English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی، سی و یکم اردیبهشت ماه سال 1395

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی، سی و یکم اردیبهشت ماه سال 1395

بسم‌الله الرحمن الرحیم

چهارمین جلسه از دوره نهم لژیون پزشکان پارک طالقانی، با استادی خانم الهام، نگهبانی مهندس دژاکام و دبیری خانم هنگامه، با دستور جلسه " که چی؟ "، در تاریخ سی و یکم اردیبهشت‌ماه سال 1395، رأس ساعت 8 صبح آغاز به کارکرد.

 

 

 

استاد جلسه :

هر دستور جلسه‌ای که در کنگره وجود دارد، بر اساس نیازی است که در افراد دیده می‌شود. دستور جلسه، سؤال کوتاهی را مطرح می‌کند ولی این سؤال، گستره بزرگی از اطلاعاتی را در خود جای‌داده است که در خیلی از مسائل روزمره ما انسان‌ها، کاربرد دارد. مبنا و مکانی که این سؤال را شکل داده است، ذهن انسان است. این سؤال را هیچ‌گاه حیوانات از خود نخواهند کرد و فقط مختص انسان است و این سؤال را حتی در کوچک‌ترین فعالیت‌های خود، مطرح می‌کند. به‌عنوان‌مثال، چرا مسواک می‌زنم؟ چرا مدرسه می‌روم؟ چرا کار می‌کنم؟ چرا باید با افراد مختلف در ارتباط باشم؟ در مسائل بزرگ‌تری هم، مطرح می‌شود مثل دلیل زندگی کردن که در خیلی از انسان‌ها صادق است. منشأ این سؤال در ذهن است. هرگاه انسان بخواهد کاری را انجام دهد ابتدا، از آن‌یک تصویری در ذهن خود می‌سازد که این تصویر، تنها ساخته خود انسان نیست بلکه دونیروی دیگر در ساختن آن نقش ایفا می‌کنند که استاد از آنها به نام قمر وزیر و شمس وزیر یاد می‌کند. زمانی که انسان به‌عنوان یک ساختار پیچیده متولد شد، در اختیار او نعمت‌ها و توانایی‌هایی قرار داده شد که از آنها باید برای ادامه حیات خود و دریافت انرژی استفاده می‌کرد. وقتی انسان دچار کمبود انرژی یا افسردگی می‌شود، سؤال که چی؟ در ذهن او مطرح می‌شود که این سؤال، او را دچار کورلذتی و سکون می‌کند. به این معنا که از هیچ‌یک از نعمت‌هایی که در اختیار دارد، لذت نمی‌برد و آنها را بی‌ارزش و ناچیز می‌پندارد. استاد می‌فرماید: نیروهای منفی یا به‌اصطلاح تاریکی‌ها، ابتدا نقش مخرب دارند بعدازآن نقش بازدارنده‌ها را بازی می‌کنند و هنگامی‌که دانایی انسان افزایش پیدا می‌کند، این نیروها نقش مکمل را ایفا خواهند کرد. وقتی نیروهای ضد ارزشی و ارزشی در انسان همسان می‌شوند، یک بی‌حسی را در شخص ایجاد می‌کنند که این امر، باعث عدم لذت او از انرژی‌ها و نعمت‌های اطرافش می‌شود. زمانی که قدرت نیروهای منفی بیشتر می‌شود، آن بی‌حسی، به تنفر و کینه از اطرافیانش تبدیل می‌شود. گفته می‌شود که این سؤال، زمانی که انسان حس بی‌امنیتی می‌کند، در او شکل می‌گیرد. در وادی دوم کتاب عشق، استاد مطرح می‌کنند که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌گذارد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی، هدفمندی را در انسان زنده می‌کند. اگر انسان هدفی را در سر نپروراند، بعد از گذر زمان این سؤال که چی؟ در ذهن او وسعت بیشتری خواهد گرفت و شاید او را به پوچ‌گرایی سوق بدهد. انسان دارای نفس اماره، لوامه و مطمئنه است. هنگامی‌که انسان در مرحله نفس اماره قرار داشته باشد، این سؤال در او باعث ایجاد نا‌امیدی و اندوه می‌کند و به عبارتی انسان را بایکُد می‌کند و او را از هر نوع فعالیتی بازخواهد داشت. اما زمانی که این سؤال در نفس لوامه و مطمئنه شکل گرفت، در انسان شوق و انگیزه‌ای ایجاد خواهد کرد که او را به زندگی امیدوارتر و مسیری هدفمندتر را برای انسان تداعی خواهد نمود. در حقیقت اثر مثبت و منفی این سؤال، به میزان دانایی مؤثر افراد بازمی‌گردد. مسافرانی که وارد کنگره می‌شوند، این آگاهی به آنها داده می‌شود که حس‌های آنها بسته است و این دلیلی است که نمی‌توانند از محیط اطراف خود انرژی دریافت کنند. وقتی سفر خود را آغاز می‌کنند، به‌مرورزمان حس‌های آنها باز می‌شود و کم‌کم می‌توانند از اطراف خود انرژی دریافت و با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند در پایان نیز، برای کسانی که دچار بیماری‌های مختلفی هستند همچون، دیابت، افسردگی، فشارخون، صرع و ... هستند، این سؤال می‌تواند در آنها ایجاد انگیزه بسیار بکند و در بهبود بیماری آنها به آنها کمک بسیاری بکند البته اگر دانایی مؤثر خود را افزایش بدهند.

