English Version
English

حس خاص : جشن اولین سال رهایی مسافر تقی

حس خاص : جشن اولین سال رهایی مسافر تقی

هفتمین جلسه از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی جهان‌بینی کنگره 60 نمایندگی ارتش روز پنجشنبه در تاریخ 1394/11/15 با دستور جلسه: وظایف رهجو با دبیری مسافر شاهرخ و نگهبانی مسافر علیرضا و استادی مسافر سعید رأس ساعت 16:45 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد :

قبل از اینکه دستور جلسه را شروع کنم، خدمت دوستان یادآوری می کنم که صحبت های جناب آقای مهندس در روز چهار شنبه به سرعت در سایت قرار می گیرد و دوستان و مسافران و همسفران گرامی می توانند این صحبت ها را پانزده دقیقه بعد از اتمام فرمایشات ایشان، در سایت مطالعه کنند، زیرا در گفته های جناب آقای مهندس دژاکام ، نکاتی قرار دارد که مناسب تمامی اعضای کنگره 60 می باشد و لازم است تا در هر شعبه ایی از این صحبت ها استفاده ی لازم را بشود. با خواندن این صحبت ها ما در می یابیم که کنگره از ما چه انتظاراتی دارد که خود این موضوع وظایف رهجو را مشخص می کند.

وقتی صحبت از رهجو می شود، ما نمی توانیم بگوییم که رهجو زمان مشخصی دارد مثلا این دستور جلسه برای سفر اولی ها یا تازه واردین یا سفر دومی ها است، بعد از سه جلسه که از ورود تازه واردین می گذرد دیگر اسم رهجو به فرد تعلق می گیرد و سفر دومی ها هم جزو دسته ی رهجویان هستند و این عنوان رهجو ربطی به سنّ و سال مسافر یا مدت رهایی سفر دومی ها ندارد. رهجو یعنی جوینده ی راه، در وادی هفتم بیان می شود که قسمتی از سفر یافتن راه است و قسمت بعدی آنچه برداشت می کنیم.

 اصلی ترین مسئله برای یک رهجو برداشت مطالب صحیح از متون و آموزش هایی است که در کنگره ارائه می شود، یک رهجو باید سه مسئله را با حضورش در کنگره 60 حل نماید، اول جبران تخریب خودش است، یعنی از زمانی که وارد کنگره می شود باید برای بازسازی سیستم ایکس خودش و بازسازی روانش حرکت کند و جستجو کند تا بتواند آن موارد صحیح را برداشت کند تا در نهایت امر بتواند آنها را در زندگی اش کاربردی نماید، که این کاربردی کردن مطالب درست خود اصلی ترین قسمت این بخش اول است، دوم جبران تخریب یک رهجو در خانواده است، وقتی من مسافر در کنگره به درمان می رسم و چیزهایی که ازدست داده ام  را بدست می آورم، باید کم کم امنیت و آرامش و مواردی که نیاز یک خانواده است را به کانون خانواده برگردانم، ما سفری را آغاز کردیم که در آن از تاریکی ها و کینه ها عبور می کنیم و به سمت روشنایی ها، ارزش ها ، خوبی ها ، محبت و عشق،  حرکت می نماییم، پس این وظیفه یک رهجو است که در ابتدای امر این موارد را برای خودش و در ادامه برای خانواده اش و در مرحله سوم برای جامعه مقدر سازد، یعنی جبران تخریب در جامعه، زمانی که من در مکانی قرار گرفتم  و در این مکان بدون چشم داشت و انتظار به من کمک شد تا به درمان و رهایی برسم، حالا امروز نوبت من رسیده و جزوی از وظایف من گشته است تا مواردی که من از آنها استفاده کرده ام و بهره اش را برده ام به دیگران انتقال دهم، حال می تواند از یک مشارکت کردن و خدمت کردن شروع شود و به مراتب بالاتر برسد، اینها همگی جزو وظایف یک رهجو است.

 موضوعات این دستور جلسات و صحبت هایی که در هر جلسه بیان می شود، اساسی ترین احتیاجاتی است که یک فرد در طول زندگی به آنها نیاز دارد، این جلسات خیلی وقتها وظایف ما را به ما یاد آوری می کند چون من انسان در بسیاری از مقاطع زندگی وظایف خودم را فراموش می کنم و فکر می کنم دیگران نسبت به من این وظیفه را دارند و با بیان جملاتی شبیه اینکه جامعه در حق من چه کاری کرده و خانواده در قبال من چه کرده است خودم را توجیه می کنم! من اینجا یاد می گیرم که خودم وظایف و مسئولیتهایی دارم و در قبال مسئولیت هایم باید حرکت نمایم. لازم است عرض کنم که خدمت کردن در کنگره نیز جزو وظایف من رهجو می باشد و باید در نظر بگیریم که انجام وظیفه با اجرای قوانین و حرمت ها امکان پذیر است، بعضی وقت ها ممکن است من بخواهم وظایف خود را انجام دهم ولی  قوانین و حرمت ها را در نظر نگیرم، وقتی به من می گویند در داخل حیاط تردد نکنید خودش جزوی از وظایف من است حال هرچقدر هم من در داخل نمایندگی خدمت گذار خوبی باشم ولی در حیاط بخواهم تجمع کنم قطعا انجام وظایف من در قالب قوانین و حرمت های کنگره 60 نیست و نتیجه ی خوبی نمی تواند داشته باشد.

خلاصه سخنان استاد درباره ی مسافر:

امروز تولد یکسال رهایی مرزبان محترم را جشن می گیریم، آقای گوهری از دوستانی هستند که در نمایندگی جمشیدیه با مصرف شیره وارد کنگره شدند و علاوه بر بیماری اعتیاد با بیماری های دیگر نیز دست و پنجه نرم می کردند، یکی از مواردی که خیلی به ایشان کمک کرد و باعث شد به درمان کامل برسند این بود که وظایف اش را به خوبی و درست انجام دادند، مثل سی دی نوشتن مشارکت کردن و خدمت کردن، همه ی وظایف اش را پله  به پله انجام دادند تا به رهایی رسیدند، و امروز انتظاری به غیر از این نمی رود که جشن یکسال رهایی اشان را جشن بگیریم، بعد از رهایی نیز ایشان تصمیم به خدمت گرفتند و در لژیون به همه اعضا کمک می کردند و همچنین در نمایندگی نیز  در قسمت های مختلف خدمت هایی می کردند و در حال حاضر نیز به عنوان مرزبان در نمایندگی خدمت می کنند، من به همسفر ایشان و شخص خودشان خدا قوت می گویم، همسفر ایشان نیز در گروه مرزبان خانواده هستند، این بدین معنی است که این خانواده دستاوردهایشان را به دیگران نیز هدیه می کنند، جا دارد به آقای مهندس دژاکام و همه ی شما عزیزان این تولد را تبریک عرض نمایم و آرزو می کنم همه ی شما به مراتب عالی در مسیر درست برسید.

 

اعلام سفر : چهار سال تخریب ، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره ، طول سفر اول یازده ماه ، رهایی یک سال و پنج ماه

خلاصه سخنان مسافر :

خدا را شکر می کنم که در این جایگاه قرار گرفتم و این روز زیبا را تجربه کردم، معمولا برای من صحبت کردن آسان است ولی در جوار استاد عزیزم همیشه سعی می کنم ساکت باشم و وظایفم را برای تشکر از ایشان به جا بیاورم، رهجویان در تولد هایشان بیان نکردند که چرا حس آنها راهنمای خاصی را می طلبد؟ من به خاطر این حسم آقای نمکی را گرفت چون در زمانی که عصبانی می شوم با قرار گرفتن یک شخص در روبرویم بسیار آرام می شوم، این عصبانیت هم جناب آقای نمکی در من دیدند و با آرامش خاصی در ایشان مواجه شدم، همیشه برای من آقای نمکی یک شخص خاص هستند و برای شنیدن صدایشان به عناوین مختلف یک تماس با ایشان می گرفتم، برای من گذشته مهم نیست آن چیزی که اهمیت دارد زمان حال و آینده است تا مطالبی که یاد گرفته ام عمل کنم و زحمت های ایشان را هدر ندهم. از همه ی عزیزان جناب آقای مهندس دژاکام، سرکار خانم آنی و استاد امین، راهنمای عزیزم، کمک راهنمای همسفرم و همه ی عزیزانی که بستر رهایی من را فراهم کردند سپاسگذارم و امیدوارم خدمتگزار خوبی برای شما باشم.

خلاصه سخنان کمک راهنمای همسفر :

خداوند را سپاسگذارم بابت تجربه ی مجدد این جایگاه، به جناب آقای مهندس و همسر محترمشان این روز را تبریک می گویم، به جناب آقای نمکی نیز تبریک عرض می نمایم و همچنین به همسفر و مسافر عزیزشان نیز تبریک می گویم و بابت الطاف فراوانشان سپاسگذارم. این همسفر عزیز توانست با صبر و استقامتشان در خانه آرامش را به وجود بیاورند تا امروز از این فضا بهره ببرند، آرزوی موفقیت و پیشرفت برای هر دوی این عزیزان آرزو می کنم.

خلاصه سخنان همسفر:

خدا را شاکرم که این جایگاه را تجربه می کنم، امیدورام خداوند بزرگ ما را در راه مستقیم ثابت قدم کند، انسان ها در زندگی دغدغه های زیادی برای خود ساخته اند و به این دلیل نمی توانند بزرگی خداوند را شاهد باشند، من توانستم با زحمات جناب آقای مهندس این بزرگی را بار دیگر شاهد باشم، وقتی در فصل زمستان درختان خشک را می بینم که در بهار به سبزی و زیبایی می رسند خدارا شکر می کنم و ممنونم که درخت خشکیده ایی مثل مسافر من را دوباره سبز و پر بار کرد، از راهنمای خوبم تشکر می کنم و ممنونم از همه ی عزیزانی که در کنگره 60 خدمت می کنند و آرزو می کنم یک روز این جایگاه را تجربه کنند.

 

 

 

 

 

 

تهیه و تنظیم : مسافر روح الله

عکاس : مسافر روح الله

منبع : کنگره 60 نمایندگی ارتش

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .