در ابتدا ما باید این را بدانیم که مواد مخدر اصلاً سم نیستند و اینکه اعتیاد مسمومیت مزمن نیست. اصولاً سمی بودن امری نسبی است و میتوان گفت هرگونه ماده خارجی که وارد جسم گردد و جسم را از تعادل خارج کند و به سمت مرگ سوق دهد سم تلقی میشود؛ مثلاً وقتی مار کسی را نیش میزند، سریعاً او را به بیمارستان منتقل میکنند و سعی میکنند تا سم را از بدن فرد خارج کنند، به این عمل سمزدایی میگویند. اگر فردی که به تریاک عادت ندارد، بیش از یک گرم تریاک بخورد، این مقدار برای او کشنده و سمی است و بایستی فوراً سمزدایی شود.
حال این سؤال پیش میآید که فردی که به مدت ده سال از داروهای آرامبخش و ضدافسردگی و کدئین دار استفاده میکند، پزشکان در صورت ضرورت برای قطع داروهای شخص چه عملی را انجام میدهند؟ آیا او را سمزدایی میکنند و یا داروهای او را تیپر (کاهش تدریجی) میکنند و یا شخصی که بیست سال تمام هروئین و یا تریاک مصرف کرده را وقتی میخواهیم قطع مصرف کنیم، چه عملی باید انجام شود؟
آیا او را سمزدایی میکنیم و یا مواد مصرفی او را تیپر میکنیم؟ شاید گفته شود که تریاک و هروئین با دارو فرق دارد؛ مگر نه اینکه هروئین اسم تجاری "دی استیل مرفین" است و تریاک نام تجاری مجموعه داروهای مرفین دار، کدئین، نارکوتین و ترکیب فوقالعاده از داروهای مسکن، آرامبخش و اعتیادآور است؛ پس اگر بهنامهای تجاری این مواد توجه کنیم، مسئله بهراحتی حل میشود و همان کاری را که برای سایر داروها انجام میدادند، برای مواد مخدر هم انجام میدادند.
برای درک بهتر اینکه مواد مخدر سم نیستند مثال دیگری میزنیم. اگر به فردی که به تریاک عادت ندارد، بیش از یک گرم تریاک خورانده شود، علائم مسمومیت در او ظاهر میشود و به سمت مرگ میرود؛ این در حالی است که فردی که به تریاک اعتیاد دارد میتواند روزانه ده گرم تریاک را بهصورت خوراکی بخورد و هیچ علائم مسمومیتی که ظاهر نمیشود هیچ، تعادل ازدسترفتهاش را نیز به دست میآورد؛ بنابراین این چگونه سمی است که برای یکی بیتعادلی و مرگ و برای دیگری زندگی و تعادل به ارمغان میآورد؟
با این حساب تمام داروها نظیر شربت سینه و یا قرصهایی که حاوی کدئین، مرفین و مشتقات تریاک هستند و در جهان پزشکی کاربردهای مفیدی دارند، همگی سم هستند و ما دانسته سم به خورد انسانها میدهیم.
به اعتقاد مهندس حسین دژاکام، تئوری سمزدایی بر مبنای اندیشههای خیالی و نادرست بنیان گردیده و در تجربه با شکست کامل مواجه شده است. مگر نه اینکه اصلاً علم پزشکی بر مبنای تجربه عمل میکند؟ پس چرا تجربهای که همیشه با شکست مواجه میشود، نباید موردشک و تردید قرار بگیرد؛ در این زمینه شکستخوردگان همیشه میگویند اعتیاد درمان ندارد.
اعتیاد مسمومیت مزمن نیست بلکه اعتیاد جایگزینی مزمن است؛ یعنی مواد مخدر بیرونی مانند (گیاهی، شیمیایی و الکل) جایگزین مواد مخدر مواد شبه افیونی درونی و طبیعی جسم انسان و یا فرد مصرفکننده میشود. برای مثال، مواد مخدری مثل تریاک و هروئین، جایگزین مواد طبیعی بدن انسان مثل دینورفین شدهاند که دویست برابر مرفین قدرت دارد و یا اندرفین که سی تا هفتاد برابر آن قدرت دارد و بهطورکلی این مخدرهای بیرونی جایگزین تمامی سیستمهای تولیدکننده مواد مخدر طبیعی بدن فرد معتاد میشود که بهطورکلی آن را سیستم بیوشیمیایی افیونی مینامند و به دلیل مصرف مکرر ازاینگونه مواد مخدر، مواد مخدر طبیعی بدن از چرخه تولید خارج میشوند و برای درمان این سیستم شبه افیونی طبیعی بدن باید دوباره راهاندازی شود.
