محمد قربانی:
اعتیاد مساله ای است که در ایران همچنان مهار نشده است. در دهه های اخیر نگاه اجتماعی به مساله اعتیاد در ایران تقویتشده و یکی از مهمترین نکاتی که فعالان اجتماعی و نهادهای مدنی موردتوجه قرار میدهند، کمرنگ کردن و بهنوعی برداشتن انگ سنگین اجتماعی برای افراد معتاد است. بهگونهای که آنها بتوانند پس از ترک اعتیاد به زندگی باز کردند. باوجود همه تلاشها اما تا زمانی که جامعه یعنی اکثریت افراد آن به این نتیجه برسند که اعتیاد را میتوانند یک بیماری تلقی کنند نه یک گناه نابخشودنی، هنوز راه زیادی مانده است.
سوی دیگر ماجرای اعتیاد، ترک آن است. فرآیند دشواری که برای بسیاری از مبتلایان به مصرف مواد مخدر از جایی شروع میشود اما به خط پایان نمیرسد و آنها در میانه راه بازمیگردند و روز از نو اعتیاد از نو!
حسین دژاکام، مدیر کنگره 60 از آدمهایی است که سالهای زیادی را صرف بررسی مساله اعتیاد و راه و روشهای ترک آن کرده است. خودش میگوید که نظریه متفاوتی در مورد ترک اعتیاد دارد و با همین روش هم هزاران معتاد را با این روش درمان کرده است.
دژاکام معتقد است که با تکیه بر تریاک که دروازه ورودی اعتیاد نامگرفته میتواند افراد زیادی را درمان کند و این روش را روی خودش هم امتحان کرده است و سرانجام پس از گذشت 30 سال از اعتیادش مواد مخدر را کنار گذاشته است. او مبدع شربت تریاک است. با او درباره کنگره 60 و فعالیتهایی که درزمینه ترک اعتیاد دارد. ساعتی گفتوگو کردیم:
فعالیت شما در زمینه ترک اعتیاد از کجا و کی شروع شد؟
میگویند یک روز قرار شد تعدادی از آبشار نیاگارا بپرند تا معلوم شود چه کسی جرات پرش از آن ارتفاع را دارد، از میان قهرمانهایی که در این مسابقات بودند هیچکس حاضر به پرش نشد تا اینکه بالاخره یک نفر از بالای آبشار به پایین پرید، بعد از پرش درحالیکه از آب بیرون میامد تعداد زیادی خبرنگار و دوربینهای تلویزیونی دورش جمع شدند و پرسیدند چطور شد که شما این جسارت را پیدا کردید تا از آن ارتفاع بپرید؟ او هم برگشت و گفت: اول اون آدمی که مرا هل داد به من نشان بدید تا بعد... خلاصه داستان ن و ورودم به این موضوع هم بیشباهت به این داستان نیست.
چطور؟
روز اول من، قصد و نیتم اصلاً راهاندازی اِن جی اوُ و کمک به معتادان نبود، من فارغالتحصیل برق دانشگاه علم و صنعت و یک مصرفکننده مواد بودم مثل بقیه مصرفکنندههای دیگر، من نیز بارها و بارها ترک کرده و هر بار شکستخورده بودم، یادم هست اولین جرقه آخرین تلاشم برای ترک مصرف مواد مخدر همزمان با ماه مبارک رمضان زده شد، آن زمان نیمی از ماه مبارک گذشته بود که تصادفاً تصمیم گرفتم بعد از 30 سال، 15 روز باقیمانده را روزهبگیرم، آن موقع از برخی شنیده بود که میشود همزمان با مصرف مواد، روزه هم گرفت، خلاصه برنامهریزی کردم که موادم را کنترلشده و در ساعت مشخص مصرف کنم، آن ماه رمضان منشأ خیر در زندگی من و خیلیهای دیگر مثل من شد چون یاد گرفتم برای رسیدن به مقصد باید نظم داشته باشم بهاینترتیب که مجبور بودم مواد مصرف هرروزم را به پنج نوبت سحر، افطار، ساعت 10، بعدازظهر و آخر شب تقسیم کنم و در ساعت مقرر مصرف کنم؛ یعنی مصرف 8 بار در روز من به 5 نوبت یک گرم تریاک را میخوردم تقسیم شد.
