دوازدهمین جلسه از دوره شصتم سری کارگاههای آموزشی کنگره60 ویژه آقایان مسافر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "هفته راهنما " با استادی آقای "همایون سالخورده" و نگهبانی آقای "مجیدکریمی" و دبیری موقت آقای"امیر" در روز دوشنبه مورخ 1395/02/13 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خدمت شما همهی دوستان و همکاران عزیزم سلام عرض میکنم و صمیمانه این هفته را تبریک میگویم. جایگاه راهنمائی، جایگاه رفیعی میباشد، و من مفتخر هستم در کمال بیلیاقتی، خداوند برای امتحان چنین لیاقتی را برای بنده در نظرگرفتند و امیدوارم دراین خدمتگزاری از همهی شما آموزش بگیرم، چراکه راهنما خود ابتدا به ساکن در معرض آموزش قرار دارد و این یعنی اگر به اصل حقیقت دنیا دقت کنیم و تمام این جهان مادی را باور نمائیم جهان با همه عظمت در مقابل وجود انسان چیزی برای بیان ندارد و وجود انسان با تمام مادیت 5% و 95%دنیای معنوی اوست که حقیقت میباشد و بهواسطه هدفی از جانب خداوند و انجام امری عمیق پا به عرصه نهاده تا به بهترین نحو خود را اثبات نماید تا به فرمان عقل دست یابد و به جایگاه مطمئنه نفس ارتقا پیدا کند. حیات به معنی آغاز میباشد و ادامه به معنای امتداد تکامل میباشد و در نهایت، انتهای تکامل رسیدن به جائی است که ار آن انشعاب یافته است که ما هیچ اطلاعی از آن نداشتیم.
من یعنی همایون اینرا نمیدانستم، کنگره درب ورودی بود که مرا به یک محیط بیانتها رهنمون شد که دیدن این محیط دیدهی بینا طلب میکند که بینائی و بصیرت آن مبتنی بر اخذ آموزش و درک آنها میباشد که نور ایمان و نور الهی در وجود ما تجلی نماید.حال ببینیم چرا کنگره این درب ورودی بود؟ کنگره60 به عنوان یک ضدارزش برای شروع مسیر اعتیاد را انتخاب کرد یعنی اینکه کنگره مختص به مقوله اعتیاد اشخاص نمیباشد، اعتیاد به منظور اینکه شخص یک ضدارزش را در مسیر تکامل و اموزش رها کند و به سمت ارزشها حرکت نماید، در سیاهی به یک الگو نیاز داشت تا بتواند سیاهی را به سفیدی تبدیل نماید که به باور برسد.
ما به دلیل اعتیاد به کنگره مراجعه کردیم اما در ادامه دریافتیم که هدف چیز دیگری است که آن تکامل انسانی است و برای اینکه امر درمان صورت بگیرد معتقد هستیم در سفر اول ضلع جهانبینی و تغییر نگرش، جذب انرژی و نیرو و حرکت در راستای رسیدن به درمان لازم میباشد، در وهلهی اول به پایه و اساس جهانبینی نیازمند هستیم که قوانین الهی و قوانین زندگی را فرا میگیریم ولی اگر همین پایه و اساس درک نگردد به تکامل دست نخواهیم یافت. در واقع نکته مهم، بعد از درمان اعتیاد میباشد یعنی اگر بعد از سفر اول بهطور منظم در جلسات حضور داشته باشیم، راهنما نیز بهطور منظم و مداوم تمام حرفهایی را که برای یک تازه وارد بیان میکند را تکرار خواهد کرد در این زمان است که ما باید به خدمت کردن مشغول شویم و این یعنی آموزش ثانویه که بعد از سفر اول و در راه تکامل انجام میشود.
در سفر دوم نیز باید آموزش ببینیم، همهی آموزش توسط راهنما نیست، بخشی از آموزش توسط خدمت کردن کسب میشود. خدمت کردن یک رهجو بهدست راهنما نیست هرچند که در این امر رهجو را یاری میکند و این رهجو نباید در یک نقطه ساکن و ایستا شود در غیر اینصورت او در همان مقطع خواهد ماند، راهنما کسی است که در یک مسیری قرار گرفته و آنرا طی کرده و به نهایت و غایت آن رسیده است یعنی به میوه و ثمر آن دست پیدا کرده است و صلاحیت خود را به اثبات رسانیده و مشغول به هدایت افرادی شده که دیروز و گذشته خودش بودهاند و به آنها کمک میکند تا به امروز او برسند که این امر در یک قانون و چهارچوب خاص که محوریت آن فقط همین موارد میباشد و این در جای دیگری نخواهد بود او طی کمک بر طبق قوانین و مقررات از رهجو میخواهد که دراین مسیر و به همین شکل طی کند، که رعایت این امور در سفر اول بسیار مهم میباشد.