 

 

آقای دکتر مسعود:

سؤال که چی؟ همانند یک تیغ دو لبه می‌باشد. یک‌زمان می‌تواند این سؤال در قالب یک تفکر پوچ‌گرایانه، شکل بگیرد که در انسان، سکون ایجاد خواهد کرد و او را از حرکت بازخواهد داشت و مسیر زندگی انسان را به بیراهه خواهد کشاند. در کشور خودمان، تأثیر این تفکر را به‌وضوح می‌توانیم مشاهده کنیم که باوجود پتانسیل بالایی که وجود دارد در جوان‌ها شوق و انگیزه‌ لازم یافت نمی‌شود. این سؤال اگر در بعد منفی آن مطرح شود، می‌تواند تمام باورهای یک فرد را زیر سؤال ببرد و به‌مرورزمان منجر به نابودی زندگی او گردد و باعث می‌شود که او از توانایی‌های خود بی‌خبر بماند. در نگاهی دیگر، این سؤال می‌تواند در بُعد مثبت آن مطرح گردد. تفاوت بُعد منفی و مثبت در پاسخی است که فرد به این سؤال می‌دهد. یک‌زمان از خود سؤال می‌کنیم که برای چه درس می‌خوانیم؟ اگر ذهن، منفی باشد این‌گونه پاسخ‌خواهیم داد که در آخر، نمی‌توان شغلی پیدا کرد و در حقیقت فقط زمان خود را تلف می‌کنیم. اما در بعد مثبت این‌گونه پاسخ‌خواهیم داد که به مدارج بالاتر خواهیم رسید، به افراد نیازمند کمک‌رسانی خواهیم کرد و از احترام اجتماعی برخوردار خواهیم شد. من در ابتدا که به کنگره وارد شدم، احساس نمی‌کردم که بیمار هستم و گمان می‌کردم یک فرد بسیار قوی و سلامت هستم و نیازی به درمان و یا آموزش ندارم. اما زمان که گذشت متوجه شدم که مشکلات بسیاری دارم و باید به رفع آنها بپردازم. خوشبختانه، سؤال که چی؟ در من، در بعد مثبت آن شکل گرفت. با خود فکر کردم من در حال حاضر یک انسان عصبی و بدخوی هستم. برای چه باید این‌گونه باشم؟ برای چه باید با اطرافیانم رفتار و برخورد پسندیده‌ای نداشته باشم ؟ اگر به روند گذشته خود ادامه دهم، دیگرکسی به سراغ من نخواهد آمد و احترام و شخصیت خود را از دست خواهم داد و افراد را از خود دور خواهم کرد، در آخر نیز، تنهایی سهم من خواهد شد. چنین پاسخ‌هایی به من کمک کرد که در مسیر بهبود خود قدم بردارم و به‌مرورزمان حسی که از خودم به اطرافیانم انتقال می‌دادم، بسیار مثبت‌تر و بهتر شود و این امر باعث می‌شد که در ذهن مردم آن مرد خشن و کسی که از روی ظاهرسازی به او احترام گذاشته می‌شد تبدیل به مردی شود که بتوان بر او حساب نمود و احترامی که به او گذاشته می‌شود از روی علاقه باشد نه اینکه از روی ترس و خلاف میل شخصی. دلیل ورود من به کنگره متأسفانه، مصرف مواد مخدر نبود. من برای تکمیل یک پروژه تحقیقاتی به کنگره وارد شدم، خداوند را شاکر هستم که با ورودم به کنگره توانستم تا مقداری در خود تغییر ایجاد کنم، علی‌رغم این‌که هنوز، ایرادهای بسیاری در من وجود دارد.

 

 

آقای روانشناس اردشیر:

در افراد مصرف‌کننده معمولاً پرسش که چی؟ به‌مراتب وجود دارد. در علم روانشناسی این سؤال، یکی از مهم‌ترین واصلی‌ترین سؤال، در افراد افسرده می‌باشد. این سؤال معمولاً در زمینه‌هایی پرسیده می‌شود که فرد، در آنها هیچ قدرت عمل و توانایی ندارد و اهدافی که در ذهن این فرد شکل می‌گیرد مسلماً نتایج خوبی را به همراه نخواهد داشت. این سؤال در تمام افراد، از هر نوع می‌تواند وجود داشته باشد، اما کیفیت‌ها و کمیت‌های متفاوتی دارد. ما شاید در بعضی از اوقات، صبح که از خواب بلند می‌شویم این سؤال برای ما پیش بیاید که برای چه باید به کنگره بروم؟ کنگره 60، کار بسیار بزرگی که انجام می‌دهد، این است که آموزش‌ها و اطلاعاتی را در ذهن فرد مصرف‌کننده قرار می‌دهد که با استفاده از آنها، او می‌تواند به که چی؟ های مختلفی که در ذهن او ایجاد می‌شود پاسخ درست و صحیح بدهد. بعدازآن نشاط و انگیزه در فرد مصرف‌کننده ایجاد می‌شود و می‌تواند در مسیر درمان، استوارتر و منسجم‌تر قدم بردارد. وقتی هم حرکت ایجاد شود، راه خود نمایان خواهد شد.

 

 

خانم دکتر اعظم:

در کنگره تعریف می‌شود که حس، اولین قوه راه‌اندازی عقل است و اطلاعات را از محیط اطراف دریافت می‌کند و آنها را به عقل انتقال می‌دهد. کنگره 60 بسیار ساده بیان می‌کند که اگر حس، منفی باشد تمام اطلاعاتی که از محیط اطراف جذب می‌کند و به عقل می‌رساند، اطلاعاتی است که با واقعیت فاصله دارد و در حقیقت اطلاعات اشتباه را منتقل می‌کند. مثبت بودن یا منفی بودن حس، در پاسخ به پرسش که چی؟  نقشی اساسی دارد. جناب مهندس در سی‌دی میگویند: گاهی این سؤال‌ها که در ذهن مطرح می‌شود لزوماً پاسخی به آنها نباید داده شود. گاهی این‌یک نوع، شکایت است و هدف آن تخریب افکار انسان است. زمانی می‌شود به این سؤال‌ها پاسخ صحیح داد که حس انسان سالم باشد که برای به دست آوردن آن انسان باید مثلث دانایی خود را کامل کند و آن را به دانایی مؤثر تبدیل کند. انسان می‌تواند با انجام اعمال ارزشی، همیشه حال خود و حس خود را مثبت نگاه دارد و در برابر این پرسش‌ها، تن به شکست ندهد.