ماه رمضان را به همین شیوه روزه گرفتم ولی بعد از ماه رمضان هم این روند را ادامه دادم و 53 روز بعد، 5 نوبت را به 4 نوبت و بعدتر به 3 نوبت در روز و پس از حدود 11 ماه کاملاً مصرف را ترک کردم. البته هر بار کم کردن نوبت مصرف، برایم ترسآور بود ولی خوشبختانه هیچ شوک و سختی خاصی به بدنم وارد نشد، البته قبلاً با توجه به اینکه کار تحقیقاتی میکردم و عادت به نوشتن شرح تحقیقاتم داشتم، تجربه این روش را هم تفصیل یادداشت میکردم و درنهایت این تجارب به نوشتن نخستین کتابم با عنوان عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر منجر شد که امروز به چاپ بیست و سوم رسیده است.
چه موادی مصرف میکردید؟
تریاک اما کنارش سالها حشیش و الکل هم مصرف میکردم
در آن زمان که دست به ترک مواد به این روش زدید چند سال داشتید؟
48 سال. (با خنده) البته در آن زمان تمام زندگیام را ازدستداده بودم و به قول امروزیها خاکسترنشین بودم.
خب چطور به فکر تأسیس اِن جی اوُ افتادید؟
یادم هست حدود سال 77 یک سالی از ترک من گذشته بود که یک روز به ستاد مبارزه با مواد مخدر رفتم و با مدیرکل تحقیقات ستاد صحبت کردم و او به من گروههایی گفت که در آن معتادان بهصورت پرهیز مَدارانه اقدام به ترک میکنند و پس از ترک دورهم جمع میشوند و جلساتی برگزار میکنند. خلاصه وارد آن گروهها شدم و آموزشهای آنها را دیدم، آموزشهایی که بخشی از آنها به نظر من جذاب و مؤثر و بخشی هم بیاثر بود. وقتی به این سیستم نگاه کردم و یک مدت این مسیر را با آنها طی کردم، سعی کردم از روشهای درست آنها استفاده کنم و برعکس روشهایی که به نظرم غلط بود را نیز اصلاحکرده و به کار گرفتم و کلاسهای گروهدرمانی کنگره 60 را ازآنجا پایهریزی کردم.
خب این روشها جواب داد؟
جالب بود، آن زمان من دو تئوری داشتم که نهتنها تمام کارشناسان ایرانی و خارجی، بلکه مردم و حتی خود معتادها هم با هر دو مخالف بودند، اول اینکه بهترین ماده برای ترک هر ماده مخدری، خود آن ماده مخدر است، مثلاً بهترین دارو برای ترک تریاک خود تریاک است و هم اینکه معتقد بودم تریاک بهترین دارو برای ترک هر نوع اعتیاد است، یعنی ترک اعتیاد به الکل، هروئین، حشیش و هر نوع مخدر دیگر، با تریاک میسر است که طبیعتاً هیچکس با ابن دو تئوری موافق نبود و مخالفتهای جدی با آن وجود داشت.
این موضوع مربوط به چه زمانی بود؟
درست زمانی بود که طرح والعادیات و طرحهای اینچنینی هنوز ادامه داشت و معتادان را به جزیره فارور و آبحیات می بردند، یعنی کافی بود ذرهای تریاک از کسی بگیرند، آن موقع بدترین شرایط در انتظارش بود. در این شرایط من میگفتم که باید معتادان به هر ماده مخدری، تریاک مصرف کنند و بهطور محدود تریاک بخورند، در این شرایط این حرف من از صد تا فحش هم بدتر بود.
پس چطور دوام آوردید؟
واقعاً به خدا توکل کردم و از طرف دیگر وقتی میدیدند که تنها قصدم درمان است، اعتمادشان به من جلب میشد. خلاصه ما شروع به کارکردیم و زیر نظر مسئولان و ذرهبین کارمان را ادامه دادیم تا اینکه نتایج درخشان این دو تئوری، در درمان معتادان مشخص شد و نمونههای بسیار جالبی از موفقیت ما در درمان اعتیاد به منصه ظهور رسید.
پس بعدازاین نتایج بود که اِن جی او خودتان را ثبت و شروع به کارکردید؟
نه ما اِن جی او ثبت نکردیم و شروع کردیم به کار؛ یعنی آن زمان ما با مجوز خودمان به معتادانی که با ما در حال درمان اعتیاد بودند، تریاک تجویز میکردیم. خلاصه بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که باید مجوز بگیریم و بالاخره سال 83 برای اخذ مجوز کنگره 60 اقدام کردیم و نتایج ما بهقدری درخشان بود که بهعنوان یک اِن جی او ملی، مجوز فعالیت از وزارت کشور گرفتیم.
در مدتی که مجوز وزارت کشور را نگرفته بودید، چطور تریاک تهیه میکردید تا به معتادان تحت درمان بدهید؟
ما که قاچاقچی نبودیم. ما فقط به معتادانی که تحت درمان ما قرار داشتند نوبت و میزان مصرف تریاک را میگفتیم. آنها میگفتند از کجا تریاک باوریم؛ میگفتم از همانجایی که تا امروز مواد تهیه میکردید! در این روش مسئولیت هم با خودشان بود، ولی فقط برنامه مصرف آنها با ما بود؛ یعنی همان اول هم شرایط سختی در برخورد با معتادان وجود داشت، به آنها میگفتیم که اگر از آنها مواد گرفتند، هیچ ارتباطی با ما ندارند؛ البته در مواردی هم پیش میآمد که معتادان تحت درمان را میگرفتند ولی وقتی دادگاه میرفتند، به قضات میگفتند که تحت درمان کنگره 60 هستند و قضات هم با شناختی که از ما پیداکرده بودند میگفتند یک نامه از کنگره مبنی بر تحت درمان بودن، بیاورند و در مقابل تخفیف بسیار خوبی هم به آنها میدادند و الحق و الانصاف قضات قوه قضائیه و کلانتریها همکاری خوبی با ما داشتند و ما به این نتیجه رسیدیم که کارت برای معتادان تحت نظر صادر کنیم.
برویم سراغ روش درمانی شما، چطور شد که شما مدتزمان حداقل 10 ماه را برای درمان اعتیاد انتخاب کردید؛ یعنی زمان کمتر از این مدت جوابگو نیست؟
ما آزمایشهای متعددی در این زمینه انجام دادهایم؛ بالاخره آن زمان 10 سال روی 4 ـ 5 هزار معتاد این روش را پیاده و مشاهده کردیم حداقل زمان برای درمان اعتیاد، 10 ماه است. این عمل دقیقاً مانند درمان نوزادانی است که نارس به دنیا میآیند؛ یعنی ما به این نتیجه رسیدیم که درمان در مدتزمان کمتر از 10 ماه امکانپذیر نیست.
یکی از نقاط قوت کنگره 60 و روش درمانی شما، تمرکز بر ورزش و پیشرفت بهبودیافتگان حتی در ورزش حرفهای است. آیا درروش درمانی شما، ورزش عامل درمان بهحساب میآید؟
ما به ورزش بهعنوان درمان مکمل نگاه میکنیم و فعالیت بدنی را امری ضروری و واجب میدانیم، متأسفانه برخی از دوستان عنوان میکردند همانطور که ورزش معلولان داریم، چیزی بهعنوان ورزش معتادان بهبودیافته تشکیل دهیم؛ من آن زمان به آنها گفتم که این حرف یک توهین بزرگ است چراکه اگر ما مدعی درمان اعتیاد هستیم، باید افراد درمان شده پس از طی دوره درمان به حدی از توانایی برسند که بتوانند با افراد عادی جامعه رقابت کنند. امروز ما در رشتههای ورزشی همچون فوتبال، کشتی، تیراندازی و راگبی توانستیم این ادعای خودمان را ثابت کنیم و اخیراً نیز شاهد بودیم که گروه راگبی کنگره 60، توانست بهعنوان نماینده کشور و گروه ملی، به مسابقات آسیایی قطر اعزام شود. این نشان میدهد افرادی که زمانی هروئینی، شیشهای، تریاکی، الکلی و یا قرصی بودند امروز میتوانند مثل دیگر افراد سالم جامعه، در سختترین شرایط رقابت کنند.
این روش شما در درمان شیشه نیز اثربخش بوده؟
ما 10 سال است که شیشه را با همین متد درمان کردهایم، البته «نوراولکا» رئیس نایدا مقالهای را برای من ارسال کرد که در آن عنوانشده بود که دانشمندان امیدوارند در 10 سال آینده به داروی درمان شیشه و کوکائین دست یابند ولی ما به جرات میگوییم که در درمان اعتیاد به شیشه، موفقیت درخشانی داشتیم بهعنوانمثال تعداد زیادی از اعضای تیم راگبی کنگره که بهعنوان اعضای تیم ملی به مسابقات آسیایی اعزامشده بودند، سالها به شیشه اعتیاد داشتند و امروز در کمال سلامت زندگی میکنند.
ماجرای شربت تریاک را هم تعریف کنید.
در آن زمان آقای احمدی مقدم و مهندس طاهری قائممقام ستاد مبارزه با مواد مخدر، علیرغم تمامی هجمههایی که وارد شد از این موضوع حمایت کردند و تلاش بسیاری کردند، البته در آن زمان این دوستان متوجه شده بودند که باید بازنگری جدی در این زمینه انجام شود و زمانی این موضوع جدیتر شد که در طرح پایلوتی، موفقیت متد کنگره 60، مشخص شد؛ آن زمان مهندس طاهری دریکی از سخنرانیهایش عنوان کرد که طرح شربت تریاک تنها به دلیل موفقیت متد کنگره 60، موفق شد؛ حتی عنوان کرد که کسانی از مقامات بالا از این طرح حمایت کردند، البته مخالفان شربت تریاک تصور میکردند ما به دنبال معتاد کردن جوانها هستیم؛ این در حالی است که در این سالها حتی یک مورد اُوردوز گزارش نشده است.
متأسفانه کار اِن جی او ها راه رفتن بر لبه چاقو است، یعنی اِن جی او های بسیاری وجود دارند که شروع خوبی داشتهاند ولی با انحراف از مسیر اولیه، وارد مسائل دیگری شدند که حساسیتهای نهادهای نظارتی را برانگیخته؛ مسائلی ازجمله عدم شفافیت مالی و ورود به مسائل متفرقه ازجمله مسائل سیاسی، این شرایط برای شما به وجود نیامد؟
متأسفانه در فرهنگ ما وقتی کسی میگوید پایم درد میکند، هرکسی از اطرافیان، نسخهای برای او میپیچد، خصوصاً این نسخهپیچی و اظهارنظر، در مسائل سیاسی، بیش از دیگر مسائل است و هر کس به خودش اجازه میدهد بدون در نظر گرفتن نقش دانش، علم و تجربه، در مورد مسائل ژئوپلیتیک، فناوری هستهای و روابط بینالملل و ... اظهارنظر و دخالت کند. این موضوع در اِن جی او ها هم متأسفانه رسوخ کرده؛ اما باید پذیرفت یک سری موضوعات در مسیر اِن جی اوها بسته به تجربه و نوع فعالیت آنها پذیرفتهشده است و حرکت در خارج از این مسیر، شرعی نیست؛ لذا در کنگره 60 بحث و صحبت سیاسی له یا علیه هر جناح و شخصی ممنوع است.
از طرف دیگر باید بدانیم که ان جی او ها سازمانهایی هستند که برای کمک به اجتماع در مسیری مشخص و با موضوعی خاص تشکیل میشوند و در این میان یکی از موضوعات اصلی، استقلال مالی از دولت است، البته این منافی حمایت معنوی مشروط دولتی نیست. از سوی دیگر هدف ان جی او از فعالیتهایش نباید کسب منافع مالی باشد. ازاینرو ما سعی کردهایم این هدف را از بالاترین سطح کنگره 60 تا پایینترین سطح آن دنبال کنیم؛ بهعنوانمثال در حال حاضر کنگره 60، بالغبر 2000 نفر مرزبان، راهنما و خدمتگزار دارد که هیچیک حتی ریالی حقوق بابت فعالیتشان در کنگره دریافت نمیکنند.
البته برای فعالیت این افراد برنامهریزی دقیقی وجود دارد تا کار آنها در کنگره، به زندگی آنها لطمه وارد نکند و همگی بهصورت پارهوقت، در این مجموعه فعالیت میکنند.
همچنین موضوع تمرکز بر فعالیت تخصصی در ان جی او ها آنقدر حساس و کلیدی است که من معتقدم مثلاً ان جی اویی که درزمینه درمان اعتیاد فعالیت میکند، نباید وارد عرصه کاریابی معتادان پس از درمان شود؛ این ان جی او نباید در مسائل خانوادگی معتادان ورود کند و مسائلی ازایندست.
اما امروز برای خیلیها، اینطور جاافتاده که ان جی او خوب جایی است که علاوه بر درمان معتادان، مسائل خانوادگی، اشتغال، مسکن و صدها مشکل دیگر آنها را هم برطرف کند.
اجازه بدهید این موضوع را با یک مثال ساده تشریح کنم؛ شما وقتی برای درمان شکستگی پا به بیمارستان میروید، بیمارستان برای شما شغل ایجاد میکند؟ بدهیهای شمارا پرداخت میکند؟ مشکل شما با خانوادهتان را حل میکند؟ نه! باید اِن جی اوهای دیگری باشند که بهصورت تخصصی کاریابی برای معتادان، مشاورههای خانواده و ... را انجام دهند و هر یک بهصورت تخصصی این فعالیتها را ادامه دهند، به نظر من ورود به این مسائل فرعی است که باعث میشود از تمرکز بر وظیفه اصلی کاسته شود و نتایج مطلوب نباشد؛ مثلاً آیا وظیفه ستاد مبارزه با مواد مخدر ورود به مساله اشتغال معتادان بیکار است یا پیشگیری؟! این در حالی است که سازمانهای تخصصی برای ایجاد اشتغال معتادان و حل مسأله کار همچون سازمان بهزیستی و وزارت کار در کشور وجود دارد و وظیفه اصلی این ستاد، چیز دیگری است. این در شرایطی است که آمارهای ارائهشده نشان میدهد تنها 3 درصد معتادان، بیکار هستند و 97 درصد دیگر دارای کار و خانواده هستند؛ لذا ورود ستاد به این موضوع باعث کاهش تمرکز بر انجام وظایفش در برابر 97 درصد دیگر میشود؛ این مسأله در مورد ان جی او ها هم صادق است.
یکی از مشکلات امروز جامعه ما بخشی از معتادان هستند که اعتیادشان مشهود است و بهعنوان معتادان خیابانی شناخته میشوند؛ ازنظر شما بهترین روش برای حل این معضل چیست؟
شما با دو مقوله مواجه هستید که متأسفانه رئیسجمهور بهعنوان عالیترین مسئول ستاد و مردم نمیتوانند میان این دو مقوله تفکیک قائل شوند، باید قبول کرد که این افراد، تنها 2 تا 3 درصد معتادان کشور را تشکیل میدهند و این در حالی است که متأسفانه تمام همت و کار مسئولان کشور، رفعورجوع این 3 درصد شده است و مابقی معتادان به امید خدا رهاشدهاند.
این در حالی است که ما و سایر ان جی اوهایی که برای حل مشکلات این 97 درصد در تلاش هستند با مشکلات بسیاری روبرو هستیم؛ بنابراین باید برای درمان اعتیاد در کشور و حل معضل مواد مخدر، میان این دو قشر تفکیک قائل شد و بهتناسب عقلانی، بر روی حل مشکل این دو گروه متمرکز گشت.
در سالهای گذشته دولتهای مختلف برای ریشهکنی و مهار اعتیاد اقدامات زیادی انجام دادند اما موفق نشدند، مشکل درزمینه اعتیاد چیست که مهار نمیشود؟
همه سازمانها اعم از پلیس، قوه قضائیه و ... کار خود را انجام میدهند؛ اما از سویی دیگر بازار عرضه و تقاضا نیز وجود دارد و به نظر میرسد برای موفقیت و برداشتن قدم جدی باید از روشهای قدیمی فاصله بگیریم و صبور باشیم. باید به مردم آموزش داد و آگاهیهای افراد را بالا برد و مسئولان نیز باید برای اتخاذ تدابیر و راهبردها به افراد باتجربه نیمنگاهی داشته باشند و کبر به خرج ندهند.
هفته نامه شهر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
12846