و نام راهنمایم؛ مهندس.
آیا تابهحال از راه دور با شما مصاحبه و گفت گو کردهاند؟
نه این اولین مصاحبه از راه دور است که با شما انجام میدهم.
آقای مهندس دژاکام پدر، مطالبی را که برای ما ارائه میدهند نمیتوان در هیچ کتابی به این شکل دید. شما به چه طریقی به مطالبی که ارائه میدهید دسترسی دارید یا بهتر بگویم چگونه یافتهاید؟
این مطالب پایه و اساسشان همان مطالبی است که آقای مهندس آموزش میدهند که پایه اصلیاش توی همین است بعد یک مقدار تجربیات شخصی و تفکراتی که خودم داشتم با اینها اضافهشده و بههرحال لطف خداوند هم قطعاً همیشه بوده در کنارش، که این مطالب درواقع به این شکل بیانشده است. پایه اصلی آن کلام الله و همان مطالب آقای مهندس و تجربیات و تفکرات و الهامات است.
شما بارها گفتهاید که من مشکلاتی را داشتهام و برای حل آنها جستجو کردهام و راهی را که یافتهام با شما در میان گذاشتهام، اگر امکان دارد تعدادی از مشکلاتی که داشتید و سیدیهایی را که برای رفع آن مشکلات مطرح نمودهاید، برای خوانندگان ذکر نمایید؟
خوب بستگی دارد مثلاً من یکزمانی خوب راجب به خشم و اینها خیلی درگیرش بودم بیشتر، اولین صحبتهایی که مطرح شد همان سی دی امواج بازدارنده بود. بعد راجع به انتخابها و نوع فرمانبرداری بود که سی دی شرک و نقض فرمان، معلم، حرف گوش کردن، اطاعت و اینجور مسائل و بعدش هم یک سری چیزها مربوط به صور پنهان و تفکر و حسهای آلوده و اینجور مسائل و نوع دیدن اشتباه اصلی، که هرکسی یکجور میبیند مثلاً توی سی دی حس یکجور راجب به آن صحبت شده، مخصوصاً گرههای خانوادهها که با همدیگر درگیر میشوند گاهی وقتها طوفان به وجود میآید، گاهی وقتها محبتهایشان قطع میشود توی سی دی خانواده راجب به آن صحبت شده، مسئولیتهایی که افراد در کنگره میگیرند بعضی از آن مسئولیتها تخریب ایجاد میکند گاهی برای من هم تخریب ایجاد کرده گره مسئولیت است. گاهی وقتها شخص دچار قدرتطلبی میشود میخواهد توی همهچیز دخالت کند که من خودم درگیر این مسئله زیاد بودم و هنوزم دارم روی آن کار میکنم گره قدرت است به هر صورت مسائلی که درگیرش بودم و بیشتر دنبال راهحل بودم که از این شرایط خارج شوم. من خودم سعی کردم یک موضوعاتی باشد که به درد خودم بخورد معمولاً آمدم اینها را مطرح کردم خدا را شکر به درد بقیه هم خورد.
همانطور که میدانید کنگره کرمان فعالیتش را بهتازگی شروع کرده است، چه توصیهای مهمی برای مسافران کرمان میتوانید داشته باشید تا راهگشا برای مسیر پیش رویشان باشد؟
اولاً به مسافران کرمان تبریک میگویم که این شرایط برایشان فراهمشده که دارند از آموزشهای کنگره استفاده میکنند و این آموزشها فرق نمیکند کجا باشد، آموزشهای کنگره هر جا باشد یکسان است. بیشترین توصیهای که من میکنم این است که مسئلهای که خیلی مهمه و تعیینکننده است این است که: گوش دادن به حرف راهنما، استفاده کردن از آن مطالب که برای همه اعضاء کنگره است. سعی کنند از آن مطالب خوب استفاده کنند خوب گوش کنند و خوب به کار ببرند و این نظم و پیگیری را درواقع در کارشان ادامه بدهند. اگر به نقطهای رسیدند و نتیجه گرفتند خوب شاکر باشند ولی بایستی به تلاش و حرکت خودشان ادامه بدهند این خیلی مسئله است که دچار غرور نشوند، وقتی آدم از بندی آزاد میشود طبیعت آدم است ممکن است دچار آن سرمستی بشود. شما پیام سفر دوم را بخوانید خیلی مسئله مهمی است. حتماً توجه کنند هدفشان را گم نکنند هدف اول همان است که خودمان به درمان برسیم و هدف دوم شرایطی را فراهم کنیم که دیگران به درمان برسند.
اگر یادتان باشد در سال 93 شما یک توصیه به مسافران کرمان که برای امتحان کمک راهنمایی شرکت کردند داشتید که تأثیرگذار بود الآن موضوع قبولی در امتحان کمک راهنمایی در نمایندگی شدن کنگره کرمان تأثیرگذار است چون در مصاحبهای که توسط آقای علی بلوچ با جناب آقای سلامی در اصفهان انجام شد ایشان فرمودند باید چند نفر از مسافران به رهایی رسیده کرمان در آزمون شرکت کنند و قبول شوند تا کرمان پتانسیل نمایندگی شدن را کسب کند، چه پیشنهادی و توصیهٔ برای مسافران کرمان در مورد کمک راهنما شدن دارید بفرمایید؟
خوب من بیشترین توصیهای که میکنم این است که اول ببینند آیا دوست دارند کمک راهنما بشوند یا نه؟ یعنی میخواهند سوای هر موضوعی، هر مسئله جانبی مثلاً نمایندگی شدن کرمان، کمک راهنما بشوند. ببینند اولاً به این کار علاقه دارند دوست دارند که خدمت بکنند، دوست دارند این را در قالب یک کمک راهنما به دیگران انتقال بدهند اگر این برایشان مشخص شد یعنی این حس و علاقه در آنها بود، بعد که میخواهند شروع به این کار کنند مطالبی را که میخوانند سعی کنند باعلاقه بخوانند و بایستی این خواندن بهصورت پیوسته باشد یعنی هرروز بخوانند ولو هرروز دو ساعت کار کنند ولی سعی کنند از مطالبی که میخوانند لذت ببرند و آن استرس و فشار امتحان نبایستی قالب بشود در خواندن، و خود متون را بخوانند به سؤالات اکتفا نکنند خود متون اصلی را بخوانند ولی هرروز بخوانند و پیوسته مثل روش DST، ما جمع نمیکنیم پلهها را در یک ماه کم کنیم همه را در یک سال تا 10 ماه انجام میدهیم خواندن باید همینطوری باشد اگر هم علاقه ندارند اصلاً به نظر من امتحان ندهند.
من یک آرامش مثالزدنی در شما سراغ دارم و همه نیز به این موضوع اذعان دارند. اگر در این خصوص راهنمایی کنید که چگونه میتوان به آرامش و حال خوش برسیم از شما ممنون میشویم؟
خوب واقعیت امر را اگر بخواهیم نگاه کنیم من همیشه یک آرامش ندارم یکوقتهایی است که واقعاً، حالا قدیمها بیشتر، من هم یکوقتهایی از تعادل خارج میشوم و یک حالهای بد را تجربه میکنم منتها در آن مسائل که آرامش به وجود میآید اینجوری است قضیه که: چون یک بههمریختگی را آدم تجربه میکند یک حال خراب را، ولی آن زمانی که از آن حال خرابی، حال بدی تبعیت نمیکند یعنی به آن اجازه نمیدهد که با آن حس بدش کار انجام بدهد روی این مسئله سعی میکند که پالایش بکند توی آن موضوع یواشیواش آرامش پیدا میکند بنابراین من اگر توی یک سری مسائل اگر توانستم خویشتنداری، تزکیه و پالایش و در جهتش حرکت نکنم یک مقداری به آرامش رسیدم ولی توی یک سری مسائل که خوب، نسبت به آن شناختی ندارم یا هنوز حلنشده برایم نه! آرامش ندارم.
اخیراً کتاب شعری در دست چاپ داشتهاید آیا چاپشده است؟ و اگر چاپشده چگونه میتوانیم خریداری کنیم؟
کتاب شعر که هنوز چاپنشده علیرضا جان. من 80، 90 شعر دادم به یکی از بچهها که با کامپیوتر برایم خطاطی بکند، یک تعدادی شعر مانده که باید اضافه کنم چون تعدادش از 100 تا بیشتر باشد شکل کتاب بهتر میشود و آماده کنیم اگر خدا خواست شروع کنیم. (آقای علیرضا دژاکام: یعنی در حال فراهم شدن مقدمات چاپ است)
آیا برنامهای برای اجرای جدید گروه موسیقی کنگره در دست دارید؛ و اگر ممکن است برای خوانندگان بفرمایید که هسته اولیه این گروه از کجا شکلگرفته است؟
این گروه درواقع هسته اولیهاش را سال 1391 بود، فکر کنم با پیگیری آقای علی جلالی که درواقع این پیشنهاد را داد و پیگیر این قضیه بود. ما شروع کردیم و یک تمریناتی را انجام دادیم یکی، دو تا اجرا هم انجام دادیم که توی ستاد بود، توی آکادمی بود بعد دیگر ادامه پیدا نکرد و سال 1393 دوباره سعی کردیم ادامه بدهیم که دوباره نشد یعنی توفیق نداشتیم این دفعه که شروع کردیم فکر میکنم اگر اشتباه نکنم از بهار 1394 بود که تا حالا تمرینات به نسبت مرتب بوده و بهموقع انجامشده و دو تا اجرا داشتیم؛ به مناسبت 19 سال رهایی مهندس اولی و دومی در نمایندگی استاد معین بود. اگر توفیق داشته باشیم بعد از عید بتوانیم این کار را انجام بدهیم. آره منم دوست دارم ان شاء الله بتوانیم انجام بدهیم و باز اجرا کنیم.
سخن پایانی اگر دارید بفرمایید؟
مرسی عزیزم. برای شما و خانواده شما همآرزوی موفقیت دارم، آرزوی سلامتی دارم که دمتان گرم باشد و گرمای خانوادهتان برقرار باشد و توفیق برای نمایندگی کرمان که بتوانند بچهها بیایند، محیط خوبی باشد، روزبهروز بهتر و قویتر باشد که بچهها بتوانند در آنجا به درمان برسند و حال خوش را تجربه کنند.
در پایان از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید تشکر میکنم؛ و برای شما آرزوی بهترینها راداریم.
طراح سؤال و تهیه گزارش تلفنی : کمک راهنما مسافر علیرضا دژاکام
تایپ، عکس، ویرایش و ارسال: مسافر علی بلوچ