با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود.
تفکر مبنا و شالوده اصلی درمان در کنگره ۶۰ هست، تفکرات سالم و اندیشه سالم گفتار سالم و گفتار سالم کردار سالم را در پی دارد در کنگره ۶۰ فرد زمانی درمان میشود که افکار و اندیشه او تغییر کرده باشد و در نتیجه گفتار و کردار شخص اصلاح و بازسازی میشود و فرد به تعادل میرسد که فوق درمان است.
در سایر گروهها که در حوزه درمان اعتیاد فعالیت میکنند افکار و اندیشه افیونی شخص همچنان به قوت خویش باقی است و افکار به هم ریخته و آن آشفتگی و نگرانی او هیچ تغییری نکرده و فقط شخص مواد خود را کنار میگذارد و همین افکار به هم ریخته خیلی اوقات یک پیشزمینهای میشود برای برگشت مجدد به سمت اعتیاد.
بارها این را در زندگی و در تعاملات خود با دیگران شنیده بودم که فلان شخص بیفکر است و یا اصلاً فکر نمیکند بدون تفکر حرف میزند، بدون تفکر کار میکند پس واژهای هست که در تمام سطوح زندگی من جای دارد و بقاء من و آرامش و آسایش من به تفکر صحیح من بستگی دارد، تغییر در تفکر و اندیشهای که سالیان متمادی درگیر ضدارزشها بوده کاری سخت اما ممکن خواهد بود و نیاز به زمان دارد، وقتیکه در تفکرات من محکوم کردن دیگران به یک باور و یک اندیشه تبدیل میشود پس زمان لازم است تا تفکرات مثبت جایگزین تفکرات منفی شود.
باید تفکر نمود و حرکت کرد تا ساختاری جدید به وجود آید، اصلاً وقتی تفکر نمیکنیم و در سکون قرار میگیریم مثل آبی راکد تبدیل به منجلاب میشویم وقتیکه تفکر کردی بایستی حرکت کنی و از موانع و مشکلات عبور کنی. تفکر راه و مسیر را هموار میکند، سختیها آسان و سفر لذتبخش میشود گویی تمام هستی تو را همراهی میکنند و دست مساعدت از نیروهای الهی تو را یاری میکنند و اما وقتی از تفکر فاصله گرفتی تمام نیروهای شیطانی تو را به سقوط و نابودی هدایت میکنند.
اگر انسانها تفکر مثبت میکردند و میدانستند که بدی بد است قطعاً هیچگاه به سمت ضدارزشها و بدیها نمیرفتند، وقتی یک جوان در جامعه هنجارشکنی میکند و تمام معیارها و ارزشها را زیر پا میگذارد و از قوانین و حرمتها عدول میکند این یعنی افکار و اندیشه او به هم ریخته و اطلاعات غلط به او داده شده است، حبس و یا مجازات واقعاً علاج درد جهل و به هم ریختگی نیست باید افکار و اندیشه او اصلاح شود، محدود کردن او را هدایت نمیکند بایستی آموزش ببیند و به بدی رفتار خویش واقف شود و اطلاعات صحیح به او داده شود. گاهی فقط درد و رنج را تشدید میکنیم و فکر میکنیم درمان و چاره این است، مسئله بایستی شکافته شود و بررسی کنیم که چرا فرزند و یا جوان من وقتی به سمت ضدارزشها میرود قصورات خویش را نمیپذیرد و دنبال مقصر است؟
انسان به هر جایگاهی که خواستهاش باشد میرسد اگر بر خواسته خویش مصمم باشیم و تلاش و کوشش کنیم و هدف را در نظر بگیریم و در صراط مستقیم باشیم حتماً به آن جایگاه خواهیم رسید.
در این وادی آموختم که قدرت تفکر انسان قابل قیاس با دیگر موجودات نیست، پس درست استفاده کردن از این نعمت الهی انسان را به مقصد میرساند. بدبختیها و گرفتاریهای انسان از عدم تفکر آنان است و بدون تفکر است که همهچیز رو به زوال میرود، من اگر بنایی و یا کاخی مجلل و باشکوه بسازم اما تمام مصالح آن بیکیفیت باشند و پی و فونداسیون این بنا اگر استحکام لازم را نداشته باشند و نتواند بار یک ساختمان را تحمل کنند و ظرفیت لازم را نداشته باشد این بنا با کوچکترین لرزهای منهدم خواهد شد، تفکرات ناسالم نیز همینگونه هستند گاهی انسانها فکر میکنند که کوتاهترین راه بهترین راه است پیرو تفکرات منفی و ضدارزشها میشوند و شاید درزمانی کوتاه به خواسته خود برسند اما این داشتهها و این رسیدنها مثل صخرهای گلی هستند که با وزش بادی هرچند آرام در طبیعت فرو خواهد ریخت.
این وادی به کسی که درگیر ضدارزشها است میگوید که تا الآن هر چه که به آن فکر کردهای کاملاً غلط و اشتباه بوده و اگر فکر تو درست بود اینگونه خودت را به فلاکت نمیانداختی، اطلاعات درست نداشتی و تصمیمات تو بر مبنای اطلاعات غلط بود و در نتیجه تفکر تو هم نادرست بود.
انسان وقتیکه به تفکر مثبت رسید خودشناسی و خودسازی را هم یاد میگیرد و میداند که نخست بایستی خودش را پیدا کند چونکه خودش را گمکرده بود و وقتی خودش را شناخت و تواناییها و نیروهای خویش را باور میکند و میداند که داشتههای او در بیتفکری از جنس دانایی و آگاهی نبوده و میداند که هیچ پایان و خاتمهای در زندگی نداریم و میتوان به هر ناممکنی موجودیت بخشید، اگر بر مبنای تفکر و عمل سالم حرکت کنیم و در هر مرحله و هر سطحی که باشیم با تفکری مثبت راه و مسیری نو پیش روی ما بازخواهد شد و وقتی تفکر کردم و حرکت خودم را آغاز کردم دیگر نابودی و گرفتاری در زندگی من جایی ندارد.
نویسنده: همسفر بتول
ویراستار و ثبت: همسفر ساره
- تعداد بازدید از این مطلب :
4482