English Version
English

حس خوب رهایی؛ جشن سومین سال رهایی مسافر محمد

حس خوب رهایی؛ جشن سومین سال رهایی مسافر محمد
جلسه سوم ازدورهیجدهم، ازسری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی شهرری، ویژهمسافران و همسفران روزهای پنج شنبه با استادی آقای محمود اسماعیلی، نگهبانی آقای سعید ایمانی ودبیری آقای غلامرضا یزدی با دستور جلسه وظایف رهجو راس ساعت 17آغاز به کار نمود.

سخنا ن استاد :

وقتی بحث وظیفه مطرح می شود نشان می دهد که مسئولیت بر عهده داریم وظیفه همیشه دو طرفه است شما نگاه کنید وقتی تصادفی در خیابان اتفاق می افتد وظیفه راهنمایی و رانندگی اعمال قانون است و وظیفه ایی دیگر بر عهده اورژانس است که مصدومین را به بیمارستان برساند. ابتدا وظایف راهنما را می گویم وظیفه اش از اسمش پیداست که راهنمایی می کندشخصی که قبلا سفر  اول بوده و مسیر را گذرانده و خیلی از کارهای کنگره را اجرایی کرده و به درجه راهنمایی رسیده است، و

اما وظایف رهجو.

رهجو یعنی جوینده راه، رهجو روز اول که به کنگره می آید تازه وارد است و اولین کاری که انجام می دهداین استکه با حس خودش راهنما انتخاب کند و وقتی انتخاب کرد یک برگه را امضا می کند که قبول  کرده راهنما را خودش انتخاب نموده و بعد راهنما او را قبول می کند، رهجو سه وظیفه بر عهده دارد، در برابر راهنما، کنگره و خانواده، در برابر راهنما فقط یک وظیفه دارد آن هم تسلیم شدن است و در قبال کنگره باید به قوانین کنگره احترام بگذارد که این مورد مختص سفر اولی نیست به همه ی افرادی که در داخل کنگره هستند مربوط می شود در برابرخانواده که در وادی هشت توضیح داده که همان باز پرداخت بدهی می باشد فکر می کنم ما تا آخر عمر خود مسافر و رهجو هستیم و اما مطلب دوم دستور جلسه تولد آقای محمد سپیدکار کمک راهنمای محترم، آقای محمدسپیدکار اولین رهجوی من در شعبه شهرری بودند  که به رهایی رسیدند، 10ماه و 14 روز سفر کردند، در سال 90 جذب کنگره شدند و جایگاه های مختلف را در قسمت های مختلف کنگره تجربه نمودند و از همان ابتدا فعال بودند و سیر صعودی داشتند به این صورت که ابتدا مسئول نشریات شد و مرزبان سپس در آزمون کمک راهنمایی شرکت کرد و در ادامه تشکیل لژیون دادند و دلیل موفقیت ایشان پایبندی به اصول و قوانین کنگره 60 بود. 

اعلام سفر آقای محمد سپید کار:

آنتی ایکس مصرفی: شیشه ، کراک

مدت سفر اول: 10ماه و 14روز روش در مان dstبا داروی ot

راهنما آقای محمود اسماعیلی رشته ورزشی شنا و فوتسال رهایی سه سال و سه ماه.

 

آرزوی مسافر محمد:  

از شما می خواهم چشمان خود را ببندید و برای خود آرزو کنید و ارزوی من این است که از خدا می خواهم خواسته  و آرزوی شما دوستان برآورده شود.

 

 

سخنان مسافر محمد:

 از همه کسانی که امروز این جا حضور دارند تشکر می کنم، در تولدها رسم بر این است که فرد از حال و روز دوران  مصرف بگوید تاتغییرات در وی پیام برای کسانی باشد که به تازگی قدم در راه کنگره گذاشته اند تا بتوانند امیدوارانه  حرکت کنند و بدانند که با حرکت راه نمایان می شود. روز اول که به کنگره امدم اصلا برای درمان به کنگره نیامدم زیرا اصلا باور نداشتم که روزی بتوانم بدون مواد مخدر  زندگی کنم وحال خوبی داشته باشم ولی از انجا که سفر هزار فرسنگی با قدم اول شروع می شود  قدم اول برای من اغاز ی دیگر در پی داشت. در ابتدای راه مثل خیلی از افراد که به کنگره می آیند  نه خوب سفر می کردم ونه امیدی داشتم ولی آموزش های  ناب کنگره کم کم در من اثر کرد و وقتی می شنیدم که باید خواست رهایی داشت تا به رهایی رسید فکر کردم که  من هم خواستار رهایی را دارم اما خواستار مواد نیز بودم باید یکی را انتخاب می کردم و خواستار رهایی را انتخابکردم به نظر من اولین وظیفه رهجو این است که با جان و دل خواستار رهایی باشد . در کنگره شنیدم که برای اینکه حال خوبی داشته باشی باید خدمت کنی و شروع به خدمت کردم. ولی به انچه شنیده بودم ووعده داده  بودند نمی رسیدم تا اینکه آموختم هدف از خدمت این نیست که من به کنگره خدمت کنم یا چیزی به کنگره بدهم بلکه این جمع و کنگره است که به من خدمت می کند به من حال خوب می دهد. با خدمت کردن چیزی به کسی نمی دهیم بلکه بیشتر دریافت می کنیم . با خدمت بود که  میتوانستم  ناخالصی ها و ضد ارزشها رادر خودم از بین ببرم  و با آموزش و خدمت بود که می توانستم سرعت تزکیه و پالایش درونی خودم را بالا ببرم و در مسیر مستقیم  و درست قدم بردارم، لحظات خیلی خوبی را درزندگی در کنگره گذراند ام، لحظات رهایی، دبیری، تا روزی که نگهبانی جلسات را بر عهده گرفتم، از لحظه ایی کهاستاد شدم و به عنوان مرزبان انتخاب شدم و پله پله جایگاهها خدمتی را طی کردم ولی زیباترین و بهترین لحظه خبر قبولی در آزمون کمک راهنمایی بود،آزمون، در واقع بهترین لحظات عمرم در زندگی بود تا اینکه به لطف خداخدمت در جایگاه کمک راهنمایی شروع کردم امید وارم که بتوانم مفید واقع شوم. از همه ی کسانی که در جمع حضور دارند تشکر می نمایم و ازجناب مهندس و خانواده محترمشان که زندگی خود را وقف انسان ها کر ده اند سپاسگزارم، از راهنمای دلسوز و با علم ودانش خودم آقای محمود اسماعیلی سپاسگزارم و از همسفران خوبم تشکر می کنم و دست وپای مادر خوب و فداکارم را می بوسم.

 

 

 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .