بهتر است این یادداشت را با دو جمله از دکتر شریعتی شروع کنم؛
انسانهای بزرگ همواره در اندیشه دیگران و دل در گرو خدمت به مردم مینهند. خدمت به دیگران خدمت به خود است.
پیام این جملات کاملاً واضح و ساده است. این دو جمله را میشود به این صورت نیز بیان کرد: انسانهای بزرگ برای ارتقاء مقام انسانی خود، به دیگران خدمت میکنند. در کنگره هم همینطور هست من بهشخصه با خدمتهای کوچکی که انجام میدهم به روند بهبود و درمان خودم کمک میکنم؛ اما چطور؟
به نظر من اول مسئولیتپذیری رو یاد میگیرم، من به دلیل درگیری با اعتیاد در طول این 9 سال مسئولیتپذیری خود را از دست دادم، نسبت به خودم، خانواده و جامعه.
اعتیاد من را به یک انسان بدقول، دروغگو و تنبل تبدیل کرد که مواد برایش از همهچیز مهمتر بود و به خاطر مواد حاضر بودم تمام ارزشهای انسانی را زیر پا بزارم. خدمت، به من احترام به دیگران را یاد میدهد، یادم هست بار اول که نگهبان نظم شدم مرزبان به من گفت اصل اول در خدمت: احترام، احترام و احترام است. نظم هم یکی از عواملی است که من با خدمت در کنگره به دست میآورم، نظمی که خیلی وقت بود ازدستداده بودم، یاد میگیرم که همهچیز رأس ساعت و طبق قوانین باید اجرا شود و کلاً همهچیز در سر جای خودش باید باشد.
اگر بخواهم نکته کلام را بگویم، خدمتها هرچقدر کوچک هم که باشند حال من را خوب میکنند. یادم میآید وقتی از مصرف متادون به مصرف شربت OT رفتم، سه هفته خیلی حالم بد بود و بدنم کرخت بود، حوصله انجام هیچ کاری را نداشتم اما لحظهشماری میکردم که بتوانم یک خدمت جزئی هم شده انجام دهم. امیدوارم روزی بیاید که من بتوانم یک خدمتگزار خوب برای کنگره باشم که جدا از اینکه حال خودم خوب شود بتوانم ذرهای از محبتهای بیشمار و کنگره 60 را جبران کنم. در آخر باید بگویم که حرفهای آقای مهندس دژاکام در مورد اینکه هیچکس به کنگره مدیون نیست را میشود تقریباً شبیه به حرف امام حسین (ع) دانست که شب آخر در کربلا چراغها را خاموش کردند و فرمودند: هر کس میخواهد برود، میتواند برود، هیچکس مجبور نیست بماند و بجنگد. اما آیا درواقع دینی در کار نیست؟
نویسنده: روزبه، لژیون شماره 6
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه لژیون شماره 8
منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
3223