تجربه نشان داده است که برای ترمیم این سیستم شبه افیونی بدن، یازده ماه زمان لازم است. 95% عدم تعادل افراد پس از سمزدایی و قطع مواد، به دلیل عدم بازسازی این سیستم طبیعی بدن است.
بنابراین برای درمان اعتیاد در قسمت جسم، مبدأ، مقصد و هدف به گونه زیر مطرح میشود:
مبدأ یا تشخیص: تعیین سیستمهای تخریب شبه افیونی
مقصد: بازسازی سیستمهای شبه افیونی جسم در یازده ماه
هدف: برطرف شدن مشکلات روحی و روانی و رسیدن به تعادل و جلوگیری کردن از مصرف مجدد مواد مخدر
در تئوری سمزدایی مبدأ، مقصد و هدف بهصورت زیر است:
مبدأ و یا تشخیص: وجود مقداری سم و یا مواد مخدر در جسم بیمار
مقصد: خارج کردن سموم از جسم بیمار به روشهای گوناگون
هدف: منفی بودن آزمایش ادرار که نشاندهنده خروج سم از بدن فرد معتاد است
روش سمزدایی:
روش فوق روشی است که اکثر مصرفکنندگان مواد مخدر بارها آن را تجربه کردهاند و دوباره به سمت مواد مخدر بازگشت میکنند. کسانی که اعتیاد را مسمومیت مزمن میدانند، جهانی را به گمراهی کشیدهاند؛ چون در این تعریف، مسئله سم مطرح میشود و فردی که سم مصرف میکند باید سمزدایی شود. اگر بخواهیم شخص معتاد به مواد مخدر را سمزدایی کنیم، نیازی به روشهای آنچنانی و پرهزینه نیست و فقط کافی است نصف قاشق جوهر لیمو را در آب حل کنیم و به فرد معتاد بخورانیم تا ظرف مدت کوتاهی سمزدایی شود و دیگر نیازی به بیهوشی، جراحی و تعویض خون نیست.
در تعریف جایگزینی، مسئله جایگزینی مطرح میشود؛ به این معنا که مواد مخدر بیرونی، جایگزین مواد شبه افیونی بدن شده و نباید جایگزینی را بهیکباره حذف کرد و ما زمانی میتوانیم جایگزینی را حذف کنیم که سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی بدن راهاندازی شده باشد.
معتاد بیمار است؛ اما بیمار لزوماً روانی نیست؛ همانطور که انسان مست، روانی نیست و حرکات نامعقول او از اثرات الکل است و همینطور اختلالات رفتاری فرد مصرف کننده در اثر مصرف و یا عدم مصرف مواد مخدر است.
طول درمان اعتیاد در اکثر مواد مخدر مثل تریاک، هروئین، الکل و ... درگرو راهاندازی سیستمهای تولیدکننده مواد شبه افیونی بدن است و زمان آن حداقل یازده ماه است؛ درست مثل زمان حاملگی که زمان آن نه ماه است و با هیچ دارویی نمیتوان زمان این فرایند را کاهش داد.
این زمان یازدهماهه فقط در اثر تجربههای مکرر و گوناگون بهدستآمده است. بهترین و کاملترین دارو برای درمان هرگونه مواد مخدر، همان مواد مصرفی فرد معتاد است که در طول زمان و طبق محاسبات دقیق، میزان مصرف آن را کاهش میدهیم تا با کاهش میزان مصرف، سیستمهای شبه افیونی فرد بیمار که ازکارافتادهاند، فرصت بازسازی داشته باشند.
قطع سریع مواد مخدر و یا سمزدایی باعث ایجاد شوک مخرب در فرد معتاد میگردد و ترمیم کردن اثرات این تخریب بسیار مشکل و گاهی غیرقابلجبران است؛ بنابراین روش سمزدایی، روشی غیراصولی و مخرب است.
درمان اعتیاد فوق ترک اعتیاد است و رسیدن به تعادل فوق درمان است.
افرادی که پس از ترک اعتیاد دوباره به اعتیاد روی میآورند دلیل آن عدم تعادل جسم آنها است که درماننشده است و دلیل دیگر عدم تعادل در جهانبینی فرد است؛ زیرا در طول درمان بایستی روی تفکر و جهانبینی فرد معتاد کار شود و باید تفکرات فرد معتاد از حالت افیونی خارج شود تا درنهایت به تعادل در جسم، روان و جهانبینی برسد.
نویسنده: مسافر محمدحسین
لژیون کمک راهنمای محترم: مسافر مهدی تاجیک
تایپ و ویرایش: مسافر مهدی هاشمی
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3427