بسم الله الرحمن الرحیم
این گذشته هشتمین جلسه از دوره پنجاه و هفتم سری کارگاههای آموزش جهانبینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستور جلسه کتاب 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن به نگهبانی و استادی آقای مهندس دژاکام و دبیری همسفر سمانه در تاریخ چهارشنبه 95/02/15 رأس ساعت 13:20 آغاز به کار نمود.
در هفته ای که گذشت، دستور جلسه هفته راهنما بود، به تمام راهنمایان از صمیم قلب تبریک میگویم. بعضی از راهنماها در بین آقایان، شاید نزدیک به 40، 50 یا 60 نفر را به رهایی رساندهاند و در همسفران هم هرکدام 60، 70 نفر را کمک کردهاند که زندگیشان از پاشیدگی نجات پیدا کند. هفتهای خوبی بود، راهنمایان مسیر طولانی را طی کردهاند، به رهایی رسیدند، کلاسهای مختلف و امتحانات را پشت سر گذاشتند، آزمایش دادند و سپس به درجه راهنمایی رسیدهاند.
اصولاً انسان موجودی است که درست در یک مرحله تکاملی قرار دارد. ما به جامدات نگاه میکنیم که آنها هم حس دارند، به گیاهان نگاه میکنیم، آنها هم مراحل تکاملی را طی میکنند از یک بوته بیابانی شروع میشود و به یک درخت خرما یا مو میرسد، در درختان هم جنسیت داریم، درخت مو حرکت میکند و راه میرود. اگر آب بالای درخت خرما را بگیرد، درخت خرما خفه میشود و میمیرد. در قسمت حیوانات هم تکامل وجود دارد. بالاترین مرحله نفس حیوان، پائین ترین مرحله نفس انسان است. پائین ترین مرحله نفس انسان، نفس اماره و امر کننده است که فقط میخواهد و هرچه میخواهد دنبال میکند و کاری به خیر و شرش ندارد و فقط میخواهد آن را به دست بیاورد. تا اینکه ذرهذره این مرحله تغییر میکند. در این مرحله، انسان به مرحلهای میرسد که هرچه به دست میآورد، لذت میبرد. چون میگیرد (مثل پول، هدیه، جایگاه) خوشحال میشود و لذت میبرد. وقتی از این مرحلۀ لذت عبور کرد، وارد مرحلهای میشود که از بخشش و دادن لذت میبرد. یک موقعی وقتی یک پرس غذا بگیرد، لذت میبرد و یک موقع هم وقتی یک پرس غذا به شخص دیگری بدهد، شعف و لذت میبرد.
راهنماها هم در همین مرحله قرار دارند، راهنماها رایگان کار میکنند. اگر به مردم بیرون بگوئید که کار راهنما رایگان است، مسخرهات میکنند و میگویند چطور روزی چند ساعت به مردم خدمت میکنی و هیچچیزی دریافت نمیکنی؟ تو دیوانهای. ولی از دیدگاه ما این دیوانگی نیست، کمال عقل است. راهنما موقعی که میبخشد، لذت میبرد. موقعی که اطلاعات و آگاهیاش را به فرد دیگری میدهد، آن موقع لذت میبرد. این مرحلهای است که شخص از بخشیدن وقت و آگاهی خود به دیگران لذت میبرد. انسان باید به این مرحله برسد و راهنماها این کار را انجام میدهند.
این کار، کار مهمی است. چون هر نفری که به رهائی میرسد، یک طایفه و یک شهر به رهایی و آرامش میرسد. خانوادهای که در حال پاشیدن است، با فداکاری راهنما به آرامش نزدیک میشود، آنهم درزمانی که عصا از کور میدزدند. ما کاری به ثواب آن نداریم، این شخص دچار شعف و شادی میشود. مثلاینکه یک نفر را از غرق شدن در دریا نجات میدهید. بنابراین ما باید راهنماها را پاس بداریم.
دستور جلسه این هفته، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر است. کتاب 60 درجه یک تمثیل در عنوان کتاب است. چون کسانی که اعتیاد نداشتهاند، اعتیاد را درک نمیکند، در اینجا اعتیاد را به سرما تشبیه میکند. میگوید: کسی که مصرفکننده مواد مخدر است، دقیقاً مثل کسی میماند که در سرمای 60 درجه زیر صفر قرار دارد و میخواهد در آن سرما زندگی کند. در سرمای 60 درجه بدن شخص یخ میزند، میخواهد راه برود و دستش را باز کند، ولی بدنش فرمان نمیدهد. میخواهد حرف بزند، ولی زبان و دهان و فک از او فرمان نمیگیرند.
پس این عنوان، تمثیل معقول به محسوس است. کتاب 60 درجه زیر صفر، صورتمسئله اعتیاد را مشخص کرد و پروتکل درمان را به ما داد و مشخص کرد که اعتیاد یک بیماری و قابل درمان است و علت آن را مشخص کرد. بعضی اوقات ما کاری را انجام میدهیم و مرتب به بنبست میخوریم و دائماً آن را انجام میدهیم. هزار بار هم که از این راه برویم، عبور نمیتوانیم بکنیم. افراد دائماً ترک میکنند و دوباره مصرف میکنند و دائماً تکرار میکنند. نکته مهم اینکه، در جامعه همه تقصیرات را به گردن فرد مصرفکننده میاندازند و حتی به جائی میرسد که مصرفکننده هم تصور میکند که همه تقصیر بر گردن اوست.
اگر سیستم شبه افیونی انسان کار نکند، انسان هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد. مثلاً در سرما تا به حال احساس کردهاید که گربه چطور این سرما را تحمل میکند؟ چطور گربهای که پایش زیر چرخ ماشین میرود و میشکند، این درد را تحمل میکند؟ علتش این است که بدنشان شبه افیونی بسیار زیادی تولید میکند. اگر بخواهند یک حیوان مثل فیل را بیهوش کنند نمیتوانند بهراحتی بیهوشش کنند، باید از مادهای استفاده کنند که اثرش بسیار بالا باشد و برای این کار از دینورفین استفاده میکنند. دینورفین مادهای است که در بدن انسان و حیوان تولید میشود. گربه وقتی پایش زخم میشود، با زبان خودش محل زخم را لیس میزند. در بزاق دهن گربه دینورفین است. در بزاق دهان ما مادهای به نام اپیروفین است که 6 برابر مرفین قدرت دارد.
حالا حیوانات در برابر مواد مخدر طبیعی، بدنشان خیلی سازگارتر است؛ یعنی اگر شما یک گربه یا شتر را معتاد کنید و اگر مواد مخدر به او نرسد، منجر به مرگش میشود. ولی انسان اینگونه نیست. چون شتر یا حیوانات دیگر، زندگیاش به مواد مخدر طبیعی اش وابسته است. چون موادمخدر طبیعی بدنش از کار میافتد، منجر به مرگش میشود.
فکر میکنید خانمهای حامله چطور این وزنه را حمل میکنند؟ شما یک پلاک فلزی وقتی دردهانتان میگذارید تا چند ماه قبولش نمیکنید و دائماً در رنج و عذاب هستید، یک خار به دستتان میرود و آرامشتان را از شما میگیرد. مادر چطور 10 کیلو وزنه را داخل شکمش تحمل میکند؟ به خاطر اینکه وقتی مادر حامله شد، تولید مواد مخدر داخل بدنش بالا میرود و وقتی مادر زایمان کرد، تولید مواد مخدر کاهش پیدا میکند و اصطلاحاً میگویند افسردگی بعد از زایمان. در صورتی که این افسردگی نیست، بلکه یک حالت خماری طبیعی است. ولی خیال میکنند که افسردگی است و میگویند که فلانی شوهرش تحویلش نمیگیرد و ... این خماری طبیعی است و ذرهذره با صبر بدنش خوب میشود. در قسمت پریود خانمها هم این اتفاق میافتد، وقتی یک خانم پریود میشود تمام مواد مخدر طبیعی به قسمت کاهش درد یک قسمت میرود و یک نوع خماری به شخص دست میدهد. پس مواد مخدر طبیعی بسیار حساس است.
بعضی از آدمهای طبیعی کجخلق هستند و اینها مخدرهای طبیعی بدنشان بالانس نیست. بعضیها هم میل به خودکشی دارند، چرا خودکشی میکنند؟ چون بدنشان ماده مخدر طبیعی تولید نمیکند. اگر شخص بدنش مخدر طبیعی تولید نکند، از هیچ چیزی لذت نمیبرد. تمام انسانهایی که زودرنج، عصبانی، ناامید هستند، به خاطر عدم کارکرد مخدرهای طبیعی بدنشان است. اگر شما میخواهید 6 صبح تا 10 شبکار کنید، باید مخدرهای طبیعی بدنتان کار کند. مخدرهای طبیعی بدن، رابطه مستقیم با اعتیاد دارد که بعضیها برای بالانس بدن خودشان از مواد مخدر استفاده میکنند و در جهان امروز اصلاً این دیدگاهها را در مسئله اعتیاد توجه نمیکنند. میگویند قطع کن و استفاده نکن و مسابقه میگذارند که 6 ساعته، 2 ساعته این کار را انجام بدهند. درصورتیکه درمان اعتیاد زیر 10 ماه امکانپذیر نیست، کما اینکه یک بچه نمیتواند 3 ماهه به دنیا بیاید. شما هر کاری بکنید نمیتوانید گندم را 2 ماهه برداشت کنید.
خوشبختانه با این سیستم، ما توانستیم افراد زیادی را به درمان برسانیم. اگر این راهنماها مخدرهای طبیعی بدنشان راه نیفتاده بود، سرِ چند دقیقه همه چیز را به هم میریختند. چون وقتی این مخدرها کار نکند، تعادل روحی و روانی دیگر نیست. ما اینها را در کتاب 60 درجه داریم. در کتاب هم روی جسم و هم روان کار میکند و توضیح میدهد. این کتاب به زبان انگلیسی و فرانسه ترجمه شده است. امیدوارم بتوانیم بیشتر تلاش کنیم و افراد بیشتری را به رهایی و درمان برسانیم. امسال گفتهام که افتتاح شعبه نداشته باشیم تا کیفیت درمانی پائین نیاید. ظاهراً تیم راگبی کنگره 60 برنامه دارند. مستحضر هستید که تیم راگبی به نیابت از تیم ملی جمهوری اسلامی ایران به قطر رفت و برای ما بسیار جالب بود. از بچههای راگبی خواستم که گزارش خود را از این مسابقات بدهند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
گزارش تیم راگبی؛
مسافر مازیار (ایجنت تیم راگبی)، مسافر جواد (عضو تیم ملی)، ایمان (3 دوره عضو تیم ملی بودهام و مجدداً دعوتشدهام)، همسفر علی (شماره 9 تیم ملی)،
آقای امین دژاکام (آنالیزور و مربی جهانبینی تیم کنگره):
این مسابقه در جنوب غرب آسیا برگزار شد، تیمهای قوی بودند، تیم کنگره یا تیم ملی که 40 درصد آن از اعضای کنگره بودند، نتایج قابل قبولی به دست آورد، یکسری هدایا دریافت کردیم، یکی از روزنامههای قطر راجع به کنگره مطلب نوشتند، فدراسیون قطر با ما آشنا شد، آنها باور نمیکردند که کسانی که مصرفکننده مواد مخدر بودهاند، به حدی رشد کنند که بتوانند بهخوبی در تیم راگبی بازی کنند و جزو بازیکنان راگبی باشند.
یکسری هدایا و کادوهایی از طرف فدراسیون قطر به تیم کنگره دادند که آنها را به آقای مهندس تقدیم میکنیم.
نام فایل |
تاریخ |
مدت زمان |
حجم (MB) |
لینک |
فایل صوتی سخنان مهندس |
95/02/15 |
00:32:08 |
11.0 |
دانلود |
فایل صوتی رهایی ها |
95/02/15 |
02:05:30 |
--- |
--- |
منبع: کنگره 60
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
عکاس: مسافر سیروس
-
منبع:
کنگره 60
- چهار شنبه 15 ارديبهشت 1395
- تعداد بازدید از این مطلب :
8059