نکته مهم و قابل توجه اینجاست که همهی راهنماهای سراسر کنگره60متبحرو با درایت هستند اما با اینهمه، راهنما نیز در حال کسب آموزش میباشد. به خاطر دارم برای مصاحبه کمک راهنمائی خدمت بنیان کنگره رسیدم و من اولین نفر بودم به همین دلیل اضطراب و استرس فراوانی داشتم، ایشان به عنوان اولین سئوال از من پرسیدند به چه دلیلی این جایگاه را انتخاب کردید؟من در جواب از روی شانس و اقبال پاسخ دادم که میخواهم خدمت کنم تا آموزشهایم کامل شوند، در واقع جواب درست نیز همین بود و من با همین جواب نمره قبولی را کسب کردم، در آن زمان پاسخ من ناخواسته بود اما در حال حاضر به معنای واقعی آن دست پیدا کردهام.
ما در حال آموزش گرفتن هستیم، وقتی بیان میشود مبدائی یا نقطه شروعی را بر مبنای هر نقطه سرآغاز خط دیگری است را ذخیره ودرک کرد باید قواعد آن بازی را بلد بوده آنرا انجام داد. در ابتدای راه افراد نادان هستند، نادان فیالنفسه بد نیست و به معنای کسی است که فاقد دانائی خاص نسبت به همان خط یا مسیر باشد یعنی وقتیکه همایون امروز به جایگاه کمک راهنمائی رسید یعنی نسبت به مقوله کمک راهنمائی دانائی موثر میباشد.وقتی من در آزمون نمره قبولی کسب میکنم دانائی آنرا کسب کردم وقتی مسیر حرکت را طی میکنم و زمانیکه پایان رسید من آن مرحله را پشتسر گذاشتهام. وقتی شخص متولد میشود یکسال را سپری میکند بعد از گذشت یکسال او را یکساله مینامیم اما وقتی او دو یا سه روز را گذرانده نمیتوان به او یکساله گفت: چراکه او به سال نرسیده است وقتی نسبت به یک مقوله نادان هستیم در مسیر تجربه و آگاهی قرار میگیریم و آنرا جمعآوری میکنیم و در کنار آن قدرت کسب میکنیم تا بتوانیم مسئولیت را انجام دهیم با انجام این کارها و نادانی من نسبت به قضایا من، میخواهم به تکامل برسم و دانائی کسب کنم و قدرت بهدست بیاورم من باید تغییر کنم و نکات منفی را به مثبت تغییر دهم.
راهنما بودن لیاقت میخواهد، یعنی طرف سعی و تلاش کرده و حتیالمقدور بدیها را از خود دور کرده البته این پایان کار نیست. این شرط لازم است اما کافی نیست، شرط کافی آن بسیار عظیم میباشد و شرط لازم آن جزئیتر میباشد اما نباید فراموش کرد همین شرط جزئی نیز بسیار بسیار عظیم میباشد، لیاقت نبودن نه اینکه لیاقت هر کسی نیست در واقع در قدر و اندازه هر کسی نیست نه اینکه در لیاقت کسی نیست. من وقتی راهنما میشوم باید نکات منفی خود را تغییر دهم و این خود یک خط است یعنی اینکه مبدا مسیر حرکت و هدف از نقطه مبدا تا هدف قواعد و قوانین بازیاست که من باید آنها را کسب کنم و اجرا کنم که اجرائی شدن آنها در من نیروئی بوجود خواهد آورد که در نقطه تامل به نام قدرت ووقتی به آن میوه یا هدف دست پیدا کنیم لیاقت آنرا داشته باشیم به قول مهندس دچار توهم نشوم و قبلهام را گم نکنم تا رسیدن به آن مسیر ممکن است حتی من راهنما نیز قبلهام را گم کنم چراکه انسان ممکنالخطا یا مختارالخطا میباشد که ممکن است من هم دچار اشتباه شوم ولی اگر دارای الگوی مناسب باشم با درایت و الگو برداری از آن به پایان خط کمک راهنمائی همان راهنمائی برسم و یا پایان راهنمائی مراحل دیگر خدمتی است که انشاالله نصیب همه ما شود ولی در این مسیر باید بدانم و صفات من تغییر یابد و من قواعد بازی را رعایت کنم و به حال خوش برسم و با آن شهد دهان دیگران را شیرین کنم.
مرزبان کشیک: آقای محمدرضا مطهری
وبلاگ: مسافر امید
عکاس: مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
2588