 

 

آقای دکتر صمد:

انسان زمانی که قدم به حیات می‌گذارد، جاذبه‌های بسیاری برای حفظ سلامت و بقای خود دارد. لذت غذا خوردن، ورزش کردن و جاذبه جنس مخالف و ... که همه این جاذبه‌ها، عواملی هستند که به انسان، کمک‌های بسیاری می‌کنند. انسان وقتی به سمت مصرف مواد مخدر می‌رود، حس‌های او دچار اختلال می‌شود و مثل یک انسان سلامت و عادی به سمت این جاذبه‌ها کشیده نخواهد شد. زیرا پرسش‌های مختلفی همانند که چی؟ در ذهن او شکل می‌گیرد که پاسخی، برای آنها ندارد. به همین دلیل وقتی فکر درمان را می‌کند با خود می‌گوید که برای چه خود را درمان کنم؟ من که در آخر به زیرخاک می‌روم، تفاوتی ندارد. به همین خاطر از حس مسئولیت فاصله می‌گیرد. حال اگر ما بخواهیم پاسخی برای این سؤال‌ها پیدا کنیم، باید میزان دانایی خود را افزایش دهیم. سؤال که چی؟ می‌تواند یک محرک باشد که انسان را به سمت تغییر و پیشرفت هدایت کند. همچنین می‌تواند انسان را از حرکت بازدارد. تأثیر این پرسش، فقط و فقط به میزان دانایی‌فرد بستگی دارد.

 

 

خانم دکتر نرگس:

در ابتدا وقتی سؤال که چی؟ مطرح می‌شود، بار منفی آن به ذهن من خطور می‌کند.افرادی که مصرف‌کننده هستند و یا در کل دچار یک شکست در زندگی می‌شوند، ناخودآگاه این سؤال در ذهن آنها شکل می‌گیرد. افرادی که برای درمان به کلینیک‌ها، وارد می‌شوند خود می‌دانند که تمام این وابستگی‌هایی که در آنها به وجود آمده است از عدم توانایی برای پاسخ به همین سؤال که چی؟ می‌باشد. به نظر من افرادی که به اعتیاد و مشکلاتی از این قبیل دچار می‌شوند باید دید خود را نسبت به این سؤال، مثبت بکنند. تا بتوانند از بحرانی که دچار آن هستند رهانیده بشوند. زمانی که بتوان پاسخ این سؤال را، چه در دید مثبت و چه در دید منفی، پیدا نمود آن زمان است که مشکلات اساسی، از بین خواهد رفت و حرکت به سمت رهایی و موفقیت آغاز خواهد شد.

 

خانم دکتر فرشته:

گاهی در زندگی خود، جملات زیبایی را می‌شنویم که شاید نقطه عطفی در زندگی ما بوده است و ما را به‌اصطلاح از خواب بیدار کرده و باعث حرکت در ما شده است. این نوع جملات معمولاً خیلی کوتاه و مختصر می‌باشند و بسیار تأثیرگذار هستند. سؤال که چی؟ از همان دسته از جملات است که ما انسان‌ها را به فکر فرومی‌برد. به‌راحتی می‌تواند یک زندگی را متحول بکند. از همان اوایل روز که از خواب بلند می‌شویم، اگر این سؤال را در جت  مثبت آن، از خود بپرسیم، زندگی جهت درست خود را پیش خواهد گرفت. همیشه میگویند زمانی که عصبانی هستید چند ثانیه سکوت کنید و نفس عمیق بکشید سپس، تصمیم‌گیری کنید. این عمل از خیلی از جنایت‌ها جلوگیری خواهد کرد. در همان ثانیه‌ها در اصل، سؤال که چی؟ مطرح می‌شود که اگر بتوانیم پاسخی صحیح برای آن پیدا کنیم، می‌تواند ما را از بزرگ‌ترین اشتباه زندگی، محفوظ نگاه دارد.

 

 

آقای دکتر رضا:

 با توجه به کتاب 60 درجه وقتی ماشین در کوهستان یخی، در حال حرکت است نشانگر فرد معتادی است که اعتیاد در او، سستی و کاهلی ایجاد کرده است و در این زمان است سؤال‌های که چی؟ در ذهن او تداعی می‌شود و پاسخی برای آنها ندارد و او را از حرکت بازداشته است. این سؤال می‌تواند برای هر شخصی مطرح شود. می‌تواند برای فرد، جامعه و یا در محیط دانشگاه به وجود بیاید. من خود به یاد دارم زمانی که دانشجو بودم، نیروهای منفی که این سؤال را در ذهن من به وجود می‌آوردند بسیار زیاد بودند. درس می‌خوانم که چی بشود؟ اگر من پاسخی درست و مثبت برای آن داشتم می‌توانست این سؤال، من را در مسیری که قرار داشتم مستحکم‌تر و مصمم‌تر کند. این سؤال می‌تواند یک ویروس برای جامعه باشد و آن را از رقابت و پیشرفت بازدارد.

 

آقای دکتر محمد علی:

برای خود من، هم جنبه مثبت این سؤال و هم جنبه منفی آن در جای‌جای مختلف زندگی مطرح گردیده است. یاد مطلبی افتادم که بزرگی می‌گفت: جهنم هفت دروازه دارد که عبارت‌اند از؛ شنوایی، بینایی، چشایی، بویایی و لامسه و... . و بهشت هشت دروازه دارد که تمام عوامل جهنم را شامل می‌شود به‌اضافه عقل. زمانی که عقل در میان باشد آن هفت دروازه جهنم را به هفت دروازه بهشت تبدیل خواهد نمود. ما در این دستور جلسه در حقیقت می‌خواهیم عقل را ضمیمه تکانه‌ها و غریزه‌هایی که در باطن انسان وجود دارد، کنیم. ما باید عقل را همیشه در نظر بگیریم و در تک‌تک رفتارهایی که در طول روز انجام می‌دهیم تأمل‌کنیم. به نظر من، سؤال که چی؟ زمانی برای ما مفید خواهد بود که فرماندهی عقل در اعمال ما استقرار پیدا بکند.

 

 

آقای دکتر نادر:

این سؤال می‌تواند همانند طنابی باشد که در چاه قرار دارد. این طناب می‌تواند یک انسانی را از اعماق چاه، نجات دهد و هم می‌تواند افرادی را با خود به اعماق چاه هدایت کند. خود کلمه که چی، بار منفی دارد. اما همین بار منفی می‌تواند ایجاد یک جرقه و تلنگر در انسان کند. این سؤال در مراحل مختلف زندگی می‌تواند مطرح گردد. مثلاً در زمان کودکی می‌توانم بگویم، که چی در این هوای گرم بازی کنم؟ یا در زمان جوانی، که چی در کنکور شرکت کنم و به دانشگاه بروم؟ این سؤال در هر مرحله از زندگی می‌تواند شکل بگیرد. حال تأثیر مثبت و منفی آن، بستگی به دیدگاه و دانایی‌فرد دارد. این سؤال می‌تواند باعث پیشرفت انسان گردد و یا این‌که می‌تواند همانند بهانه‌ای باشد که انسان را فقط در حالت سکون نگه دارد.

 

 

آقای دکتر رضا:

در ابتدا می‌خواستم از جناب مهندس تشکر کنم به علت این‌که امروز، تولد دو سال رهایی من از بند سیگار می‌باشد. در ارتباط با موضوع جلسه، این سؤال، نوعی اندیشیدن به شیوه سقراطی است. زیرا سقراط همیشه برای تحلیل موقعیت‌ها و پرسش‌های ذهنی خود، از چنین سؤالاتی استفاده می‌کرد. این سؤال در حقیقت باورهای ما را شکل می‌دهد. ما زمانی که پرسش‌هایی را برای خود مطرح می‌کنیم، همان پرسش‌ها باورهایی را در ذهن ما شکل خواهند داد و این آبشار پرسش‌ها و باورها، درنهایت احساسات، هیجان‌ها، رفتار و مسیر حرکت ما را مشخص خواهند کرد. مهم‌ترین وظیفه ما درمانگرها، جهت دادن به همین پرسش‌ها می‌باشد تا مسیر درست را برای بیماران خود نمایان بکنیم.

 

 

آقای دکتر محمد:

افرادی که به مرکز درمانی ما مراجعه می‌کنند این سؤال را در ارتباط با دلیل کنار گذاشتن مواد مخدر به کار نمی‌برند. من در ابتدا از آنها سؤال می‌کنم که برای چه می‌خواهی کنار بگذاری؟ و برای چه تا به الآن از مواد استفاده کرده‌ای؟ زمانی که این سؤال‌ها را از آنها می‌پرسم، معمولاً به فکر فرو می‌روند، من هم به آنها یک جلسه فرصت می‌دهم که کاملاً به این دو سؤال فکر بکنند و تصمیم قطعی خود را مشخص کنند. زمانی که بازمی‌گردند، تصمیمی جز ترک مواد، در ذهن آنها نیست. ما انسان‌ها برای تک‌تک اعمالی که در زندگی انجام می‌دهیم، این سؤال را در ذهن خود مطرح می‌کنیم. ما باید به دنبال پاسخ باشیم.

 

 

مهندس:

صحبت خاصی ندارم، فقط به عزیزان توصیه می‌کنم، کم‌کم از لباس ورزشی استفاده بکنند تا به‌مرورزمان، به یک‌رشته ورزشی روی بیاورند. یکی دیگر از مسائل که حائز اهمیت است، مشارکت کردن است. همیشه سعی بکنید که در جلسات مشارکت بکنید. صحبت کردن در این جلسات می‌تواند، ترس از جمع را در شما کاهش دهد. مشارکت کردن لزوماً نباید بحثی، فلسفی و یا پیچیده باشد؛ بلکه به‌راحتی و گفتاری ساده می‌توانید مشارکت بکنید. اگر صحبت بکنید دیگران نیز، شمارا بهتر خواهند شناخت و به شما نزدیک‌تر خواهند شد. مسئله دیگر استادان جلسه هستند. زمانی که به‌عنوان استاد انتخاب می‌شوید یک فرصتی است که بتوانید خود را محک بزنید. به‌مرورزمان میزان استرس شمارا بسیار کاهش خواهد داد. 

 

 

 

 

نام پزشک

نام کلینیک

تلفن تماس

منطقه

دکتر صمد روحی

کلینیک راه تندرستی

09123054575

فرجام

سعید جوانشیر

آینده سازان

09121824188

کرج

دکتر رضا کارگشا

کلینیک اهورا

09125183651

اسلام‌شهر

رضا سازگار

نوشیا

09121970427

شهر ری

علیرضا ناظم

بازگشت نو

09121235601

رود هن

علیرضا غفاری

شادزی

گلستان

بهارستان

ستارخان

09126027152

09296027152

محسن لطفی

کیمیای شرق

09122345210

جناح

فاطمه محمودی

ایران مهر

پونک

09126128292

روانشناس شیرین شریف زاده

نیک روز

09121647794

پیروزی

دکتر حمید آتش بهار

سعادت آباد

09123947833

2

محمد احمدی

ندای سلامت

09124588449

15

دکتر علی شاهمرادی

ساحل تندرستی

09123384811

شهدا

دکتر محمد شهبازی

مهرآوین

09121209772

17 شهریور

حمزه عالی علی شاهی

مهرآیین

09307801798

22

جهانفر وحیدی

شهر پاکان

09123862348

شهریار

دکتر مصطفی الوندی

مهر

09122615988

کرج

دکتر یوسف حداد

کیان مر

09121159327

1

هنگامه طهماسبی

یگانه

09124100448

5

دکتر آتوسا لکیان

دکتر باقریان

09127152991

18

مژگان عابدی

سفیر سلامت

0912627645

-

دکتر محمد جعفری

آرش

09121777013

سعادت آباد

دکتر اعظم انصاری

انصار

09124540662

رباط کریم

دکتر حمیدرضا فتحی ناز

شفای سبز

09123579588

رسالت

دکتر شیوا اکبریان

یزدان پاک

09382591555

پونک

روانشناس الهام بیات

انصار

56677893

رباط کریم

حسین جلیل پور

دکتر جلیل پور

09123262983

6

دکتر مسعود حاج رسولی

دانشگاه آزاد

09123017408

-

دکتر غزاله ابراهیمی

تبسم دوباره

09125046073

اسلامشهر

حسین شکاری

دکتر حاجی پور

09124797974

یافت آباد

دکتر سید مسعود میر معینی

رهپویان جاوید

09123483025

کارگر جنوبی

محمد رضا عینی

زندگی مفید

09359602734

4

دکتر نادر اشرف نیا

سفیر سلامت

09123061526

13

دکتر بهنام شاه محمدی

کلینیک مهرنام

09121035339

خانی آباد نو

کامبیز امیر علایی

ناجی شفا

09122053997

5

دکتر محمد حسین

کسری

09121351164

2

لیلا شعبان علی

بعثت

 

20

بهروز داوودی

اکسیر

 

شاداباد

 

 

تهیه و تنظیم: امین مغاری

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .