English Version
English

سپاس از زحمدت شما ؛ مدتی است از متن سی دی ها در سایت استفاده نمیشود ( کامران )

سپاس از زحمدت شما ؛ مدتی است از متن سی دی ها در سایت استفاده نمیشود ( کامران )

«نقش همسفر؛ استاد امین دژاکام»

تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت.

 

 گاهی اوقات دیدگاه یک همسفر این است که به کنگره 60 می‌آید، تنها به این دلیل که مسافر او به درمان برسد و نقش او به این محدود می‌شود که دل مسافر خوش باشد و در کنار او احساس تنهایی نکند. یا گاهی این دیدگاه وجود دارد که گروه هم‌سفرها بخش اضافه‌ای هستند، مثل یک لاستیک زاپاس و عملاً لاستیک اصلی زیر چرخ ماشین می‌چرخد و اگر در شرایطی خاص، لاستیک زاپاس هم لازم شد، از آن استفاده می‌شود. اما این دیدگاه درست نیست. گروه همسفران لاستیک زاپاس نیستند که در شرایط خاصی استفاده شوند!

نقش همسفر باید از سیاهی لشگر به نقش بازیگر مکمل تبدیل شود. اخیراً در عالم سینما به نقش مکمل هم جایزه اسکار می‌دهند، یعنی به این درک رسیده‌اند که اگر بازیگر نقش مکمل از عهده نقش خود به‌خوبی برنیاید، می‌تواند روی بازی نقش اول چنان تأثیر بگذارد که حتی او هم نتواند جایزه اسکاری دریافت دارد. نقش گروه همسفران، همان نقش بازیگر مکمل است. گاهی یک همسفر، می‌تواند آن‌قدر بد بازی کند که مسافری را که لب پرتگاه است، به اعماق دره پرتاب کند و یا می‌تواند آن‌قدر خوب بازی کند که مسافر را طبق خواست خود او، یاری دهد تا از دره صعود نماید. بنابراین، اولین و مهم‌ترین مطلب این است که به‌عنوان همسفر، نقش خود را کاملاً جدی بگیریم. اگر در یک همسفر، این باور، وجود داشته باشد، بقیه کارها روبه‌راه می‌شود. در چنین شرایطی، آموزش یک راهنما نیز به‌خوبی جواب خواهد داد و این امر مستلزم تمرین است.

هر یک از ما برای خودمان و برای خوب شدن حال خودمان به کنگره 60 پا نهاده‌ایم و این باور بسیار متفاوت است تا زمانی که تنها به خاطر فرد دیگری به کنگره بیاییم. اگر تنها به دلیل حضور یک مسافر به کنگره 60 می‌آییم، تحت تأثیر او بوده و به او وصل هستیم. عاشق و معشوق‌هایی که کار آن‌ها به شکست می‌انجامد، همین‌گونه رفتار می‌نمایند. اگر معشوق خوشحال باشد، عاشق هم خوشحال خواهد بود و اگر معشوق خراب باشد، عاشق هم خراب خواهد شد؛ تحت این شرایط چه کسی این دو را جمع می‌کند؟! اگر یک مسافر، سفر خود را خراب کند و همسفر تحت تأثیر او دچار حال خرابی شود، پس چه کسی نقش کمکی را خواهد داشت؟ بنابراین، در ابتدا می‌بایست برای خودمان اقدام کنیم. ما به کنگره 60 می‌آییم به این دلیل که به آرامش، تعادل و به حس خوب برسیم؛ در این صورت می‌توانیم بهترین کمک را به نزدیکان و عزیزانمان داشته باشیم. پس باید خودمان را به‌عنوان یک همسفر باور کنیم.

زمانی که من به کنگره60 آمدم، در ابتدای قضیه، کسی برای من تره هم خرد نمی‌کرد! به این دلیل که من سن کمی داشتم و از طرفی مصرف‌کننده هم نبودم و چون هیچ‌یک از این دو شرط را نداشتم. در این مسیر، اغلب مرا مورد تمسخر یا سرزنش قرار می‌دادند. حتی این مسائل باعث شده بود تا من چند بار کنگره را ترک کنم؛ چون احساس می‌کردم که اضافه هستم.

من در ابتدا نقش خود را باور نداشتم و تنها به کنگره 60 می‌آمدم تا ببینم آنجا چه خبر است. ولی سرانجام، عاملی که باعث شد تا در کنگره بمانم، این بود که نقش و جای خودم را باور کردم. زمانی که من به این اعتقاد رسیدم که می‌توانم چیزی بگویم که به درد آن افراد بخورد، آن‌ها نیز مرا پذیرفتند و به من بال‌وپر هم دادند، زیرا حرف‌های من تأثیرگذار بود. اما چرا حرف‌های من تأثیرگذار بود؟ چون قبل از آن ناخودآگاه نقش همسفر، حامی و پشتیبان بودن را به‌خوبی انجام داده بودم.

لزومی ندارد که انسان سابقه مصرف مواد، کار خلاف، زندان و ... را داشته باشد تا بتواند ارتباط برقرار کند. برای ارتباط برقرار کردن دو عامل لازم است:

1-   فردی را که می‌خواهیم به او کمک کنیم، دوست داشته باشیم.

2-   خودمان را قبول داشته باشیم.

در این زمان انسان می‌تواند تأثیرگذار باشد. در همین مسیر، من معجزات زیادی را در کنگره 60 دیدم که اتفاق افتاد. دانشی که هم‌اکنون شما می‌بینید که در کنگره 60 جریان پیداکرده است، ده سال پیش وجود نداشت و چیزی در حد نقل‌قول و سینه‌به‌سینه بود. چنانچه ما به این دانش احاطه نداشته باشیم، اگر مشکلی برای مسافر ایجاد شود، در وهله اول، خود ما را به هم می‌ریزد. به‌عنوان‌مثال اگر ندانیم که حقه نفس، تکبر یا قانون چشمه چیست یا مکانیسم شرک چیست و چگونه عمل می‌کند؛ دیگر نمی‌توانیم نقش کمکی را برای یک مسافر ایفا نماییم. شما کدام پرستاری را می‌شناسید که حال او از وضعیت یک بیمار به هم بخورد و بتواند پرستار باشد؟! چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. این شخص باید به نقطه‌ای برسد که عفونت، بوی بد و تعفن را تحمل و درک کند. زمانی که توانست آن را حس کند، می‌تواند به بیمار نزدیک شود و زخم او را پانسمان کند. اگر این احساس در او وجود نداشته باشد، نمی‌تواند این کار را انجام دهد و در صورت انجام دادن آن، بسیار بد و ناقص انجام می‌دهد. آموزش‌ها، سی‌دی‌ها و نوشتارها به انسان این شناخت را می‌دهند و دیگر عفونت برای او غیرقابل‌تحمل نخواهد بود و بیماری را می‌تواند تحمل کند و در این صورت، می‌تواند به کسانی که اسیر تاریکی هستند و در نزدیکی او قرار دارند، کمک نماید.

کسی که دچار اعتیاد است، در جهان تاریکی اسیر بوده و نیروهای تاریکی، دور او را با پوسته ضخیمی از تاریکی احاطه کرده‌اند. این نیروهای منفی مثل خار، بوی بد و زهر عمل می‌کنند،  برای این‌که نمی‌خواهند بگذارند تا آن پوسته و پیله شکافته شود؛ چون نمی‌خواهند آن موجودی را که اسیر آن‌هاست، از دست بدهند. مانند یک عنکبوت که در ابتدا شکار خود را مسموم می‌کند و سپس دور او را  تار می‌تند و به‌مرور از او تغذیه می‌کند؛ نیروهای تاریکی نیز همین‌گونه عمل می‌کنند؛ در ابتدا تاریکی را دور انسان می‌پیچند و بعد سر زمان، از او تغذیه و استفاده می‌کنند. همان‌طور که می‌دانید نیروهای تاریکی از خود تولیدی ندارند، بنابراین، باید انرژی خود را از جای دیگری به دست آورند، پس باید موجودات دیگر را اسیر کنند تا از آن‌ها استفاده نمایند. این پوسته می‌تواند اعتیاد یا هر موضوع دیگری باشد، اما اعتیاد بدترین آن‌هاست. بنابراین، کسی که در عالم اعتیاد است، در آن پوسته قرار دارد و این پوسته به‌دقت محافظت‌شده و کسی نمی‌تواند به آن نزدیک شود. مخصوصاً مصرف‌کنندگان شیشه که پوسته آن‌ها بسیار قوی و زهرآگین است و در اطرافیان دافعه و بیزاری ایجاد می‌کنند. البته قدرت کنگره 60 می‌تواند این عوامل را رفع نماید، اما انسان باید به دانش خود بیفزاید تا به این دافعه غلبه کرده و به این افراد کمک کند. یک همسفر باید این قدرت و این علم را داشته باشد که اگر مسافر او از تعادل خارج و دچار جنون شد، به او کمک کند، نه اینکه با گفتار خود وضعیت بدتری برای او ایجاد نماید. این دانش در نشریات است. اگر ما از نشریات و سی‌دی‌ها استفاده می‌کنیم برای این است که دانش و شناخت ما در مورد خود و کسی که می‌خواهیم به او کمک کنیم، افزایش یابد.

این مسئله حیاتی و مسئله مرگ وزندگی است. این قضیه مثل کمک‌های اولیه است. در مواجهه باکسی که دچار ایست قلبی می‌شود، چه می‌کنید؟ اگر کمک‌های اولیه را بدانید می‌توانید در آن شرایط اضطراری وارد عمل شده و با یک تکانه، شخص را از لبه پرتگاه نجات دهید. باید با این دیدگاه از نشریات استفاده نماییم که دانش نهفته در آن‌ها، در شرایط مرگ وزندگی، برای نجات زندگی خود و عزیزانمان، امری حیاتی است.

حب و احساس باعث می‌شود تا انسان مطالب را یاد بگیرد و این ربطی به سن و سال ندارد. قدرت یادگیری بزرگ‌سالان از کودکان به‌مراتب بیشتر است. چون بچه‌ها ازنظر ساختار تعقلی و یادگیری، هنوز رشد نکرده‌اند. هیچ زمانی برای آموختن مشخص نشده است. وقتی این باور را پیدا کردیم و از طرفی، حب و عشق به موضوع نیز در ما پدید آمد، قدرت یادگیری ما به‌صورت شگفت‌انگیزی تغییر خواهد کرد و می‌توانیم مطالب را سریعاً بیاموزیم.

در همسفران، نیرو و پتانسیلی وجود دارد که اگر جایگاه خود را پیدا کنند، می‌توانند در مورد درمان اعتیاد و نیز تغییر افکار و اندیشه دیگران، نقش بسیار زیادی داشته باشند. هرچقدر انسان، برای آموختن و یادگرفتن،زمان و انرژی صرف نماید، چندین برابر برداشت خواهد کرد.

اگر انسان می‌خواهد در کاری موفق شود، باید علاقه را در خود به وجود آورد. سخت‌ترین قسمت کار،  به وجود آوردن این علاقه است؛ اگر توانستیم این کار را انجام دهیم، بقیه کار، خودبه‌خود انجام می‌شود.

 تهیه و تنظیم: همسفر اکرم زینلی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .