آخرین مرحله از اهدای شال پذیرفته شدگان آزمون کمک راهنمایی سال 94 امروز 15، آذر 95 برگزار گردید که در این مراسم نزدیک به 40 نفر از دوستان شال خود را از دستان مهندس دریافت و به مقام کمک راهنمایی نائل گردیدند؛ در ادامه خلاصه سخنان مهندس را خدمت شما ارائه می کنیم.
امیدوارم حالتان خوب باشد، حال من هم بحمدالله خوب هست. چند تا تبریک به شما میدهم، هم به آقایان مسافران و هم همسفران.
تبریک اول اینکه آمدند و در کنگره درمان شدند و سفر اول را با موفقیت به پایان رساندند. تبریک دوم برای رهایی و استواری در سفر دوم. تبریک سوم هم به خاطر موفقیت در آزمونهای کمک راهنمایی.
الحق هم آزمونهای کار سادهای نیست و افراد قلیلی در این آزمونها قبول میشوند. آزمون شامل امتحان فنی و جهانبینی و سیدیهاست و پراکنده است و به خاطر همین خیلی سخت است.
مطلب دیگر اینکه نمره قبولی 10 و 12 و 14 نیست، اکثراً نمره قبولی باید بالای 17 باشد.
دبستان و دبیرستان معدل نمره قبولی 10 است، ولی برای لیسانس حداقل باید نمره 12 بگیرید، وقتی میخواهید فوق بگیرید حتماً باید معدل 14 باشد، وقتی میخواهید دکترا بگیرید معدل حتماً باید 16 باشد.
حالا به این مرحله رسیدید، آیا به مرحله استادی رسیدید؟ خیر. تازه اول کار هستید. الآن در مرحله این نیستید که به دیگران بخواهید کمک کنید. شما در حال تمرین هستید. اولین کاری که شما میکنید این است که یک آموزش دیگری بهنوعی دیگر میبینید. حالا وارد فازی میشوید که این آموزش را تنها در کسوت کمک راهنمایی میتوانید بینید. چون آدمهای زیادی بهسرعت دور شما هستند، به شما مراجعه میکنند و شما باید مشکلات آنها را حل کنید. باید پاسخگوی سؤالات آنها باشید، البته در چهارچوب قوانین کنگره. فقط در چهارچوب مواد مخدر، ما کارشناس مسائل حقوقی یا طلاق و ازدواج نیستیم. ممکن است یکی با شما مشورت کند و بگوید آیا خانهام را بفروشم یا نه؟ شما میگویید که من مشاوره حقوقی شما نیستم.
اگر به من مراجعه کنند، میگویم که من کارشناس شیره و تریاک و هروئین هستم، ولی من راجع به ازدواج و طلاق تجربه ندارم. من نمیتوانم با چهارکلمهای که شخص میگوید، قضاوت کنم و بگویم ادامه بدهد یا ندهد.
پس در این کسوت شما خیلی مسائل یاد میگیرید. مشکلات دیگران را میبینید. شما آموزشدیدهاید که ببخشید، آیا میتوانید واقعاً ببخشید. اگر بخواهیم دقت کنیم این کار (کمک راهنمایی) هم فال است و هم تماشاست. هم دیدن یار است و هم زیارت شاه عبدالعظیم. هم خودتان آموزش میبینید و هم به دیگران کمک میکنید. پس ما دستمزد خودمان را همینجا میگیریم.
من به بعضیها گفتم که چرا میخواهید کمک راهنما شوید؟ گفتند که به خاطر اینکه زکات رهاییمان را بدهیم. گفتم نه. شما هیچ دین و زکاتی ندارید. اگر به خاطر عشقتان است، این کار را انجام بدهید.
حساب همه ما با کنگره و افراد باید صفر باشد، نه بدهکار و نه طلبکار. وقتی اینگونه نگاه کنید، دیگر بر سر شاگرد منت نمیگذارید. هیچوقت نباید به شاگرد بگوئید که یادت هست که تو در جوی بودی و من به تو کمک کردم. از این حرفها نباید زده شود.
تا روزی که در خط هستید، به شاگردانتان کمک کنید. روزی که از خط خارجشده بودید، مرخصی یکساله بگیرید.
بنابراین همیشه باید در فکر ما باشد که با مردم حسابمان صفر است. هیچ منتی بر مردم نداریم. شما باید شاگردانتان را آموزش بدهید. آموزش فقط مواد نیست، آموزشی که شاگردان شما حقشناس باشند، این را باید نشان بدهید. شاگردان باید قدر زحمات شما و زحماتی که کنگره برایشان میکشد، بدانند.
وقتی هفته مرزبان است، باید آموزش بدهید که به مرزبان کادو بدهند. ما چهار مراسم رسمی داریم، دیده بانان، مرزبانان، همسفر، راهنما. در این هفتهها باید کادو بدهند. در این هفتهها کلاً ممکن است 150 یا 200 هزار تومان خرج کند. موضوع مبلغ نیست، موضوع این است که با دادن این کادو، ارزش کار را درک میکند.
بعضی مواقع کسانی که خسارت میدهند، خواهش میکنند که میشود این مبلغ را ندهیم، می گوئیم نه چون این خسارت مثل دوا و دارو میماند و باید به انجام برسد.
باید به شاگردانتان یاد بدهید که اگر کسی برایت کاری انجام میدهد، باید قدرش را بدانی. باید یاد بگیرد که اگر شوهرش کار میکند و خانه میآید، به او احترام بگذارند. آقایان باید یاد بگیرند که وقتی خانم غذا درست میکند، به او احترام بگذارند. مثل آدمهای طلبکار نباشند.
باید آموزش بدهید که کنگره یک سیستم خودکفا است. کنگره از بیرون کمکی نمیگیرد، افرادی هستند که حتی بلیط اتوبوس هم ندارند، ولی آنهایی که توان مالی دارند، باید آموزش بدهید که این خدمات را انجام بدهند. ما با شاگردان دیگران کاری نداریم. اجازه نداریم که به شاگردان دیگران برنامه بدهیم، اگر شاگردی پیش شما آمد و گفت که آیا برنامه من غلط است؟ بگوئید از راهنمای خودت بپرس. اصلاً مداخله نکنید. خانمها هم همینطور، بههیچعنوان در برنامه دیگران دخالت نکنید.
قضاوت نکنید تا در مورد شما قضاوت نشود.
به یکدیگر کاملاً احترام بگذارید. اگر دیدید که یک راهنما برنامهای کاملاً غلط داده است، حق ندارید که دخالت کنید. میتوانید اگر با او دوست هستید، به خودش بگوئید و اگر رابطه نداشتید، به دیده بان راهنمایان انتقال بدهید.
به یکدیگر احترام کاملی بگذارید. اگر نشستید و یک راهنمای دیگری آمد، جلوی پایش بلند شوید. اگر مرزبان حرفی زد، به او احترام بگذارید. حرف اسیستانت ها و ایجنت ها را کاملاً گوش کنید. به تمام حرفهای مسئولین بالا، گوش کنید. هرچه آگاهتر باشید، باید آرامتر باشید.
اگر فکر میکنید که در کنگره گردنکلفتی و زرنگی خریدار دارد، اینطور نیست. آقایان که همه قاپ قمارخانه بودهاند، همه جور بالا پائین را دیدهاند، خانمها هم همینطور، همه ما در شکارگاه شیر گرگ بودیم، اینجا بیشهی ماست. باید آرام باشید. همه تیزبازی و گردنکلفتی را کنار گذاشتهاند و تعطیلشده است. در این سرزمین اینها خریدار ندارد. اگر این کار را انجام بدهیم، خودمان را خراب کردهایم.
راهنماهای آقایان اگر مرزبانان به شما تذکر بدهند، لژیون شما بسته میشود. این قانون کنگره است. اگر مرزبان به شما بگوید باید بروید C5 (کمیته انضباطی)، لژیون شما تا برگزاری C5 بسته میشود؛ یعنی مرزبان غیرمستقیم، قدرت بستن لژیون شما و معرفی به C5 را دارد. اصلاً ما در کنگره چرا و برای چه نداریم. توضیح نداریم. هرچه لج کنید، بدتر میشود.
انشاء الله که شما در همان شعبهای که بودید، خدمت کنید.
آقای ترابخانی، دیده بان راهنمایان، میتواند لژیون آقایان مسافر را ببندد و این قدرت را دارند که هر زمان بگویند، بسته شود. هیچکس هم نمیتواند بگوید چرا. خانم آنی هم همینطور، ایشان اختیاردارند که لژیون همسفران را ببندند.
با شاگردانتان رابطه تجاری، کاری و مالی برقرار نکنید. میهمانی و رستوران با شاگردانتان نروید. شما معلم آنها هستید، شمارا به ویلا دعوت میکنند، اینها را باید رعایت کنید. اگر بخواهید اینها را انجام بدهید، از مرحله پرت میشوید.
شما چند صباحی در کنگره هستید، به خاطر آرامش و آسایش و کمک به انسانهای دیگر.
شروع لژیون خیلی شیرین و گوارا خواهد بود و یک اعتمادبهنفس دیگری در شما به وجود میآورد. انسانها دیگر ما را قبول دارند و روی ما حساب میکنند و این به ما اعتمادبهنفس بالائی میدهد و چون به دیگران کمک میکنید، خداوند هم صددرصد به ما کمک میکند. این کمک بایستی کاملاً بلاعوض باشد و بدون هیچ چشمداشتی برای خودتان و قلبتان این کار را انجام بدهید.
با یکی از دوستان صحبت میکردم، گفت یکی از اساتید گفته بود که یک افغانی از استاد سوئیسی سؤال میکند که چرا کشور شما اینقدر پیشرفته است و آدمها در آن فهمیدهاند، ولی کشور ما اینطور نیست؟ گفت برای اینکه هر سوئیسی در سال 9 کتاب میخواند. یک افغانی چند کتاب میخواند. آیا افغانی سواد دارد. آنکسی که آرپیچی برداشته و در کوهها عملیات انجام میدهد، سواد دارد، اطلاعات دارد؟
ایرانیها چقدر کتاب میخوانند. ما جسم و روان و جهانبینی داریم. کار جسم و روان را میدانید، نکته بعد جهانبینی. باید آموزش ببینید. این قضیه همان کتابخوانی است. برای همهچیز هزینه میکنید ولی برای کتاب نه. فرد سوئیسی برای فهمیدن و شعور خودش هزینه میکند.
باید در لژیونها از سیدیهای آموزشی استفاده کنید. باید به شاگردانتان بگوئید که سیدیها را بنویسند. خرید سی دی در ماه 6000 تومان است. این هزینهای نیست. اینها باید یاد بگیرند. فرق فرد کنگرهای با افراد دیگر، فقط در جهانبینی است؛ بنابراین مسئله علمی، فقط مسائل آموزشی کتاب 60 درجه، 14 وادی عشق و سیدیهاست. لژیونی که از اینها استفاده نکند، بسته خواهد شد.
باید مرتب معلومات شما بالا برود و در حال آموزش در لژیونها باشید.
در ادامه بخشی از عکس های این مراسم را تقدیم شما می کنیم.
موفق باشید
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
- تعداد بازدید از این مطلب :
5924