هر وقت بخواهیم از خیر و خوبی صحبت بکنیم از بسمالله شروع میکنیم، چون بسمالله مفتاح و کلید همه بحثها میباشد.
باید عاشق آنهایی بود که میآیند و میپرسند؛ چون پرسیدن خیلی قیمت دارد؛ منظور رهجویی است که میپرسد من چکار بکنم! باید دست آن سفر اولی را گرفت که راه میخواهد و کتاب میخواهد و مسیر میخواهد و برنامه میخواهد و میپرسد من بعداً چکار بکنم. آفرین بر رهجویی که اینهمه اشتیاق نشان میدهد و از راهنمای خود میپرسد چه بخوانم، از کی مدد بگیرم با کی مصاحبت بکنم؟ و...
قدم اول شروع هر کاری یک نیت است که من نیت کردم وجود خودم را وقف کنم برای کار خوب! من میخواهم از فردا یا از همین امروز کار خوب بکنم و هیچ کار بدی نکنم و در پیش خدا و پیش وجدان خودم و پیش خلق خدا سربلند باشم.
بعضیاوقات میگویند که ما چکار بکنیم، ما که هنرمند نیستیم، چطوری من یک مقامی کسب کنم، چگونه به یک فضیلتی برسم؛ و...
باید گفت اگر هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم میتوانیم که خوب باشیم؛ خوب شدن از هیچ فضیلتی کمتر نیست، بلکه برترین فضیلتهاست. چنانچه کسی هنر و فضیلتی داشته باشد ولی خوب نباشد هیچ فایدهای ندارد اما اگر خوب باشد و هیچ فضیلت دیگری نداشته باشد، بهترین مقام را دارد.
پس اول نیت کنیم که من میخواهم وجودم مایه خیر، رحمت و برکت بشود برای خودم، پدر و مادرم و برای هرکسی که با من در تماس است؛ بهمحض اینکه انسان نیت کرد که من میخواهم کار خوب بکنم و مردم را شاد کنم، خیروبرکت از او به مردم میرسد. پس او میرود دنبال چیزهای خوب و اینکه مردم را چطوری باید خوشحال کرد.
نویسنده: همسفر فریبا طوطیان
تنظیم: مسافر سعید
منبع کنگره 60
- تعداد بازدید از این مطلب :
4844